برگرفته شده از سابستک
هنگامی که وبسایت ایندیپندنت فارسی به راه افتاد امید می رفت به عنوان یک سایت مستقل از دولت ها به وظایف روزنامه نگاری عمل کند کاری که در صدای امریکا، بی بی سی فارسی و رادیو فردا به درستی انجام نمی شد. اما با گذشت چند سال این امید نقش بر آب شد. متاسفانه اکثر رسانه های فارسی زبان خارج کشور نتوانسته اند حرفه ای بمانند (حتی اگر شروعی حرفه ای داشته اند)، رفتاری سازگار داشته باشند، از جنجال و تبدیل شدن به خبر پرهیز کنند، اصول حرفه ای روزنامه نگاری را رعایت کنند و به طور کلی اعتماد مخاطبان را جلب کنند.
در اواخر نوامبر ۲۰۲۳ خانم انتخابی فرد در یک ای میل به من اطلاع دادند که دیگر مطلبی از من منتشر نمی کنند و نگفتند چرا. پس از حدود شش سال نوشتن برای این سایت با نظم آهنین و رعایت همه ی اصول روزنامه نگاری و بدون هرگونه اصطکاک فردی (من کادر این سایت را حتی یکبار در شش سال گذشته ندیده ام) و بدون حتی یک پیام که بوی غیر مودبانه داشته باشد به همکاری پایان دادند. حتی در اعتراض به سانسور مثبت در این سایت (نوشتن به جای نویسنده) و سانسور منفی (حذف مطالبی که با فرهنگ ووک امروز همخوانی ندارد مثل چینی خوانده شدن ویروس چینی یا تقلب -عدم شفافیت-در انتخابات امریکا) از چارچوب های رفتار حرفه ای خارج نشده ام.
البته در کار یک موسسه ی غیر دولتی با افراد تنها قرارداد حاکم است که از آغاز نیز قراردادی در این زمینه با من تنظیم نشد. بدین ترتیب هر دو طرف می توانند هر لحظه به همکاری با طرف دیگر پایان دهند. اما اصول حاکم بر روابط کاری مثل پرداخت به موقع حق الزحمه یا رعایت استانداردهای حرفه ای مفروض است. بدین ترتیب من شکایتی از پایان دادن به کار ندارم و تنها برای اطلاع عمومی سه نکته را برای شفاف سازی روند کارها در ایندیپندنت فارسی بیان می کنم:
۱) چگونگی پایان دادن به کار من،
۲) مشکلات امروز ایندیپندنت فارسی که می تواند به پایان کار آن منجر شود (مثل شبکه ی من و تو و دهها شبکه ی تلویزیونی و رادیویی و وب سایت فارسی زبان در خارج کشور)، و
۳) چشم انداز تاریک ادامه ی حیات آن.
دلیل پایان کار؟
در طول ۵.۵ سال همکاری همیشه سر وقت مطالب خود را تحویل داده ام یا اگر مطلبی را رد کرده اند سر وقت مطلب دیگری را فرستاده ام. اگر هم در مطلب من دست می برده اند از ویراستاران خواسته ام که تصحیح کنند. در این سال ها حتی یک مورد درگیری لفظی با یکی از کارکنان این رسانه یا رسانه های دیگر نداشته ام و اصولا حتی یکی از آنها را حضوری ندیده ام. سخن محترمانه و مودبانه روال کار دو طرف بوده است. البته همیشه بر حقوق متقابل نویسنده و ویراستاران و مدیران تاکید داشته ام. بنا بر این هیچ دلیلی بجز اختلاف بر سر محتوا در مطالب نوشته شده را برای قطع همکاری سراغ ندارم.
در طول ۴ دهه ای که از عمر نویسندگی من می گذرد هیچگاه به سفارش و بر اساس اقتضائات یک گروه سیاسی، یک رسانه یا یک گرایش سیاسی مطلبی ننوشته ام. آنچه نوشته ام در همان دوره بر اساس تحلیل و فهم من از شرایط و مشی عقلگرایی انتقادی ام بوده است. این امر البته برای بسیاری از سردبیران سنگین است و نمی توانند در دراز مدت تحمل کنند.
زمان پایان دادن به کار من
بعد از رد چهارمین مقاله ی من در طول یکماه نوامبر، این خداحافظی انجام شد. محتوای آن چهار مقاله در مورد معنای به قله رسیدن حکومت خامنه ای، تمرکز ستاد فرماندهی عملیات حماس در تهران، مماشات دول و نهادهای غربی با تروریسم اسلامی و برنامه ی محو اسرائیل توسط حماس و نظام موجه سازی این برنامه بود. مشخص نیست که این تصمیم را قبل از ۷ اکتبر گرفته بودند و زمان اعلام ان را به تاخیر انداخته بودند یا بعد از رد این چهار مطلب به این نتیجه رسیدند که نمی توانند با کسی که با یهود ستیزی و اسرائیل ستیزی اسلامگرایان مشکل دارد، خواهان نابودی تروریسم اسلامگراست و با ووک ها هم مشکل دارد کار کنند. در مورد علت پایان دادن به کار من در ای میل سردبیر هیچ علتی ذکر نشده است.
مشکلات ایندیپندت فارسی
ایندیپندنت فارسی با چند دسته مشکل روبروست که آنها را مختصرا می آورم:
۱.مشکل راهبردی: گرایش پادشاهی خواهانه ی سردبیر. این امر به از دست دادن بخشی از مخاطبان و نویسندگان (و شاید همکاران) انجامید. همه ی افراد بالاخص روزنامه نگاران گرایش سیاسی دارند اما اعلام آن و شرکت در دیگر برنامه ها برای دفاع از آن گرایش موجب افت مخاطب می شود.
۲. عدم رعایت اصول حرفه ای روزنامه نگاری: انتشار اظهارات بیسوادانه ی مقامات بدون تصحیح آنها مثل ؛هفت درصد رشد جمعیت». مورد دیگر دخالت ویراستاران در یادداشت ها تا حد نوشتن به جای نویسنده بوده که چندین بار در مورد این نویسنده تکرار شد و من بشدت با آن برخورد کردم.
۳. گرایش ووک بخشی از ویراستاران تحت فضای مسموم رسانه ای در امریکا تا حد که ذکر چینی بودن ویروس کرونا را نژادپرستانه تلقی و مطلب مرا به خاطر به کار بردن این تعبیر رد کردند گویی چینی بودن یک نژاد است. همچنین از نقد حماس و تروریسم اسلامگرای فلسطینی پرهیز داشتند. این البته با گرایش پادشاهی خواهی سردبیر همخوانی ندارد چون شاهزاده رضا پهلوی به اسرائیل سفر کرد و در جنگ موجود در کنار اسرائیل ایستاد که موضعی شایسته بوده است.
پاسخگویی
مدیران سایت باید پاسخ دهند که چرا شاهد افت شدید دیدار از سایت از حدود دو میلیون در ماه به حدود ۶۰۰ هزار در عرض چند ماه علی رغم راه انداختن بخش تصویری بوده ایم. میزان دیدار از سایت های اینترنتی را می توانید در سایت وب سیمیلار دنبال کنید.
چالش سردبیری
ووک بودن مادر انگلیسی زبان این سایت، پادشاهی خواه یا مشروطه خواه بودن سردبیر و انتظارات خاص تامین کنندگان مالی که عرب سعودی هستند را بگذارید در کنار نویسندگان فارسی زبان آزاد (فری لنس) که اکثرا افرادی مستقل هستند و عموما ضد اسلامگرایند و به نسل ووک تعلق ندارند و هیچ گونه تعهدی هم به سیاست های سعودی در منطقه و دنیا ندارند. سردبیر سایت با گزارش های اختصاصی از عربستان سعودی و انتشار مقالاتی از نویسندگان سعودی تلاش می کند دین خود را به اسپانسر ادا کند که این مشروع و قابل فهم است و تعارضی با اصول روزنامه نگاری ندارد. اما این ظاهرا کافی نبوده است و سردبیر برای عدم اصطکاک در دوران جنگ غزه-اسرائیل با اسپانسرها از انتشار مطالبی که تصور می کرده در سمت اسرائیل است (هر گونه انتقاد از طرفداران حماس، انتقاد از تبلیغات سیاسی حماس مثل داستان دروغ حمله به بیمارستان الاهلی توسط اسرائیل و نقد کلید واژه های جاری برای حمله به اسرائیل) خود داری کرده است.
به نظر می آید سردبیر سایت نتوانسته میان استقلال حرفه ای و عدم درگیر شدن با نویسندگان بر سر محتوای حرفه ای کار آنها با انتظارات اسپانسر نقطه ی تعادلی پیدا کند. مشخص است که سردبیر سایت گرایش جمهوریخواه در امریکا دارد و منتقد سیاست خارجی دولت بایدن است اما از خواست ووک نمای اسپانسرها پیروی می کند.
چالش دوم استخدام روزنامه نگاران ایرانی خارج شده از کشور است که اصولا در فضای مسموم و غیر حرفه ای روزنامه نگاری در داخل پرورش یافته اند. از همین جهت آنها به خود حق می دهند که نه تنها مطلب یک نویسنده را بدون هماهنگی با وی سانسور کنند بلکه بدان بیفزایند.
مدیریت اجرایی سایت نیز کارایی چندانی نداشته است. پرداخت های من همیشه نامرتب بوده (دیگران را نمی دانم) و در برخی ماه ها به دست من نمی رسید و باید ماهها صبر می کردم و دهها ای میل رد و بدل می شد تا کار انجام شود. من چون هیچ وقت خودم را کارمند جایی احساس نکرده ام از بیان این نکات به سردبیر و مدیر بخش مالی ابایی نداشته و بر انجام درست کارها اصرار داشته ام.
برخی کارهای سردبیر نیز پایین تر از شان سردبیری بوده است مثل همراه بردن یکی از نویسندگان به کنفرانسی که خود شرکت داشته تا از سخنان وی گزارش اختصاصی تهیه کند. در آن گزارش حتی به مطالب دیگر سخنرانان اشاره ای نشده تا موجه تر جلوه کند.
*بخش نظرات این مقاله به درخواست نویسنده غیرفعال شده