Monday, Feb 26, 2024

صفحه نخست » یک کار اساسی و شدنی که از آقای اپوزیسیون می خواهیم انجام دهد!؛ ف. م. سخن

IMG_0299.jpegاحتمالا دقت کرده اید که «آقای اپوزیسیون» با وجود این که آدم خوب و شریفی ست، یک کم، و فقط یک کم ریتارد است! چجوری بگم، که خدا را خوش بیاید و به کسی بر نخورد.... یک کم «کم دارد»! یا صریح تر بگویم کمی عقب افتاده ی ذهنی ست!

وقتی در مقابل مساله ای قرار می گیرد، به جای این که راه حل برای آن مساله در لحظه ی مطرح شدن پیدا کند، و اصولا مساله را حل کند، می نشیند به دهان این و آن چشم می دوزد، بعد اگر کسی باشد که او را قبول دارد، شروع می کند به به به و چهچه کردن در باره ی راه حل او، و هر کس هم جلویش بیاید می گوید تو نمی فهمی، من می فهمم و راه حل درست همین است که من می گویم، بعد اگر کسی بگوید شما داری اشتباه می کنی می گوید تو مگر می دانی مساله با روش من حل نخواهد شد؟ مگر علم غیب داری؟ بگذار من راه حل ام را عملی کنم بعد انتقاد کن.

و دهان ها به این ترتیب بسته می ماند.

اما کاش موضوع به همینجا ختم شود. نه؛ نمی شود!

آقای اپوزیسیون بعد از این که گند کار آن کسی که به دهان او چشم دوخته در می آید، یک سال بعد، سر و کله اش پیدا می شود که عجب راه حل غلطی بود راه حل فلان کس!

من از اول هم می گفتم که این راه حل اشتباه است!

من با این راه حل مخالف بودم!

من می دانستم با این راه حل ما به جایی نمی رسیم!

عجبا عجب!


این هم یادش می رود که فلان کس و بهمان کس همان موقع که طرف می گفت دو ی به علاوه ی دو می شود هشت، فریاد زدند و خون دل خوردند و به صراحت گفتند که دو ی به علاوه ی دو نمی شود هشت بلکه بر اساس علم و تجربه های پیشینیان، می شود ۴، و خود آقای اپوزیسیون فک اعتراض کننده و پاسخ صحیح دهنده را پایین می آورْد!

بله. یک سال از موضوع گذشته و حالا که همه یادشان رفته بگذار ما هم بگوییم ما مخالف بودیم و راه حل، راه حل غلطی بود!

حالا تقاضای من از جناب آقای اپوزیسیون این است که داداش! سیاست یعنی امر واقع و امر روز. یعنی پرداختن به مسائل امروز و پیدا کردن راه حل برای مساله ی امروز بر اساس تجربیات گذشته و گذشتگان.

سیاست این نیست که امروز در مقابل مساله، خفقان بگیری، یا دنبال راه حل اشتباه و کسی که راه حل اشتباه ارائه می دهد بیفتی.

کار تو این است که در لحظه، بله، همین لحظه، با صدای بلند و زبانی نترس، اعلام کنی که همشیره، داداش، این ره که تو می روی به ترکستان است و راه صحیح این است که من می گویم. نه این بروی یک سال بعد که موضوع کلا منتفی شد سر و کله ات پیدا شود که من حل معما را بلد بودم.

آیا می توانیم از آقای اپوزیسیون انتظار داشته باشیم، مرد باشد و مردانه رفتار کند و مثل آدمیزاد بدون لکنت و وحشت، به غلط بگوید غلط، به درست بگوید درست هر چند غلط را پدر محترم اش کرده باشد و درست را کسی که با او مخالف است و چشم ندارد او را ببیند گفته باشد؟

من که چشم ام آب نمی خورَد!



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy