حامد محمدی - کیهان لندن
همزمان با توافق اسرائیل با حماس برای توقف موقت جنگ در غزه در ازای آزادی ۵۰ نفر از گروگانهای حمله تروریستی «هفت اکتبر» در شرایطی که وزیر خارجه جمهوری اسلامی برای دیدار با مقامات لبنان و رهبران حزبالله به بیروت رفته بود، گزارش شد که دستکم پنج نفر از فرماندهان ارشد حزبالله لبنان از جمله عباس رعد پسر محمد رعد (رئیس فراکسیون الوفاء) از نمایندگان ارشد وابسته به حزبالله در پارلمان لبنان در حمله اسرائیل کشته شدند.
منابع عربی به نقل از مقامات امنیتی تأیید کردند که این افراد در یک ساختمان در «بیت یاحون» در جنوب لبنان نزدیک مرز اسرائیل حضور داشتند. حزبالله در بیانیهای اعلام کرد که عباس رعد «در راه قدس به شهادت رسید.»
تجربه نشان میدهد در چنین مواردی رهبران و فرماندهان حزبالله به صورت رسمی یا در مصاحبهها بلافاصله صحبت از اقدام تلافیجویانه یا گرفتن انتقام خون نیروهای از دست رفته خود میکنند. اما اینبار هنوز صحبتی از انتقام نشده است. حتا حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه جمهوری اسلامی روز چهارشنبه در دیدار با نجیب میقاتی نخست وزیر لبنان گفت: «جمهوری اسلامی به دنبال توسعه جنگ در منطقه نبوده و نیست زیرا اگر چنین بود، شرایط منطقه بطور کلی تغییر میکرد.»
پس از کشته شدن دستکم پنج فرمانده ارشد میدانی حزبالله در حملات اسرائیل به جنوب لبنان نیز نه تنها موضوع انتقام مطرح نشده بلکه یک منبع وابسته به این گروه تأکید کرد که حزبالله به آتشبس چهار روزه پایبند خواهد بود.
به گزارش روزنامه «تایمز اسرائیل»، حزبالله روز چهارشنبه ۲۲ نوامبر (اول آذرماه) اعلام کرد که در آتشبس چهار روزه بین اسرائیل و حماس که قرار است از صبح پنجشنبه آغاز شود، شرکت خواهد کرد، هرچند که این موضوع بخشی از مذاکرات اسرائیل و حماس نبوده است.
یک منبع از حزبالله به شبکه «الجزیره» گفت تا وقتی اسرائیل به توافق احترام بگذارد، این گروه به توقف درگیری پایبند خواهد بود. این منبع افزود، با این حال، حزبالله به هرگونه «تشدید درگیریها از سوی اسرائیل در جنوب لبنان یا غزه در طول آتشبس پاسخ خواهد داد.» اما با وجود کشته شدن پنج نفر از فرماندهان حزبالله هیچ اقدام قابل توجهی از سوی این گروه علیه اسرائیل صورت نگرفت.
بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل همان روز تأکید کرد که «اسرائیل هیچ تعهدی در مورد توقف درگیریها در مرزهای شمالی نداده و واکنش به حزبالله بر اساس اقدامات آنها ادامه خواهد داشت.»
این احتمال دور از ذهن نیست که هشدارهای مستقیم مقامات آمریکا، دولتهای اروپایی و اسرائیل یا پیامهای پشت پرده از طریق دولتهایی مثل چین و قطر در مورد پیامدهای دخالت جمهوری اسلامی و حزبالله لبنان بازدارنده بوده است. هرچند که تجربه نشان میدهد جمهوری اسلامی با همکاری گروههای نیابتی از هر فرصتی برای ضربه زدن به اسرائیل و نیروهای آمریکایی در منطقه استفاده خواهد کرد چنانکه در عملیات مرگبار حماس در «هفت اکتبر» نیز تکرار شد.
