عطاالله مهاجرانی نوشت: باراک اوباما چند روز پیش تا حدی که البته به اسراییل برنخوردگفت: «خودتان را به جای فلسطینیها بگذارید، سرزمینشان را اشغال کردهاید، به جوانانشان فرصت تحصیل ندهید، از خانههایشان آوارهشان کنید... به مقدساتشان اهانت کنید، این نوجوانان و جوانان فلسطینی مثل دختران و پسران ما هستند. چگونه میتوانید از دموکراسی صحبت کنید. اگر به آینده اسراییل فکر میکنید، فلسطینیها باید وطن خودشان را داشته باشند. آنچه انجام میشود، اشغال سرزمین و خشونت پسندیده نیست، عادلانه نیست.»
میخواهم بر همین تعبیر درنگی داشته باشم. آیا مجاهدان فلسطینی برای یحیی سنوار یا محمد ضیاف میجنگند؟ آیا مجاهدان مقاومت لبنان برای سید حسن نصرالله جان خود را فدا میکنند!؟ همین نگاه واژگونه است که نتیانیاهو فکر میکند بلکه خیال میکند که با کشتن یحیی سنوار حماس تمام میشود. مگر یحیی سنوار ۲۲ سال در زندانهای اسراییل نبوده است؟ مگر انواع شکنجههای سپید و رنگارنگ را بر او آزمایش نکردید؟ چه اتفاق افتاد که «توفان اقصی» واقعه هفتم اکتبر که به روایت هاآرتص بزرگترین شکست تاریخ صهیونیسم است، بر سر ارتش و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی اسراییل مثل گدازههای آتشفشان آوار شد؟ صهیونیست مشهور و توطئهپرداز معروف، برنارد لویس که واپسین آرزویش تجزیه عراق بود و در زمان رفراندوم تجزیه عراق در کردستان عراق بود، بعد از حادثه نهم سپتانمبر ۲۰۰۱ کتابی را منتشر کرد، با عنوان: What went wrong!? «کار از کجا عیب پیدا کرده است؟»
حال نتانیاهو با همان پرسش روبروست. پاسخ نتانیاهو به این پرسش این است که مجاهدان و رزمندگان حماس میخواهند جان خود را فدای سنوار کنند! «ای حماس، به فکر جان خود باشید؛ جانتان را فدای سنوار نکنید!» اما واقعیت چیست؟ باراک اوباما چند روز پیش تا حدی که البته به اسراییل برنخورد و لابی صهیونیسم در امریکا که در پشت صحنه تامین مالی- تبلیغاتی همه روسای جمهور و سناتورها و نمایندگان کنگره با شدت و ضعف حضور دارد، دلش آشوب نشود، گفت: «خودتان را به جای فلسطینیها بگذارید، سرزمینشان را اشغال کردهاید، به جوانانشان فرصت تحصیل ندهید، از خانههایشان آوارهشان کنید... به مقدساتشان اهانت کنید، این نوجوانان و جوانان فلسطینی مثل دختران و پسران ما هستند. چگونه میتوانید از دموکراسی صحبت کنید. اگر به آینده اسراییل فکر میکنید، فلسطینیها باید وطن خودشان را داشته باشند. آنچه انجام میشود، اشغال سرزمین و خشونت پسندیده نیست، عادلانه نیست.» اما هنوز جوهر سخن نتانیاهو و بلینکن مبنی بر پایان حماس خشک نشده است که بایدن سه نکته مهم مطرح کرده است:
۱- اسراییل با بمبارانهای بیهدف و کشتار مردم فلسطین در غزه نمیتواند به اهداف خود برسد.
۲- امریکا به دلیل حمایت از اسراییل، مرکزیت اخلاقی خود در جهان را از دست میدهد.
۳- نتانیاهو باید دولت خود را تغییر دهد و آن را تقویت کند.
دیگر سخنی از تسلیم حماس و پایان غزه نیست. دلیل روشن است. بلکه سخن از رفتن نتانیاهوست! ارتش اسراییل در مواجهه زمینی با کتائب قسام شکست خورده است. ناگاه میبینیم کانادا و استرالیا و زلاند نو که هر سه با لابی اسراییلی سر وسر دارند، پیشنهاد مشترک آتشبس میدهند. در تلآویو سخن از ادامه آزادی اسیران مطرح میشود. یعنی استقامت مردم فلسطین و مقاومت و مجاهدات کتائب قسام و سرایا القدس، امریکا و اسراییل و حامیان را به این تامل واداشته است که نمیتوانند از طریق نظامی به نتیجه برسند. سخن نتانیاهو و بلینکن طفلی بود که مرده متولد شد. چرا!؟ برای اینکه فلسطینیها برای آرمان و با ایمان عمیق و یقین میجنگند. نه برای شخص و با احساس و عاطفه گذرا. مفهوم روشنی که نتانیاهو و بلینکن در فهمش درماندهاند.