Saturday, Oct 28, 2023

صفحه نخست » نقش جمهوری اسلامی در قتل‌های ناموسی

namoos.jpgروشنک رامین‌فر ــ رادیو زمانه

حکومت با توجه به سیاست‌های تبعیض‌آمیز جنسیتی، ملی، طبقاتی و دینی، و همچنین به‌عنوان قانون‌گذار و مجری قانون، چه نقشی در ارتکاب موارد زن‌کشی موسوم به «قتل‌های ناموسی» ایفا می‌کند؟

قتل ناموسی یا شرافتی به ارتکاب خشونت و قتلِ غالباً برنامه‌ریزی‌شده زنان يک خانواده به دست مردان خويشاوند خود گفته می‌شود. اين زنان به علت «ننگين کردن شرافت خانوادۀ خود» مجازات می‌شوند.

به زعم این خانواده‌ها یک زن هنگامی شرافت خانواده را لکه‌دار می‌کند که تن به ازدواجی اجباری ندهد، قربانی تجاوز جنسی شود، طلاق بگیرد، با جنس مخالف رابطه برقرار کند، بکارتش پیش از ازدواج از دست برود یا حتی به پسری که دلخواه خانواده نیست دل ببندد.

برای اينکه زنی قربانی جنايت‌های ناموسی شود، فقط اينکه گمان برده شود او آبروی خانواده را بر باد داده است کافی است: گمانی که گاهی از واقعیت هم به دور است.

مطالب بیشتر در رادیو زمانه

اما حکومت‌ یک کشور چه نقشی می‌تواند در ارتکاب چنین قتل‌هایی داشته باشد؟

یک حکومت پيشرو و آزاد تمام توان خود را به کار می‌گیرد تا پيوسته بر قدرت انديشه ملت خود بیفزايد و می‌کوشد تا مردم خویش را به سلاح آگاهی مجهز سازد. درحالی‌که نظام‌های استبدادی انديشه را در دايره‌ای تنگ و فشرده به زنجير می‌کشند و آن را از شکوفايی و پويايی باز می‌دارند و ملت خویش را به دست‌و پا زدن در ورطۀ اختلافات ملی، مذهبی، نژادی و نیز مردسالاری و آداب و رسوم غلط و جنون‌آميز وا می‌دارند.

مردسالاری و پدرسالاری

در فرهنگ مردسالاری نوع نگاه به زن، سلطه‌گرانه، خشن و استبدادگونه است. در چنین جامعه‌ای ساختار، رفتارها و الگوهای اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و اقتصادی در جهت تقویت سلطه‌گرایی و پرورش روحیۀ تجاوزگری و خشونت علیه زنان به کار می‌رود و به مردانی که روحیه‌ای خشن، تهاجمی و کنترل‌گر داشته باشند بهای بیشتری داده می‌شود. ارزش‌های مردسالارانه برتر شمرده می‌شوند و به زنان القا می‌شود که جنسیت، امیال، حقوق و خواسته‌های آنان در درجۀ دوم اهمیت قرار دارد.

وابستگی اقتصادی از دیگر مشخصه‌های جوامع مردسالار است که تسلط مردان بر زنان را تضمین می‌کند. در این جوامع کودکان خشونت را می‌آموزند و تسلط بر زنان و رفتارهای خشونت‌آمیز از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود.

نظام مردسالاری برای تسلط تمام و کمال بر زنان به طرق مختلف عمل می‌کند، یکی از اصلی‌ترین راه‌ها تبعیض و کنترل سکسوالیتۀ زنان (مجموع احساسات جنسی، افکار، گرایش‌ها و رفتارهای جنسی زنان) است. تبعیض‌های جنسیتی و قتل‌های ناموسی فقط عمل انفرادی یک مرد علیه یک زن نیست؛ بلکه بازتاب فرهنگ و نظامی مردسالار است. مرد دست به عملی می‌زند که به دید خود و دیگر هم‌مسلکانش حق طبیعی اوست. هدف قتل ناموسی مجازات زنانی است که خارج از عرف سنتی و فرهنگی جامعۀ مردسالار عمل کرده‌اند. جامعۀ مردسالار با واژه «ناموس» کلیت وجود یک زن را تحت سلطۀ خود در می‌آورد.

قوميت و تبعيض

در جامعه ايران و در طول تاريخ، همواره تنوع و تکثر قومی وجود داشته و ايران هرگز از نظر قومی و نژادی کشوری يکپارچه و همگون نبوده است. در حال حاضر اقليت‌های ملی و دینی در شرايطی قرار گرفته‌اند كه معمولاً خودشان را از كُليت جامعه جدا می‌دانند و هر بار قصد مشاركت و همراهی جدی داشته‌اند، به بدترين شكل پس زده شده‌اند؛ مگر در مواردی چون جنگ و تجاوز كشورهای بيگانه.