درواقع اگر پای منافع در میان باشد، جمهوری اسلامی و حزبالله برای گرفتن انتقام یا اقدام میدانی عجله نخواهند کرد و منتظر فرصت مناسبی که آبها از آسیاب بیفتد خواهند نشست. بر همین اساس در حالی که طرفداران جمهوری اسلامی و حامیان «جریان مقاومت» توقع داشتند پس از آغاز عملیات نظامی اسرائیل در خاک غزه دستکم حزبالله از حماس حمایت کند اما حسن نصرالله جا زد و با پنهان شدن در پشت جمهوری اسلامی، روز ۱۲ آبانماه در یک سخنرانی گفت، «آمریکا پیام داد اگر عملیات علیه اسرائیل ادامه یابد، ایران را بمباران میکند!»
برای جمهوری اسلامی «نابودی اسرائیل» یک اصل و «واجب شرعی» است. در قم مراجع تقلید شیعه میگویند «مهمترین زمینهساز ظهور امام زمان نابودی اسرائیل است» اما حکومت برای دستیابی به هدفهای بلندمدت بیگدار به آب نمیزند. شاید فعلاً «بزن در رو» بهترین تاکتیک باشد. چنانکه در بالاترین ردههای سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی از یکسو به صورت علنی اعلام میکنند که با هدف «محو اسرائیل» از جریان «مقاومت» حمایت مالی و تسلیحاتی میکنند و از سوی دیگر همزمان به انکار هرگونه دخالت در حمله به اسرائیل میپردازند.
برای علی خامنهای و فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یا حسن نصرالله شمار کشتهشدگان در غزه کمترین اهمیتی ندارد.
در همین ارتباط حسین شریعتمداری مدیرمسئول و سردبیر «کیهان» چاپ تهران میگوید «ایران بجای هیچ ملّتی وارد جنگ نمیشود و دقیقاً این راهبرد تا کنون خنثی کننده سناریوهای مختلف آمریکا علیه ایران در منطقه غرب آسیا بوده است.»
وی نهم آبانماه در پاسخ به یک دانشجوی بسیجی که پرسید «جمهوری اسلامی کِی قرار است وارد غزه شود؟» گفت: «باید بپرسید کی قرار است از غزه خارج شود؟» وی در ادامه توضیح داد: «ما و نیروهای مقاومت که امروزه سراسر جهان اسلام را فرا گرفته است، یک روح واحد هستیم. آنها همان ما هستند و ما همان آنهائیم که در غزه و لبنان و یمن و عراق و سوریه حضور داریم؛ پس از صحنه خارج نشدهایم که بخواهیم وارد شویم.»
آنچه حسین شریعتمداری به تشریح آن پرداخت درواقع استراتژی جمهوری اسلامی در حمایت از شبهنظامیان منطقه است: جنگ نامتقارن علیه دشمنان منطقهای بدون پذیرفتن مسئولیت اقدامات آنها و استفاده ابزاری از آنها برای امتیاز گرفتن در سیاست خارجی.
با این استدلال هیچ بعید نیست حماس یا فرماندهان آن و حتا فرماندهان حزبالله و سایر گروههای شبهنظامی وفادار به سپاه پاسداران قربانی منافع جمهوری اسلامی یا کارت بازی در مقابل قدرتهای غربی و منطقهای شوند. در همین ارتباط، زمزمههایی درباره «خیانت» جمهوری اسلامی به حماس از نخستین روزهای جنگ غزه به گوش میرسید.
خبرگزاری رویترز چهارشنبه ۱۵ نوامبر (۲۴ آبان) به نقل از «سه مقام ارشد» گزارش داد که علی خامنهای در دیدارش با اسماعیل هنیه رهبر حماس در تهران گفته «شما هیچ هشداری در مورد حمله هفتم اکتبر خود به اسرائیل به ما ندادید و ما از طرف شما وارد جنگ نخواهیم شد.» هرچند در مورد صحت و سقم ادعاهای مطرح شده در این گزارش تردیدهای بسیار وجود دارد بطوری که حماس با صدور اطلاعیهای، خبر رویترز را بیاساس خواند. برخی تحلیلگران از جمله محسن سازگارا از بینانگذاران و عضو سابق سپاه پاسداران معقتدند که «جمهوری اسلامی از ترس به رویترز اطلاعات غلط داده تا بگوید از حمله حماس بیخبر بوده است.»
