Sunday, Mar 10, 2024

صفحه نخست » علینژاد یا احمدی‌نژادیسم؟ مرتضی اسماعیل‌پور

Morteza_Esmaeilpour_2.jpgپس از مصاحبه پرحاشیه با شاهزاده رضا پهلوی در سال ۲۰۱۲ خبرنگاری که تا پیش از آن تحت عنوان یادداشت‌نویس اصلاح‌طلب معرفی می‌شد و در شبکه‌های اجتماعی مخاطب چندانی نداشت کم‌کم چهره‌ای پرحاشیه برای خود ایجاد کرد. هرچند سال ۲۰۱۲ کمپین بزرگ «نه به حجاب اجباری در ایران» توسط گروه «دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال دانشگاه‌های ایران» راه‌اندازی شد و بازتاب جهانی پیدا کرد نامی از معصومه (مسیح) علینژاد نبود و دو سال پس از این کمپین فعالیت خود را در حوزه «نه به حجاب اجباری» آغاز کرد اما بسیاری تصور می‌کنند این چهره سابقا اصلاح‌طلب اولین کمپین مقابله با حجاب اجباری را راه‌اندازی کرده است.

صفحه « آزادی‌های یواشکی» که به گفته خود علینژاد تصور نمی‌کرد مورد توجه قرار بگیرد به دلیل تلاش ده‌ها فعال حقوق‌زن که پیش از علینژاد فعالیت می‌کردند مورد توجه قرار گرفت و به دلیل مواضع تند مقامات جمهوری‌اسلامی خیلی سریع نام «مسیح علینژاد» در شبکه‌های اجتماعی دیده و شنیده شد.

علینژاد کار خود را در روزنامه‌ از پاسخ دادن به تلفن شروع کرد و توانست پس از مدتی وارد روزنامه‌هایی همچون همبستگی و سپس خبرگزاری ایلنا شود. خبرنگاری که پس از افشای فیش حقوقی اعضای مجلس توانست توجه‌ها را به خود جلب کند.

علینژاد با اکثریت چهره‌های اصلاح‌طلب رابطه خوب و گاها خانوادگی داشت و به همین دلیل مطالب قدیمی او تنها در مدح اصلاحات و چهره‌های اصلاح‌طلب همچون خاتمی، کروبی، موسوی و ده‌ها چهره اصلاح‌طلب دیگر است.

این یادداشت قرار نیست به تاریخچه فعالیت او بپردازد صرفا یادآوری باورهای او بود که تا چند سال پیش نیز همچنان منتظر دعوت شام جواد ظریف بود و تصور می‌کرد می‌تواند در دوران روحانی به ایران بازگردد.

ورود او به آمریکا نیز کمک بزرگی کرد تا او بیشتر شناخته شود و اگر در لندن می‌ماند احتمالا همکار روزنامه‌نگاران اصلاح‌طلب بی‌بی‌سی فارسی می‌شد. او تحت عنوان مصاحبه با اوباما آمد و نتوانست با اوباما مصاحبه کند اما همین امتیاز ویژه‌ای برای او شد تا بیشتر معروف شود هرچند همچنان برانداز نبود و تلاش می‌کرد تنها در حوزه مدیا و زنان فعالیت کند. از او تاکنون مقاله در حوزه حقوق‌زنان که بتواند فرمت آکادمیک و یا علمی را پاس کند منتشر نشده است اما همانطور که می‌بینید او مشابه احمدی‌نژاد با حمایت دیگران رشد و یکباره چهره شناخته‌شده رسانه‌ای شد همانطور که احمدی‌نژاد از شهرداری به مقام «مربی دلفین‌ها» رسید، علینژاد نیز از طریق رانت‌ها مدام در تلویزیون ظاهر شد هرچند تا دو سال پیش در بهترین حالت در جایگاه مسعود بهنود می‌شد او را دید.

با بررسی رفتار و کنش احمدی‌نژاد که سبک سیاسی خود را در سپهر سیاسی به جا گذاشت می‌بینیم که رویکردهای پوپولیسم از نوع احمدی‌نژاد صرفا اختصاص به او پیدا نمی‌کند و علینژاد دقیقا پای جای پای احمدی‌نژاد گذاشته است.

ساخت لایه‌های حمایتی از طریق گروه‌های پیوسته و از هم‌جدا، سخنان پوپولیستی «رهبر منم، رهبر تویی» و از همه مهمتر ورود به عرصه‌ای که دانش آن را ندارد اما توان سخنرانی آتشین و پر آب‌وتاب را دارد که گویا تخصص داشتن و توانا بودن در عرصه امور مهم نیست صرفا دل به دریا زدن می‌خواهد و از طرفی «یافتن دلفین» که بتواند مربی‌گری آنان بکند. (ماجرای دلفین اشاره به یادداشت علینژاد علیه احمدی‌نژاد دارد).

