اگرچه تجربه حداقل ۴۵ سال گذشته ثابت نموده که مکالمه و محاوره با نهادها و افراد مذهبی همیشه یک طرفه است مگر آنکه از درجه اجتهاد در حد خود آنها برخوردار باشی و یا بعبارتی فقیهالفقها!، یا وگرنه علیرغم باورمندیهای ظاهری خدا را هم بنده نیستند. اما با این حال خطر کرده و با عرض ادب و احترام چند سوال بر زمین مانده را از آقای تقی رحمانی که ظاهرا نماینده تام الاختیار همسر خود در مراسم جایزه نوبل بودند مطرح میکنم. سوالاتی که صدها هموطن کنجکاو در فضای مجازی (از جمله صفحه توییتری یا ایکس آقای رحمانی) مطرح کردهاند، اما دریغ از یک جواب.
سوال ۱: یکی از شعارهای محوری جنبش زن زندگی آزادی شعار "سر خم قدغن" بود که معترضین از جمعههای زاهدان گرفته تا تهران و بقیه نقاط کشور بر روی بنرها و پلاکاردها نوشته شده بودند و حتی توسط آریوش خواننده و ترانه سرای نسل جوان به سرود تبدیل شده بود. به معنای اینکه در مقابل صاحبان قدرت و برای حفظ کرامت انسانی سر خم قدغن. حال سوال این است که فردی مثل تقی رحمانی که بخشی از هویت خود را از "ضد پادشاهی" بودن به عاریه گرفته، چرا باید در مراسم اعطای جایزه نوبل به نمایندگی از نسل آزادیخواه جوان کشور در مقابل هارالد پنجم پادشاه نروژ اینگونه با سر خم تعظیم و کرنش کند؟ معمولا رایج است که در چنین مواردی مدعوین که شرفیاب شدهاند ذرهای سر خود را به ادای احترام تکان میدهند. اما خم شدن تا این اندازه سابقه نداشته ـ آن هم از فردی که ظاهرا ضد پادشاهی است.
سوال ۲: علیرغم اینکه جنبش زن زندگی آزادی یک جنبش برانداز و عبور کامل از جمهوری اسلامی و همه جناحهای آن بود، چرا آقای رحمانی جایزه نوبل را به اصلاح طلبان تقدیم نمود؟ آیا ایشان از طرف نرگس محمدی چنین ماموریتی داشتند و یا سر خود از جیب خلیفه بخشیدند؟
سوال ۳: چرا ایشان مانند بسیاری دیگر از افراد مذهبی که خود را محق میدانند حاضر نیستند به پرسشهای مخاطبین خود حتی با یک جمله کوتاه جواب بدهند؟ بعنوان مثال آخرین توییت کوتاه ایشان که نه تنها نامفهوم و متنافر، بلکه مملو از مغالطه و اشتباهات املایی است، توسط صدها مخاطب با سوالات منطقی متعدد به چالش کشیده شده. اما دریغ از تصحیح و یا یک جواب کوتاه. انگار که ایشان با دهن کجی و یا سکوت خویش نشان میدهند حال که جایزه نوبل و یک میلیون دلار نقد را دریافت کردهاند، ضرورتی برای پاسخگویی به احدی وجود ندارد.
سوال ۴: آقای رحمانی در آخرین توییت پرُ از اشتباه املایی و مفهومی خویش در مورد ضرورت پیوند دادن جنبش آینده با جنبشهای قبلی تاکید کردهاند؟ آیا منظور ایشان از جنبشهای قبلی شامل "جنبش سبز" که خواهان بازگشت به "دوران طلایی امام" یعنی دهه دهشتناک و مرگبار ۶۰ نیز میشود؟
عبدالستار دوشوکی
از ایجاز تا مسافت فرار از حملات، طاهره بارئی
ما و آپارتاید معرفتی غرب! مصطفی قهرمانی