در جامعه ما سه گروه وجود دارند در رابطه با نگاه شان به حکومت نکبت اسلامی:
۱- موافقان صد در صدی حکومت
۲- مخالفان صد در صدی حکومت
۳- نیمچه موافقان و نیمچه مخالفان حکومت.
هر کدام از این گروه ها به شاخه هایی تقسیم می شوند که فعلا مورد بحث ما نیست ولی این شاخه ها در کلیت به درصد خلوصِ موافقت و مخالفت آن ها با حکومت در فکر و عمل بر می گردد.
خطرناک ترین این گروه ها گروه سوم هستند که تکلیف اهل فکر با آن ها معلوم نیست. شناختن این گروه تقریبا آسان است و راه شناختن آن توجه به نظرهایی ست که ابراز می کنند.
هرگاه در تحلیل اشخاص از حکومت نکبت با تعداد زیادی «ولی» و «اما» و «اگر» رو به رو شویم این نشان دهنده ی وابسته بودن شخص به گروه سوم است.
در زمان های مختلف که اتفاقات خاص سیاسی به وقوع می پیوندد، این «تحلیل»ها بیشتر بروز پیدا می کند و شخص و گروه ماهیت خود را نشان می دهد.
مثلا در سال ۱۳۷۵، ماجرای خیارشور و موشک را داشتیم که خلاصه ی داستان اش عبارت بود از حمل موشک به بلژیک توسط عوامل جمهوری نکبت در محموله خیارشور صادراتی که رفسنجانی و امنیت خانه اش عامل آن بودند.
وقتی این موضوعِ مثلا «بامزه» اتفاق افتاد، عده ای از نیمچه موافقان-نیمچه مخالفان حکومت در عرصه سیاست و قلم دوره افتادند به مسخره بازی و جوک سازی از این موضوع که خلاصه اش عبارت بود از حق را به حکومت و خیارشورهایش دادن و مسخره کردن داستانی که غربی ها علیه حکومت اسلامی ساخته بودند. البته رفسنجانی عاقبت پذیرفت که موشک با خیارشور توسط دستگاه امنیتی اش به بلژیک صادر می شده و افرادی که این کار را کرده اند باید مواخذه شوند.
از این موارد کم نداشته ایم و شلنگ تخته انداختن گروه سوم را در تایید نصفه نیمه ی حکومت شاهد بوده ایم.
بعد از این که اسراییل، به شکلی کاملا پاکیزه و شسته رفته با چند موشک که از هواپیماهای اف سی و پنج شلیک شده بود ساختمان بغل دست سفارت جمهوری اسلامی را که گفتند قسمت کنسولی سفارت بوده است با خاک یکسان کرد و سه مقام عالی رتبه نظامی-تروریستی و چهار همراه آن ها را به جهنم واصل کرد، عده ای از این نیمچه موافقان-نیمچه مخالفان، شروع کردند به سینه چاک دادن و عزاداری که اسراییل ملعون با این کار خاک ایران را هدف قرار داده و کنوانسیون های بین المللی را زیر پا گذاشته و این کار حتی «اگر» مخالف حکومت نکبت باشیم محکوم است چرا که این جا موضوع «ایران» و خاک اش مطرح است نه «حکومت» و کارهای تروریستی اش و همه ایرانیان باید حمله به سفارت ایران را که مثل حمله به خاک ایران است محکوم کننده و ننه من غریبم بازی در آوردن های مهوع به خاطر این ماجرا.
البته لازم به توضیح صد باره نیست که اسراییل هیچوقت ابتدا به ساکن با کشوری از جمله جمهوری نکبت شروع به جنگ و دعوا نکرده و این که این حکومت اسلامی به طور رسمی و علنی و چند باره و عملی، گفته که می خواهد اسراییل را محو و نابود کند و اسراییلی ها را به آلاسکا بفرستد، این ها اصلا به چشم نیمچه موافقان-نیمچه مخالفان حکومت نمی آيد و این که رهبر قلیل القدر و مالیخولیایی جمهوری نکبت بعد از کشتار حیوانی مردم عادی در هفت اکتبر در داخل خاک اسراییل فرمود که به دست و بازوی تروریست های حماس بوسه می زند و غیره و غیره.
حالا به درک فرستادن سه فرمانده سپاه و چهار همراه که معلوم نیست در ساختمان بغل دست سفارت در سوریه چه غلطی می کرده اند که اسراییل آن ها را دود کند و به هوا بفرستد البته موضوع سوال این آقایان نیست و فعلا به موضوع خاک ایران و پستان چسباندن برای کنوانسیون های بین المللی چسبیده اند که البته با حمایت ضمنی امریکا از دار و دسته های ضد اسراییلی ان شاءالله از قدرتی که باید بعدها توسط امریکا در کشور ما تقسیم شود، نصیبی ببرند و بهره ای نصیب شان شود!