تسلیم بی قید و شرط و تعظیم قهرمانانه تا سر زانو!
جنگ جهانی دوم زمانی تمام شد که هیتلر خود را کشت و آلمان نازی بی قید و شرط خود را تسلیم متفقین کرد.
ژاپن هم که به کامیکازه هایش می نازید، وقتی دو بمب اتم روی کله اش خراب شد، مثل گردن شکسته ها بی قید و شرط تسلیم شد و جناب امپراتور، از پشت پرده های اسرارانگیز بیرون آمد و شخصا گفت غلط کردم بگذارید باقی بمانم، و ژنرال مک آرتور در حالی که دست به کمر زده بود، گفت باشد شما بمان ولی قانون اساسی ات را ما می نویسیم و بعد از این آدم شو. قانون اساسی ژاپن چند هزار ساله و امپراتور چند هزار ساله اش را امریکایی ها دادند ده پانزده جوان کم سن و سال امریکایی برایشان نوشتند!
در تاریخ معاصر، امام راحل، بعد از الدرم بلدرم هایی مثل جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم و فتح اسراییل، وقتی امریکایی ها در خلیج فارس چند تا توپ در کردند و هواپیمای مسافری را زدند جام زهر را زهر مار کرد و به قیمت باقی ماندن اش تسلیم بی قید و شرط عراق شد، تو گویی نه خانی رفته نه خانی آمده نه کربلا و قدس فتح شده نه این همه جوان کشته شده.
در عوض خمینی آدمخوار افتاد به جان بچه های ایرانی در زندان و تا توانست آن ها را درو کرد.
صدام اما خر بود و معنی نرمش قهرمانانه ی اسلامی را نمی دانست و بنده ی خدا با پشتوانه ی این که مردم عرب دوستدار او هستند و مردم ایران دشمن امریکا، همین جور که سیگار برگ کوبایی اش را در دهان داشت، برای سردار اعظم ایرانی، هاشمی رفسنجانی نامه ی قربانت شوم نوشت و او را به جنگ مشترک با امریکا دعوت کرد که سردار هاشمی که مثل او مغز خر نخورده بود جوابی به او نداد و آن بنده ی خدا تنهایی رفت توو دهن امریکا و شد آن چه که دیدیم شد.
داستان تسلیم بی قید و شرط طولانی ست و نمی خواهم سرتان را زیاد درد بیاورم.
حالا در جریان حمله ی آدمخوران حماس به زن و بچه های اسراییلی و بعد حمله ی جانانه و انتقامیِ اسراییل به غزه، حماس که در همان دو سه روز اول بادش خوابید و پنج هزار موشک تبدیل به صفر تا موشک شد ما شاهد به دست و پا افتادن رهبران اش هستیم که جان ما بیایید یک کشور مشترک تشکیل بدیم، یا شما تمام زندانیان ما را آزاد کنید ما هم گروگان های اسراییلی را آزاد می کنیم، یا نه، محبت کنید یک چند روز آتش بس بدید ما جنازه ها را از روی زمین جمع کنیم، یا اصلا هیچکدام این ها نه، لامصبا بستنی تون رو بدید لااقل یه لیس بزنیم، اسراییل به آن ها می گوید خر خودتانید و خودِ پرزیدنت بایدن هم از ما تقاضا کند که دو ساعت، نه یک ساعت، نه ۱۰ دقیقه، آتش بس اعلام کنیم نمی کنیم که نمی کنیم.
از آن طرف سدحسن لبنانی، با سخنرانی دیروزش هیکل فلسطینیان را رنگین کرد، و جمهوری نکبت هم مبارزه ی جانانه اش را به درست کردن هویج پلوی مقلوبه کاهش داد.
پس تنها یک راه برای حماس و حماسیون باقی می ماند و آن تسلیم بی قید و شرط شدن به اسراییلی ها و آزاد کردن باقی مانده ی گروگان ها و پناه بردن به هتل های لوکس قطر و جمع کردن تکه های باقی مانده از خاطرات و قطعات اجساد همرزمان و مردم کشته شده در نوار غزه است.
هر چه سریعتر این کار را بکنند، زمین غزه که دارد برای کشاورزی آینده ی اسراییلی ها شخم می خورد، کمتر زیر و رو می شود.