برای علی خامنهای به عنوان فرمانده کل قوا که بیشتر از سایرین به نقاط ضعف و قوت حکومت خود آگاه است «عقبنشینی تاکتیکی» عقلانی است حتا اگر به قیمت از دست رفتن وفادارترین مهرهها و عوامل سیاسی و نظامی خود یا شرکایش تمام شود. در این میان به نظر میرسد ضعف دولت بایدن و رهبران اروپایی برای مهار تهدیدات جمهوری اسلامی هزینههای اقدامات خصمانه رژیم را به حداقل رسانده است. درواقع جمهوری اسلامی با این استدلال که غربیها گزینه زیادی برای رویارویی با رژیم ندارند و نظام هم در مقابل تحریمها واکسینه شده است، در منطقه با کمک نیابتیها تاخت و تاز میکند و هر جا که ضروری باشد آماده قربانی کردن شرکایش است.
برای اینکه طرفداران حماس یا حتا فرماندهان حزبالله احساس کنند علی خامنهای و سپاه پاسداران در روزهای سخت پشت آنها را خالی میکنند یا حتا آنها را قربانی منافع جمهوری اسلامی خواهند کرد، شواهد و مدارک میدانی کم نیست. همینکه نیروهای حماس میپرسند چرا در جنگ با اسرائیل خبری از کمکها نشد به اندازه کافی گویاست! در تمام ۴۴ سال گذشته نیز پیام رژیم ایران برای غرب همین بوده است: با ما همکاری کنید و سرکوب و جنایتها را در داخل نادیده بگیرید.
این احتمال نیز که عقبنشینی جمهوری اسلامی از اقدام علیه اسرائیل همراه با کشیدن افسار حزبالله، پیام به غرب باشد دور از ذهن نیست. در اوج درگیریها در غزه علی باقری کنی به ژنو رفت تا با انریکه مورا نماینده اتحادیه اروپا در مذاکرات اتمی گفتگو کند. همزمان جمهوری اسلامی علنی به رهبران غرب پیام داد که آماده میانجیگری برای آزادی شهروندانی است که حماس به گروگان گرفته است. مشابه همان روشی که از طریق آن میلیاردها دلار پول بلوکه شده آزاد شد.
اینکه مقامات آمریکایی مدام میگویند «شواهد و مدارک کافی از دخالت جمهوری اسلامی در حمله حماس به اسرائیل موجود نیست» میتواند نشأت گرفته از امیدواری دائمی آنها به سازگار کردن جمهوری اسلامی از طریق دیپلماتیک با دادن امتیازات مداوم به آن باشد. آنها در برابر رژیم ایران بدون گزینه مانده و خود را «به کوچهی علی چپ» زدهاند. در این میان، پیداست که جمهوری اسلامی خود را برنده عملیات «طوفان الاقصی» میداند.
رژیم ایران غیرمستقیم سنگینترین ضربه را به اسرائیل و یهودیها بعد از جنگ دوم جهانی زده اما مقامات غربی بیهیچ پروایی با وزیرخارجه و دیپلماتهای رژیم دیدار و گفتگو میکنند!
در یک نمونهی دیگر، با اینکه روسیه به بزرگترین تهدید علیه اروپا به ویژه برای کشورهای اسکاندیناوی تبدیل شده و جمهوری اسلامی اقدام به ارسال پهپاد انتحاری به روسیه در جنگ علیه اوکراین میکند، کاری کاهیلوئوتو سفیر فنلاند در تهران با لفاظی برای جمهوری اسلامی چاکرمآبی میکند!
اینهمه در حالیست که با وجود اینکه مخالفان جمهوری اسلامی و همچنین جمهوریخواهان در آمریکا مدام میگویند رژیم ایران غیرقابل اعتماد است اما همچنان دولتهای مدافع دموکراسی به تغییر «دیانای» ملاها و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی امیدوارند.