قدیس: «ما عقایدمان را بر شمشیرهایمان حمل میکنیم»
گل گفتی حضرت، به خال زدی
همکیشان امروزیتان هم
عقایدشان را سوار جنگافزارهای نوین کردهاند
و بر باتوم،
سادهترینِ سخنهایشان را حمل میکنند
و با کوبش رگباریاش
جمجمهی أزادیخواهان را خُرد میکند
۲
ای قدیس!
اینهمه آزادی، اینهمه زیبایی،
اینهمه مهر و داد و سرشاری را که پیروانتان
با دهان ایمانشان فریاد میزنند
در کجای شمشیرتان حمل میکنید؟
۳
ای قدیس!
آزادی چگونه میتواند با شمشیر
که بُرندهترین زبانهاست همسخن شود
بیآنکه خونین و مالین شود، بمیرد
و یا از ترس، سکوت کند؟
ای قدیس
مگر شمشیر،
سَوای سرافکندن، هراس افکندن
هنر دیگری هم دارد؟
۴
ای قدیس!
از هلال شمشیرتان که پیروانتان رنگینکماناش میبینند
هنوز خون میچکد:
خون پُرسش و دانش،
خون فرزانگی، سرافرازی
خون هوش زن
خون زندگی
۶
ای قدیس!
حالا که عقایدتان را بر شمشیرهاتان حمل میکنید
لطفن بفرمائید که در کلمههاتان چه حمل میکنید؟
رضا فرمند
شاکیِ بندباز، مهران رفیعی