از این بخش یادداشت سخت است که تفاوت اسامی را قائل شویم به همین دلیل صرفا از کلید واژه علینژاد-احمدی‌نژاد استفاده خواهم کرد.

علینژاد-احمدی‌نژاد که سبک احمدی‌نژادیسم را ترویج می‌دهد تلاش می‌کند خود را به عنوان ناجی معرفی کند. این سبک به همه افراد حمله می‌کند حتی کسانی که پیشتر در جبهه او بودند. نیک میدانیم که پروژه‌های این فرد پس از مدتی مدام تغییر می‌کند و شاهد حضور چهره‌های جدید برای مدت سه تا چهار ماه هستیم و سپس افراد مورد سواستفاده قرار گرفته به گوشه‌ای از بازی هدایت می‌شوند که دیگر حتی نامی از آنان آورده نمی‌شود. این سبک سیاسی منحصر به افراد فرصت‌طلب می‌توانند سابقه خود را نادیده بگیرند و به راحتی به کسانی که در خط‌مقدم بودند اتهام زده تا آنان را به گوشه رینگ هدایت کند. اصولا این سیستم نادرست می‌تواند در قامت هر فردی قرار بگیرد و نام احمدی‌نژادیسم صرفا بازتاب دهنده مسیر است

علینژاد-احمدی‌نژاد رو به دوربین نگاه می‌کند و مطالبی را بیان می‌کند که یا به کلی صحت ندارد و یا ضمن بیان بخشی از واقعیت تلاش می‌کند خود را عاری از اشتباه نشان دهد و رقیبِ در ذهن خود را گِلی کند. اصولا آن بخش از واقعیت نیز با وارونه سازی و ناقص‌سازی واقعیت، خود، ناقض واقعیت می‌شود اما طوری بیان می‌شود که مخاطب باور می‌کند. این بخش برچسب و اتهام نیست و در چندین مورد شاهد چنین رفتاری هستیم. خانم علینژاد در برنامه زنده ایران اینترنشنال مدعی می‌شود که با دریا صفایی تماس گرفته است اما آقای سعید بشیرتاش می‌گوید این فرد هرگز تماس نگرفته و برعکس او در میانه مسیر، خود مانع آن اقدام بوده است.

علینژاد در یکی از برنامه‌های پخش شده از شبکه‌های فارسی‌زبان مدعی می‌شود طی ۱۴سال اخیر برانداز بود و براساس آن نیز تفکر اصلاح‌طلبی نداشته است و به همین دلیل نیز حامیان خود را به شکلی مدیریت و دسته‌بندی می‌کند که گویا او تنها برانداز میدان بوده و دیگر افراد هیچ عملی را انجام نداده‌اند اما وقتی تاریخ فعالیت این فرد را بررسی می‌کنیم شاهد هستیم که او نه تنها از شخص علی خامنه‌ای تحت عنوان «مقام معظم رهبری» دفاع کرده بلکه تا چهار سال پیش او فعالیت مستمر براندازی نداشت و تنها تمرکز او روی حجاب اجباری بود نه سرنگونی جمهوری‌اسلامی و بدون استثنا صرفا خود را «روزنامه‌نگار» میدانست نه «فعال سیاسی برانداز». ادعای برانداز فعال بودن این فرد بارها در شبکه‌های اجتماعی رد شده است بخصوص در زمانی که این فرد بارها به نشست‌های سازمان نایاک دعوت شده و یا همسر ایشان نیز از مشاوران این سازمان بود. در ۱۴ سال گذشته این فرد در ویدیوهای متعدد نشان داد که جنبه‌های اصلاح‌طلبی خود را حفظ کرده است هرچند طی چهار سال گذشته از مواضع قبلی خود فاصله گرفت با این حال از چهره‌های همچون فائزه هاشمی دفاع کامل کرده است.

