این که اهل قلمِ واقعا روشنفکر، خود را با مذهبیون متعصب در نمی اندازند و به قولی با سکولاریسم مهاجم به جنگ آن ها نمی روند، دلیل اش این نیست که حرفی برای گفتن ندارند یا دلایل کافی برای تار و مار کردن منطقی و علمی آن ها ندارند.
نه.
اتفاقا در دوره ی حاضر آن قدر مستندات کافی و کامل و دلایل بدیهی برای نفی و رد خزعبلات دینی از بالاترین مرتبه اش که خدای آسمان ها و خدای کهکشان ها باشد، تا نوشته های دینی ملاهای دوزاری امثال نویسنده حلیة المتقین و امثالهم و روایات و احادیث خنده دار وجود دارد که جز عده ای که خود را به کوری و کری و خری زده اند هیچکس دیگر نمی تواند آن ها را نفی کند، اما باز به خاطر حفظ آزادی عقیده به شرط این که به عقاید و زندگی دیگران کاری نداشته باشد، منتقدان و مخالفان دین سکوت اختیار می کنند و حتی کسانی را که در نزد خودشان و افکار شان طرفدار آدم خوری و آلت پرستی و امثال این ها هستند به حال خودشان می گذارند.
جناب آسد علی روضه خوان که سال هاست به عنوان ولی فقیه سوار بر کشور ما شده و آن را به فلاکت و افلاس و ورشکستگی مالی و فرهنگی کشانده، اکنون به عیان بیماری روانی اش اوج گرفته و احساس می کند که آن خدای عالمیان که وجود خارجی ندارد کم کم از دهان و زبان او با مردم سخن می گوید.
از آن طرف بازوی سرکوبگر و غارتگر او یعنی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که یک مشت دونگ عقب مانده بدتر از سدعلی، مثل سردار سلامی که کاشف کورونایاب مستعان و چند اختراع با مزه ی دیگر بود در صدد توجیه مساله ی پیچیده و غامض خروج سخن خداوند از دهان سد علی برآمده که این که «آقا» مطرح فرموده اند وحی است یا کوفت و زهر مار دیگر که حکایت توجیهات فقیه کت شلواری ما جناب دکتر عبدالکریم سروش را به خاطر می آورد.
خدمت آقای آسدعلی روانپاک و سردار سلامی ریتارد عرض می کنم که ما اصل خدای شما را قبول نداریم چه برسد به سخن گفتن او از زبان محمد مجنون و خود شما!
این که مهاجم نیستیم و به عقاید مردم و پدر مادرهای خود کاری نداریم برای این است که آن ها آزاری به مردم نمی رسانند والّا بخواهند با عقیده ی دیگران کار داشته باشند با آن ها هم مثل شماها مبارزه خواهیم کرد.
پس بیش از این که تا حالا پیش رفته اید جلو نروید که زخم های کاری به خودتان و به عقاید «نامحترم» وارد خواهد شد آن هم بدجور.
خوابی که انسیه خزعلی برای پسران دیده است
خیز "مصباح طلبان" برای دوران پسا خامنه ای