به كرات به اقليت‌های ملی و مذهبی ثابت شده كه در اقليت بودن، به معنای تحمل تبعيض نيز هست و همين تبعيض‌های اقتصادی، اجتماعی و سياسی به بخش قابل توجهی از آن‌ها باورانده كه در انزوای خود باید پشت به پشت هم دهند و از «همه» رسوم خود دفاع كنند، بر آن‌ها تأكيد ورزند و روی آن‌ها تعصب داشته باشند.

پائين‌بودن موقعيت اجتماعی زنان

هر نوع خشونتی عليه زنان که به نوعی به مسئله «ناموس و شرف» ربط پيدا کند، ريشه در پائين‌بودن موقعيت اجتماعی زنان در جامعه دارد. خشونت با همه ابعادش در جوامع مختلف يکسان نيست و يکی از فاکتورهای اساسی در زياد و يا نازل بودن آن عليه کل زنان، ساختار اجتماعی، اقتصادی و سياسی جامعه است.

خشونت عليه زنان در جوامعی که در آن‌ها دموکراسی حاکم است با جوامعی که ساختار سياسی ديکتاتوری و مذهبی دارند تفاوت فاحشی دارد. اگر در اين نوع جوامع مبارزه زنان حول‌ و حوش طرد رفتارهایی چنین وحشیانه‌ عليه زنان می‌گردد، در جوامع پیشرو مبارزات زنان حول برابری کامل با مرد در عرصه‌های مختلف اقتصادی، سياسی و اجتماعی و خصوصاً کسب قدرت و هدايت جامعه متمرکز شده است.

ناکارآمدی پلیس

بسیاری از زنانی که در معرض خشونت خانگی قرار دارند، از بیم رفتار غیرمنطقی مأموران پلیس، از گزارش ماوقع یا درخواست تعقیب اعضای خانواده خودداری می‌کنند. یکی دیگر از دلایل مهم گزارش نکردن یا مراجعه نکردن زنان در معرض خشونت به دادگستری، باور عمومی به ناکارآمدی پلیس است؛ چرا که پلیس به عنوان مامور اجرای قانون به کرات نشان داده است که نمی‌تواند یا نمی‌خواهد از خشونت‌های خانوادگی جلوگیری کند و اقدامات مقتضی را به عمل آورد.

مأموران پلیس ایران در وضعیت فعلی خود، فاقد حساسیت لازم نسبت به خشونت‌های خانوادگی‌اند و نگاه تردیدآمیز آن‌ها به زن قربانیِ این‌گونه خشونت‌ها، گاه موجب برخوردهای ناشایست با قربانی می‌شود، رفتارهایی همچون بی‌اعتنایی به گفته‌های او و استفاده از عبارات نیش‌دار، تحقیرکننده و توهین‌آمیز.

از سوی دیگر بعضی از رفتارهای نیروی انتظامی خود می‌تواند به سوءظن‌های ناموسی دامن بزند و موجب قتل‌ شود. به‌عنوان مثال دستگیری یک دختر و پسر در خیابان ممکن است تعصبات ناموسی یک خانواده را تحریک کند و به خشونت بیانجامد.

ضعف در قوانین بازدارنده

سیاست کیفری ایران در زمینه پیشگیری و مقابله با قتل‌های ناموسی بسیار چالش‌برانگیز است؛ به‌طوری که قانون مجازات اسلامی با شرایط خاصی مردان قاتل در قتل‌های موسوم به قتل‌های ناموسی را عفو کرده و یا در مجازاتشان تخفیف داده است و به مقبولیت این سنت غلط اجتماعی دامن زده است.

حمایت از مرد قاتل حتی گاه تا آن‌جا پیش می‌رود که پس از کشتن زن، خانواده فرد قاتل را تشويق کرده و گاهی با کل‌زدن و پايکوبی او را تا محل محاکمه قضايی و يا زندان همراهی می‌کنند؛ اين در حالی است که از برگزاری مراسم عزاداری و سوگواری برای زنِ کشته‎‌شده خبری نيست و دفن او هم با اکراه انجام می‌شود. بنابراين قاتل شاکی ندارد و اوليای دم که خود از زمره قاتلان هستند رضايت خود را از عدم قصاص قاتل اعلام می‌کنند.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy