فسادهای کلان دیگری هم بوده است که با سروصدا و بگیر و ببند همراه شده و هنوز اندر خم یک کوچه است. علاوه، تاخیری غیرقابل توجیه صورت گرفته است. سال ۹۹ پرونده تخلف این شرکت که چای فاسد 20 سال پیش را از فلان بانک خریده و به مردم میفروشد، رسما در یکی از رسانههای امنیتی کشور علنی شده است. نهادهای نظارتی از آن روز تاکنون کجا بودهاند؟ این میزان تخلف فقط در صنعت چای روی داده است، در جای دیگر و تحت عنوان دور زدن تحریمها چه خبر است؟
خبرگزاریها و روزنامههای مطرح و «تریبونهای کفنپوش» را مرور کردم. آنقدر مبادی آداب و حقوق و قانون شدهاند که نامی از این شرکت و متخلفان به میان نیاوردهاند. جلالخالق! رسما بزرگترین خیانت به کشور و مردم صورت گرفته است، اما هنوز مشغول مماشات و پاسکاری تخلفند. این خود ممد فساد و عین فساد و ترحم بر پلنگ تیز دندان است که در فضای عدم شفافیت رشد و اشاعه پیدا میکند.
اینها چه کسانی هستند که از چنین قدرتی در فساد و کتمان برخوردارند؟ مگر صنعت موشکسازی است که نگران ابعاد امنیتی آن باشند؟ کجایند کسانی که سالها در حذف و حصر و بیآبرو کردن و بهتان زدن به رقبای سیاسی خود سر از پا نشناخته و مرزهای اخلاقی و انسانی را در دادگاههای آنچنانی و اعترافات تلویزیونی و استصواب و... درنوردیدند؟
این حرامخواری تاریخی، ریشه در حرامخواری سیاسی و دستکاری در نظام توزیع قدرت سیاسی و اقتصادی این سالها دارد. این فقدان شفافیت، دشواری گردش آزاد اطلاعات و محدودیت رسانههای مستقل است که فسادپوشی و فسادپروری را آسان و مبارزه با فساد را به مراتب دشوار و «اسراییل درون ما» را برساخته است.
در بیقانونترین کشورهای جهان هم، شاهد این اندازه از فساد نسبت به حجم اقتصادشان نبوده و نیستیم. سالهاست که دم از مبارزه با فساد زده میشود، ولی هر دم از این باغ بری میرسد. تا در معرض «آپارتاید سیاسی» و نظام «تبعیض صنفی و سیاسی» هستیم و تا عمده نگاههای نظارتی، متوجه کنترل مردم و انتخابات و سوءاستفاده از قانون و منکوب کردن مخالف و محدودسازی رسانه باشد، نتیجه همین است که میبینیم.
این سیاستها، فسادآفرین و خانمانسوز است و نباید غافل بود که همین بلیه بزرگترین امپراتوریهای جهان را نیز بیآبرو و مضمحل کرده است.
این نقطه آزمون شعارها و وعدههای چهل ساله است. تردید نباید کرد، این ره که میرویم به ترکستان است و با این سیاق و جماعتی که خود با رانت سیاسی یا اقتصادی به قدرت رسیدهاند، به جایی نمیرسیم. اگر قدرت اصلاح نداریم، کنار برویم و به مردم واگذاریم! به علی و نهجالبلاغه رحم کنیم. در غیر این صورت، خدای ناکرده، تاریخ برای همه ما ثبت خواهد کرد که انسانهایی کم سواد، مدعی و کارنابلد، کشوری با تمدن چند هزار ساله و مذهبی مفتخر به علی را به خاک سیاه نشاندند و شرم نکردند. این علی(ع) بود که از درآوردن خلخال از پای آن زن دق میکرد! ما گرفتار نقش ایوانیم! فریاد علی را باور کنیم که؛ اذا تغیر السلطان، تغیر الزمان! تا اندیشه و شیوه حکمرانی تغییر نکند، در بر همین پاشنه خواهد چرخید.