حسین قدیانی - حیرت کردم از تجمیع این همه وقاحت در یک گزارش. شریعتمداری دگربار نشان داد که آدمی میتواند چنان از آدمیت دور شود که حتی شیطان را پیش خدا زباندراز کند. بخوانید.
(حسین قدیانی از ابتدای بهمن ماه سال ۸۸ فعالیت خود را به عنوان مدیر سازمان بسیج دانشجویی کشور آغاز کرد و پیش از این نیز در دانشگاه خواجه نصیر تهران مدتی به عنوان مسئول بسیج دانشجویی این دانشگاه مشغول به کار بود)
الحمدلله
من که از همان بیست و پنج سال پیش هم هرگز در مفاهیم فرهنگی همخط شریعتمداری نبودم و به شهادت یادداشتهایم در روزنامههایی همچون رسالت، جمهوری اسلامی، ایران، همشهری، جوان، شرق، وطن امروز، سازندگی و البته خود کیهان- که بارها با لطائفالحیل منصفانهترین مطالب فرهنگی را به خورد روزنامهی آن روزها عصر میدادم- حتی از عصر پیشامهسا در مدح مردان هنرمندی چون شجریان بلکه زنان هنرمندی همچون گلشیفته مکرر مینوشتم لیکن با مشاهدهی این روزهای سیاه سوپرانقلابیها الحق جا دارد حضرت حق را به خاطر افتراق سیاسیام از جماعت نیز حمد مضاعف بگویم. فیالمثل انتشار دو سالهی روزنامهدیواری حق- که این هم به دورهی قبل از ژینا اختصاص دارد. اگر چه مؤید نگاه متکثر و باز من به حوزهی فرهنگ است و اگر چه نشان میدهد که من حتی به رخدادهای سیاسی هم لزوماً مثل سوپرمصباحیستها نمیپرداختم اما به یمن جنبش بچههایی از قبیل مهرشاد و حمیدرضا و نیکا و سارینا اینک چنان از سوپرانقلابیها دورم که هر چه برای این فترت پیشانی بر خاک بسایم و شکر رب ودود را به جا بیاورم کم است. آری الحمدلله...
سلیطه کیست؟
بار اول نیست که نمایندهی ولیفقیه در کیهان بلکه نمایندهی پوتین در ایران با بدترین زبان ممکن و در نهایت بیادبی دربارهی مرد و زن هموطن مینویسد. فرقی نمیکند نویسندهی گزارش چرک کیهان چه کسی باشد؛ در هر حال میتوان همهی این کثافات را به پای شریعتمداری نوشت. کیهان در حالی زن معترض به طلبهی خشکمغز را به سلیطهبازی متهم میکند که خود مظهر سلیطهگری مطبوعاتی است. آیا اینکه دوگانهی اربعین و فوتبال بسازیم و دختران ایرانی را به دو گروه راهیان آزادگی و قربانیان آزادی تقسیم کنیم، جز سلیطهبازی قلم است؟ آیا اینکه بدتر از همهی روسوفیلها حافظ منافع روسیه در ایران باشیم، جز سلیطهبازی قلم است؟ آیا اینکه چشم بر فساد مشهود باجناقهای جبههی خودی ببندیم و جوانان وطن را متهم به هیزی و هرزگی کنیم، جز سلیطهبازی قلم است؟ آیا اینکه بگیر و ببندهای دولت داماد علمالهدی را در باب مبارزه با بیحجابی ناکافی بخوانیم که تو گویی جز به بستن بدحجابها به رگبار راضی نیستیم، جز سلیطهبازی قلم است؟ و آیا اینکه اکثریت ملت را به ذنب لایغفر تحریم انتخابات خائن بخوانیم، جز سلیطهبازی قلم است؟
مصباح یا مطهری؟
بله با ملاک مصباح و شاگردهای بیشعورش چه در طرح ولایت و چه در حزب پایداری، هر معترض به عصیانی را میتوان سلیطه خواند اما از منظر مطهری اتفاقاً مصباحیستها همان به که کسی را امر و نهی نکنند و خدا و دینش را بیش از این ضایع نکنند.
مصباحیسم در خط موساد است
شریعتمداری در حالی مدافعین بانوی قمی را به خطگیری از موساد متهم میکند که حتی این اتهام نیز زیبندهی خود مصباحیستهاست. مگر نه آنکه با اعدام ناعادلانهی محسن شکاری خوراک دادند به موساد؟ مگر نه آنکه امثال علمالهدی با هر خطبه خوراک دیگری به موساد میدهند؟ مگر موساد منتظر شمارهی بعدی کیهان نیست بلکه باز هم تراوش قلم نحس و نجس شریعتمداری را پای همهی شریعت بنویسد؟ مگر موساد ناظر بر افکار زشت مصباح و عقاید پلشت فرقهی مصباح دوست ندارد اینجور وانمود کند که مصباحیسم مکتب همهی شیعیان است؟ از قضا مطهری برای این جلوی امر به معروف و نهی از منکر خرمقدسها مانع میگذاشت که خوب میدانست شریعتمداری و وحوش دیگری مثل او نظیر همین شیخ سلیطهی حکومت فایدهای جز دادن خوراک به دشمن ندارند.
با علی چه کنیم؟
با نوع نگاه کیهان لابد امیرالمؤمنین هم که آنجور نگران ظلم حتی به زن یهودی بود، خط از موساد گرفته بود. معالاسف همان حکومتی که نزد ابوتراب جایگاهی کمتر از کفشی کهنه داشت، چنان به همهی ناموس مصباحیستها تبدیل شده که از همهشان هار و وحشی ساخته است. ماجرایی نیست که در این کشور رخ بدهد؛ جماعت از بیشرفانهترین منظر ممکن تحلیلش نکنند. طلبهی مذکور چرا جلوی دروغهای رئیسی موبایل نمیگیرد؟ و چرا وقتی رهبر به مظهر تناقض تبدیل میشود، موبایلش خاموش است؟ نکند ملاک سیدالشهدا نیست و مصباح یزدی است که شماری از طلاب فراموش کردهاند شأن نزول امر و نهی را؟
مارپلهی سلیطهها
جا دارد نمایندهی خامنهای بر ما روشن کند که چرا فرمول پلهی اول و پلهی دوم را اینجور مواقع به کار نمیاندازد؟ قطعاً فریادکشی بر سر طلبه هم بد است لیکن اگر بدانیم آن طلبه به گهخوری مشغول بوده است، قصه فرق میکند. همچنان که همهی فحشهای رکیک دو سال پیش من به شریعتمداری مر حق بود. قدر آن سزا را ندانستند؛ سال بعدش از کل ملت ناسزا شنیدند.
سلیطههای حکومت
نمایندهی رهبر کاش جواب دهد که اگر اقدام آن طلبه کاری درست بود، پس دیگر چرا از انتشار فیلم مذکور عصبانی شدهاند و خواهان مجازات طرف هستند؟ میبینی حاجحسین کلاش! حال و روز امروزت، آخر و عاقبت فروختن بهشتی حکیم و مطهری بزرگ به مصباح کوچک است...