اما شباهت‌های علینژاد-احمدی‌نژاد صرفا انکار و منفعت‌طلبی او نیست او به سبک این روش سیاسی جریان‌های فشار ایجاد کرده و تلاش می‌کند از طریق القای اطلاعات نادرست، گروهی که با آن سر ستیز دارد را گروهی تندرو و رادیکال نشان دهد و خود را در جنبه مظلوم و مورد ظلم قرار گرفته نشان دهد. علینژاد با استفاده از واژگان خاص همچون « چون من زن هستم» و یا «دهاتی خطابم می‌کنند» مظلومیت و مصنویت برای خود ایجاد کند. علینژاد و حامیان او بیشترین تریبون را در رسانه‌ها دارند اما او همواره ادعا می‌کند مورد ظلم و سانسور قرار گرفته است، علینژاد و حامیان او همواره آغازگر یک بحران و بحث سیاسی هستند اما او ادعا می‌کند مورد حمله قرار می‌گیرد، علینژاد و حامیان او تصور می‌کنند رقابت سیاسی یعنی اجازه دادن مطلق به کنش او درحالی که در رقابت سیاسی همانطور که در اصل این موضوع نیز مطرح شده «رقابت» وجود دارد اما او رقابت را به اتهامات امنیتی آلوده کرده و هرکس نقد او می‌کند را نیروی جمهوری‌اسلامی معرفی می‌کند تا وارد تخریب همه‌جانبه مخالفان خود شود. در اینجا موضوعی را که در ماه‌های اخیر بارها مطرح شده اشاره می‌کنم. شاهزاده رضا پهلوی قدیمی‌ترین و فعال‌ترین چهره ضدجمهوری‌اسلامی است، او در زمانی که علینژاد و حامیانشان دل‌باخته رژیم بودند از خامنه‌ای شکایت کرده و یا سالها پیگیر تروریستی بودن سپاه بوده است اما علینژاد و حامیان‌اش به سبک احمدی‌نژادیسم مدعی می‌شوند که شاهزاده رضا پهلوی با سپاه و خامنه‌ای درتماس است! ادعایی که مرغ پخته را می‌خنداند اما سبک احمدی‌نژاد دقیقا همین است، ادعاهای دروغین و اصرار به جهل تا بخشی از جامعه این دروغ را بپذیرد.

علینژاد و حلقه او به قدری در سبک احمدی‌نژاد غرق شده‌اند که مشابه احمدی‌نژاد اول از رقیب خود مشروعیت می‌گیرند و حتی کنار او افتخار می‌کنند که عکس یادگاری دارند و پس از کسب حداقل محبوبیت شروع به تخریب همان فرد یعنی شاهزاده رضا پهلوی می‌کنند.

سبک احمدی‌نژاد به این شکل است که این فرد و حامیان‌اش صبح تا شب می‌گویند می‌بایست شخص‌محور نبود و سازمان سیاسی داشت اما خودشان هیچگونه تشکیلات سیاسی ندارند و صرفا براساس بودجه گرفتن و برنامه‌سازی یا برنامه رفتن در رسانه‌ها امرار و معاش می‌کنند و توان راه‌اندازی یک تشکیلات را ندارند درحالی که شاهزاده رضا پهلوی از سال ۲۰۰۹ به طور مشخص سه گروه از اندیشمندان را راه‌اندازی کرده، در ساخت و تقویت ده‌ها گروه مشارکت کرده و احزاب سیاسی مشروطه‌خواه با حمایت ایشان ادامه فعالیت دادند و دلیل اینکه خودشان حزب ایجاد نمی‌کنند به این خاطر است که تمایل ندارند خودشان رهبر یک جریان باشند ایشان بارها گفتند می‌خواهند از پشتبانه‌ای که دارند برای همه گروه‌ها استفاده کنند.

سبک احمدی‌نژادیسم حتی بزرگنمایی کردن را نیز شامل می‌شود. اغراق در توانایی و حمایت مردمی! درحالی که شاهزاده هرگز ادعا درخصوص خودشان نکردند اما علینژاد به سبک احمدی‌نژاد بارها در سخنرانی‌های خود مدعی شدند که نماینده زنان و حتی نماینده ایران هستند. دیدار بی‌نتیجه با مقامات اروپایی را به عنوان اکت تاریخی و بزرگ جا زدن و لابی‌های پنهان و تاثیرگذار را نادیده گرفتن تنها به این دلیل است که سبک احمدی‌نژاد به دنبال فریب جامعه از طریق «لاف‌های بزرگ» است.

از حوصله خواننده خارج است تا موارد دیگر ذکر شود و به همین دلیل باید اشاره کنم که در سبک سیاسی احمدی‌نژاد از سواستفاده کردن، اغراق در دیدارها و گزارشات متناقض با واقعیت، حمله کردن و تحمل پاسخ نشنیدن گرفته تا ساخت گروه‌های فشار مثلا از داخل کشور همگی در چتر این سبک سیاسی نادرست است.

مرتضی اسماعیل‌پور

***

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مقاله، نظر نویسنده بوده و الزاماً بازتاب دیدگاه خبرنامه گویا نیست



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy