Sunday, Apr 7, 2024

صفحه نخست » فلسطین و غرب وحشی‌وحشی، نوشته: دکتر صولت نگی

pal.jpgبرگردان: آمادور نویدی

فلسطین و استریپتیز تمدن غرب

شرم یک احساس انقلابی‌ست. (مارکس)

(قسمت اول)

عدم احساس شرم در تمدن غرب، یک‌بار دیگر سرشت ضدانقلابی‌ و اورولینی(Orwellian)(۱) خود را در مواجهه با کودکان کشته و پراکنده شده در غزه نشان داد. اما دولت آفریقای جنوبی با تلاش دلیرانه‌ای، ُقمپُز بشردوستانه غرب را در دادگاه بین‌المللی لاهه برملا ساخت. و این‌که نباید مقاومت حوثی‌ها و کشور نابود شده و جنگ‌زده یمن را فراموش کنیم.

هردو، خلق‌های فلسطین و انصارالاسلام(حوثی‌ها) چیزی برای ازدست دادن ندارند بجز زنجیرهای ارساتشان. اما از آن‌جایی‌که خشم ناشی از اعتیاد به قدرت و سُلطه می‌تواند انواع تحریم‌ها را بر هر ملت- کشوری تحمیل کند، و یا از طریق سیا- بازوی نهان و بدنام خود- کودتایی را مدیریت نماید، چرا مردم و دولت آفریقای جنوبی خواسته‌اند وارد دوزخ امپریالیستی شوند که می‌تواند پیکر سیاست کشورشان را بسوزاند؟



عجبا و برخلاف ُکل امت اسلامی- که مقهور منافع خود شده‌اند، و انتخاب کرده‌اند که نسبت به قتل‌عام فلسطینی‌ها بی‌تفاوت باشند- آفریقای جنوبی کشوری مسلمان نیست، و هیچ وظیفه دینی و اخلاقی نداشت اسرائیل را بخاطر نسل‌کشی به میز محاکمه بکشاند. این کشور حتی کوبا- کشوری سوسیالیستی نیست که بخاطر باور استوار مارکسیستی خود جهت آزادی همه خلق‌های ستم‌دیده به جنگ علیه نیروهای مسلح آپارتاید سفیدپوست آفریقای جنوبی کشیده شود که منجر به شکست همه‌جانبه و پایان رژیم آپارتاید تحت حمایت آمریکا شد- و آزادی آفریقای جنوبی، آنگولا و نامبیا را به ارمغان آورد.


نلسون ماندلا اظهار داشت: «تا زمانی‌که فلسطین آزاد نشود، استقلال ما کامل نخواهد.». زیرا این فلسطین، لیبی تحت حاکمیت قذافی، و کوبای کمونیست بودند که برای آزادی آفریقای جنوبی از دست مزدوران سفیدپوست تحت حمایت کامل غرب متمدن، که دچار طاعون نژادپرستی و کاپیتالیسم بودند، حمایت، و تأمین مالی نمودند و جنگیدند.

آفریقای جنوبی و اتحاد شوروی، تنها دو کشوری در جهان بودند که علاوه بر منابع غنی مواد معدنی بسیار، بیش‌ترین ذخایر طلا را داشتند- یکی از دلایلی که دولت نیکسون را مجبور به شکستن برابری دلار آمریکا با طلا ساخت.

این تنها آفریقای جنوبی نبود که از نسل‌کشی رنج می‌بُرد. نسل‌کشی هم‌واره سیاست توسعه‌طلبی غرب بوده است.

آمریکا بدون هیچ احساس شرمی و با گستاخی جمعیت بومی (سرخپوست‌ها) را نابود کرد. سفیدپوست‌های مستعمره نشین کانادا و استرالیا، بومیان(اب اُوریجینال‌ها) را با شادی بعنوان حیوان شکار می‌کردند. و اگر بولیوی را کنار بگذاریم، اغلب کشورهای آمریکای لاتین از جمعیت بومی خود(سرخپوس‌ها) خالی شده اند، و اگر هم اصلا زنده مانده باشند، بندرت دیده می‌شوند.


در سال ۱۹۴۳، حتی بنگال هند هم از نسل‌کشی معاف نشد، جایی‌که زیر نگاه تبعیض نژادی چرچیل، قحطی بشرساخته، نزدیک به ۳ تا ۶ میلیون جان شهروند هندی را گرفت. تعجبی ندارد که چرا بورژوازی هند بدون تردید با ساخت مجسمه‌های سوارکار(۲)، یادبودی از ارازل آدم‌کش امپراتوری را بنا می‌کند، زیراکه دولت امپریالیستی‌ پوزش سوارارکار را پذیرفت.

برگردیم به کُنش شجاعانه آفریقای جنوبی جهت کشاندن رژیم نسل‌کش اسرائیل به دادگاه بین المللی در لاهه(ICG)، اقدامی بی‌سابقه از همبستگی با مردم فلسطین، که (در سرما) برای مقابله با نسل‌کشی اسرائیل - غرب - آمریکا، تنها مانده است. و برای چه!؟ فقط به‌خاطر مطالبه حق یک دولت برسمیت شناخته‌ شده توسط سازمان ملل، جهت یک زندگی با شأن و کرامت انسانی در یک جامعه آزاد و عادلانه که توسط نمایندگان منتخب خود کنترل و اداره شود.

تلاش قهرمانانه آفریقای جنوبی برمبنای یک روحیه از خود گذشتگی بی‌باکانه است. هیچ بده و بستانی در کار نیست، زیرا خلق فلسطین که قربانی نسل‌کشی‌ست، در ازای فداکاری برادران آفریقای جنوبی خود، توان ارائه هیچ‌چیزی را ندارند.


برگه اتهام ۸۴ صفحه‌ای‌که توسط آفریقای جنوبی به دادگاه بین‌الملی لاهه تقدیم شد، سندی بی‌عیب و نقض و مختصر بود، که توسط نورمن فینکلشتاین( Norman Finkelstein ) شرح داده شد. این وکیل جوان ایرلندی که به‌زبان فرانسوی صحبت می‌کرد، در میان وکلا، تآثیرگذارترین بود.
طرف آفریقای جنوبی در مقابل وسوسه نمایش ویدئو کلیپ‌های شنیع کشتار انسان‌ها توسط ارتش اسرائیل(IDF ) مقاومت کرد. و تنها ویدئو کلیپی که آفریقای جنوبی به دادگاه بین‌المللی لاهه ارائه داد، در ارتباط با سربازان ارتش اسرائیل بود که در اطراف اجساد قربانیان غیرنظامی و بی‌گناه فلسطینی‌، کشته شده توسط «متمدن ترین ارتش» جهان، رقص و پای‌کوبی می‌کردند. سربازان ارتش اسرائیل آوازهای شنیعی از نابودی کل جمعیت عمالیق(۳)، کودکان، احشام و اغنام آن‌ها می‌خواندند. اما این‌بار، عمالیق، نه یهودی‌ها، بل‌که فلسطینی‌ها بودند.

تئودور آدورنو(۴) می‌گوید: «انسان زمانی مرده است که در برابر مرگ هم‌نوعانش بی‌تفاوت باشد.»، و «بتواند از نظر اداری به افراد بی‌شماری ضربه بزند.»

این ویدئویی که بوسیله وکیل آفریقای جنوبی نشان داده شد، یادآور خاطرات دوران نازی‌، تحت رژیم هیتلری‌ست، که در آن‌زمان، همه جمعیت آلمان رفتار مشابهی داشتند و اثبات نمود که هیتلر تنها نبود، بل‌که کُل جمعیت آلمان از پارانویای ضدیهودی، ضدکمونیست، و ضدکولی(ضدروما) رنج می‌برد.

اما بهرحال، بین این دو جامعه تفاوتی وجود دارد. آدورنو می‌گوید آلمانی‌ها فکر می‌کردند که: «پیش‌وا درباره چیزها(جنایت‌ها) مطلع نیست، حتی وقتی‌که به اردوگاه‌های بی‌گاری مربوط می‌شد.» اما نتانیاهو در اسرائیل، درحالی‌که همه چیز را می‌داند، سینه سپر کرده است و باصدای بلند فریاد می‌زند که فلسطینی‌ها را نابود کنید.

نظر به این‌که دادگاه بین‌المللی لاهه تصدیق نمود که احتمال نسل‌کشی توسط اسرائیل وجود دارد، از اسرائیل خواست که امکانات (مواد) غذایی و بهداشتی را از سرگیرد و از خون‌ریزی بدون کاربُرد واژه آتش‌بش خودداری کرد. دیوان بین‌المللی لاهه از حاکمیت قانون حمایت می‌کند، اما نه نظم مبنی بر دستور، واژه ای که بوسیله آمریکا و پادوهایش ابداع شده است، که به‌معنای اطاعت بی‌چون و چرا از آمریکاست. و اسرائیل با تمسخر تصمیم دیوان بین المللی لاهه، بی‌شرمانه، و بدون اجازه دست‌رسی به غذا و امکانات بهداشتی به غزه ای‌ها، به برتری قتل‌عام خود ادامه می‌دهد.


بنظر می‌رسد که پیروزی مطلق دولت آفریقای جنوبی در دادگاه بین‌المللی تا این‌جا یک پیروزی پیرهیک(۵) باشد. اما بااین‌حال، در بلندمدت، احتمالا چندین کشور، عکس‌العمل نشان می‌دهند و ممکن‌ست که عواقب مؤثری برای نهاد صهیونیستی داشته باشد.

اسرائیل، آمریکا و سگ‌های دست‌آموز(پُودول) استعماری شهرک‌نشن آن به اتهام‌های پوچ و بی‌هوده از ارائه کمک به آنروا(UNWR) خودداری کرده اند. آنروا مسئول تأمین مواد غذایی، بهداشت و آموزش فلسطینی‌ها، و فقط جهت کمک به آن‌ها بوده، که در سال ۱۹۵۰ تشکیل شد، اما آنروا همیشه خاری در چشم اسرائیل بوده است.

درحالی‌که دادگاه بین‌المللی لاهه تصمیمش را گرفت، رژیم اسرائیل فرصت را غنیمت شمرد تا آنروا را جهت ادعایی ثابت‌نشده- برای هم‌کاری ۴ عضو آن با حماس مقصر جلوه دهد- اتهامی‌که صهیونیست‌ها در مدت ۴ ماه از این کشتار نتوانسته اند اثبات کنند، اما ناگهان آن‌را کشف کرده اند.

قضاوت دادگاه لاهه، در شورای امنیت، این باش‌گاه نخبگان که هیچ ربطی به امنیت بشر ندارد، مورد بحث قرار می‌گیرد. همه از نتیجه این درام تراژیک شکسپیری(۶) مطلع‌اند، جایی که امپراتور بی‌شرمانه، لخت و عریان باقدرت وتوی خود می‌ایستد و رأی منفی می‌دهد.

اما در مجمع عمومی، موضوع طور دیگری خواهد بود. اکثریت بزرگی که به نفع فلسطین رأی می‌دهند، می‌توانند تصمیم بگیرند که کشور فلسطین را قانونا به‌رسمیت بشناسند. این کشورها می‌توانند بصورت انفرادی یا جمعی تحریم‌هایی را بر اسرائیل تحمیل کنند. آن‌ها می‌توانند خریدوفروش را از اسرائیل متوقف کنند.

تصمیم دادگاه لاهه علیه اسرائیل که مرتکب عملی قابل‌قبول از نسل کشی شده است برای همه کشورها و مردم الزامی‌ست. این امر هم‌زمان، آزمونی برای کشورها(ملل)، خود سازمان ملل متحد، و قوانین بین‌المللی است.
اما مانعی وجود دارد، و آن این‌که نمی‌توان از عربستان سعودی، امارات متحده عربی، مراکش، مصر، و سایر کشورهای تولیدکننده نفت مسلمان هیچ توقعی انتظار داشت.

جالب می‌شود که پاسخ چین و روسیه را دید که ادعا می‌شود هرکدام بنوعی مرتکب نقض حقوق بشر در شین‌ژیانگ و اوکراین می‌شود. اگرچه هردو با آن‌چه که در فلسطین رُخ می‌دهد، کوچک‌ترترین شباهتی ندارد.

مبارزه جنوب جهانی علیه شمال جهانی واقعی‌ست، اما جنوب جهانی، متحد و هم‌گن نیست. کشورهای زیادی وجود دارند که آپشن‌هایشان را سبک و سنگین می‌کنند و حاضرند در هردو طرف بازی کنند. یکی از آن‌ها هند است که نه فقط روابط عمیق نظامی با اسرائیل دارد، بل‌که در نفرت از مسلمانان با دولت آپارتاید شریک است. دولت «درخشان» نیروی کار ارزانش را جهت جای‌گزینی فلسطینی‌ها صادر می‌کند.


(قسمت دوم)

اسرائیل در جبهه جنگ بجز نسل‌کشی، به‌هیچ موفقیتی دست نیافته است، و همان‌گونه که زمان می‌گذرد، ادامه بلندمدت جنگ منجر به فلج‌شدن اقتصاد‌ی‌اش گشته، و هم‌زمان جامعه بی‌وجدان و ترسویش ازهم‌پاشیده می‌شود.


برای مردم اسرائیل عادی نیست که در ترس و کمبود(مواد غذایی و...) ناامنی زندگی کنند. زیرا تحت تهدید حزب الله، مدت‌هاست که شمالش تخلیه شده است. منطقه جنوبی آن‌هم مستعد حمله است و بنابراین خالی از سکنه شده است.
برای نخستین بار، مرزهای اسرائیل - که هرگز وجود نداشته است- کوچک شده اند. چریک‌های حماس و بریگاد الاقصی، اسطوره شکست‌ناپذیری ارتش اسرائیل را درهم شکستند.



حوثی‌ها(انصارالاسلام) بُعد دیگری به جنگ اضافه کرده است. خلقی که به‌مدت ۹ سال طولانی از وحشی‌گری مستمر سعودی و آمریکایی زجر کشیده، با بستن مسیرهای دریایی علیه اسرائیی‌ها می‌جنگند. یمنی‌ها تنها خلقی هستند که غیراز آفریقای جنوبی، امر مهم آزادی فلسطینی‌ها را نه بعنوان امری مذهبی، بل‌که بعنوان یک هدف انسانی به‌عهده گرفته اند.


بورژوازی بی‌چاره آمریکا که آشکارا فراتر از منافع وا‌‌‌ل‌‌استریت و مجتمع نظامی-صنعتی فکر می‌کند، بلافاصله با بمباران کشوری‌که قبلا بمباران شده، واکنش نشان داد، اما بمباران هم بی‌هوده بود، زیرا حالا به چین متوسل شده و تقاضای کمک می‌کند تا مانع یمنی شود که مسیر دریایی را مسدود کرده است. اما این امر یکی دیگر از غیرممکن‌های تاریخ است، و آلن جان پرسیوال تیلور می‌گوید که: «ما غیرممکن‌ها را از تاریخ می‌گیریم»(۷). چینی‌هاکه با تهدید وجودی تایوان مواجه‌اند، احتمالا پاسخ تصدیق آمیزی نخواهند داد.

میلیشای عراقی و سوری هم فعال شده اند. آن‌ها بترتیب به پای‌گاه‌های آمریکایی در کشورهایشان حمله کرده اند. حمله اخیر در مرز سوریه و اردن منجر به هلاکت ۳ سرباز آمریکایی شد. همان‌گونه که پیش‌بینی می‌شد، واکنش آمریکا وحشیانه بود، اما آیا این‌ واکنش‌ آن‌ها موفقیت‌آمیز بوده؟ سوابق تاریخی و داده‌ها آن‌را تأئيد نمی‌کند. سناریوی فعلی و شکست در اوکراین، آمریکایی‌ها را مجبور می‌کند که جنگ خاورمیانه را توسعه ندهند. اما نتانیاهو، بدون درنظرگرفتن عواقب فاجعه بارش، خواب حمله به ایران را می‌بیند.


جان میرشایمر و استفن والت، پروفسور سابق آموزش‌گاه کندی هاروارد، مقاله‌ای منتشر کرده اند که در آن قدرت لابی اسرائیلی را در شکل‌دهی سیاست خارجی آمریکا را توضیح می‌دهند.


این مقاله بعدها در سال ۲۰۰۷ به‌‌صورت کتابی تحت عنوان: «لابی اسرائیل و سیاست خارجی آمریکا» منتشر شد. آن‌ها رهبری اسرائیل را مسئول حمله سال ۲۰۰۳ به عراق دانسته اند، زیرا نخست وزیر اسرائیل اصرار داشت که صدام حسین را از قدرت برکنار کرده و بلافاصله سراغ ایران بروند و کار ایران را همانند عراق یک‌سره کنند.

حمله به عراق بدون تأيید جورج دبلیو بوش (بوش پسر)، دیک چینی، و دونالد رامسلفد امکان‌پذیر نبود، اما اسرائیل در خام کردن نهایی آمریکا و شکست مفتضحانه آن‌ها نفش محوری داشت.


آیا جنگ در غزه متوقف می‌شود و یا به کُل خاورمیانه گسترش می یابد؟ درحال حاضر هیچ‌کسی نمی‌تواند به این سئوال پاسخ قاطعی دهد، اما اسرائیل برای حفظ آبرویش، با اعلام پیروی بدنبال راهی‌ست که از این باتلاق خارج شود که بعید بنظر می‌رسد.


اسرائیل نمی‌تواند حماس‌ و سایر گروه‌های مقاومت را نابود کند، بنابراین آماده است تا کُل جمعیت غزه را که علی‌رغم روبرو شدن با مرگ و گرسنگی، حاضر به ترک سرزمین‌شان نیستند، قتل‌عام کند.


بسیاری از کارها به مردم جهان بستگی دارد که هم‌آکنون در خیابان‌های کشورهایشان هم‌راه با نبرد فلسطین (علیه اسرائیل، صهیونیسم و امپریالیسم) هستند. برخلاف جزرومدهای معمولی (انقلابات رنگی- م) مورد حمایت آمریکا، این‌بار خلق‌های جهان عرب باید پایه‌های رژیم‌های دست‌نشانده اشان‌را به‌لرزه در بیاورند، و آن‌ها مجبور سازند که یا صدور نفت به اسرائیل را قطع کنند یا اگرنه با یک انقلاب، بل‌که با یک قیام توده‌ای مواجه خواهند شد.

موقعش رسیده که از از عوام‌فریبانی مثل اردوغان بخواهیم که از خودشان شهامت نشان دهند، نه این‌که فقط «قُمپُز در کُنند، و در لفافه حرف بزنند، و گستاخی خودشان‌را به بی‌خردی تبدیل کنند».

مُهلت مردم غزه به‌سر آمده، زیرا نبرد جهت بقاء به شهر مرزی رفح با مصر رسیده است. مردم غزه با‌ازجان‌گذشتگی‌هایشان برای همه مظلومان جهان که بدنبال رهایی از یوغ امپریالیسم هستند، استاندارهایی بالایی تعیین کرده اند که دست‌یابی به آن‌ها دشوارست. اگر غزه سقوط کند، این امر کم‌تر از تراژدی تخریب اتحاد جماهیر شوروی نخواهد بود. و متعاقبا، تمام شاهان عرب نمی‌توانند مانع توسعه‌طلبی و غصب سرزمین‌هایشان توسط اسرائیل تا فراتر از اردن(ترانسجوردن)(۸) شوند.


درباره نویسنده:

*دکتر صولت نگی، آکادمیک مستقر در سیدنی- استرالیاست و مؤلف کتاب‌هایی درباره سوسیالیسم و تاریخ است. خرین کتابش «جمهوری‌های خدا: ایجاد و تخریب اسرائیل و پاکستان» است که می‌توان از آمازون در آدرس زیر تهیه نمود:

Amazon.com

با ایشان میتوان با ایمیل زیر تماس گرفت:

[email protected]


برگردانده شده از:

Palestine and Striptease of Western Civilization

Saulat Nagi
19-2-2024


منابع:

(۱)
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
اورولی (به انگلیسی: ) یک صفت است که به رفتارها و سیاست‌های کنترلی به وسیله تبلیغات، پایش و شنود، اخبار نادرست، انکار حقیقت، و دستکاری گذشته اشاره دارد، که توسط حکومت‌های سرکوبگر مدرن مورد استفاده قرار می‌گیرد. این وضعیت و شرایط اجتماعی را جرج اورول در رمان‌هایش، به ویژه کتاب ۱۹۸۴ توصیف کرده است، و به همین خاطر، به آن اورولی یعنی منسوب به اورول می‌گویند.
صفت «اورولی» برای اشاره به رفتارهای زیر به کار می‌رود:
• نقض حریم خصوصی، با شنود مستقیم یا غیرمستقیم.
• کنترل زندگی روزمره مردم توسط دولت، مانند جامعه برادر بزرگ
• تشویق رسمی سیاست‌های فروپاشی خانواده
• یک آینده پادآرمان‌گرایانه

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%88%D8%B1%D9%88%D9%84%DB%8C
(۲)
Vinayak Damodar Savarkar

https://en.wikipedia.org/wiki/Vinayak_Damodar_Savarkar
(۳)
عمالقه، عمالیق، بنو عِملیق یا بنوعملاق (عبری: עֲמָלֵק) نام قومی در تورات است که از فرزندان عیسو بودند. هیچ اثر تاریخی مشخصی در مورد عمالیق موجود نیست و اطلاعات در مورد این قوم تنها از کتاب مقدس نشات گرفته‌است. بقیه در آدرس زیر:


https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%85%D8%A7%D9%84%DB%8C%D9%82
(۴)
تئودور ادورنو
تئودور لودویگ ویزنگروند آدورنو جامعه‌شناس، فیلسوف، موسیقی‌شناس و آهنگ‌ساز نئومارکسیست آلمانی بود. او به همراه کسانی چون ماکس هورکهایمر، والتر بنیامین و هربرت مارکوزه از بزرگان مکتب فرانکفورت بود. ویکی‌پدیا

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%A6%D9%88%D8%AF%D9%88%D8%B1_%D8%A2%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%86%D9%88

(۵)
Pyrrhic victory
پیروزی پیرهی
پیروزی پیرهی یا پیروز شدن به سبک پیرهوس، پیروزی است که چنان تلفات ویرانگری بر فرد یا گروه پیروز وارد می‌کند که با شکست فرق چندانی ندارد. چنین پیروزی هرگونه حس واقعی موفقیت را نفی می‌کند یا به پیشرفت بلندمدت آسیب می‌زند. ویکی‌پدیا
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2%DB%8C_%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D9%87%DB%8C

(۶)
(Shakespearean tragedy)


تراژدی شکسپیری
تراژدی شکسپیری عنوانی است که به بیشتر تراژدی‌های نوشته‌شده توسط ویلیام شکسپیر، نمایشنامه‌نویس انگلیسی، داده شده‌است. ویکی‌پدیا

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%B1%D8%A7%DA%98%D8%AF%DB%8C_%D8%B4%DA%A9%D8%B3%D9%BE%DB%8C%D8%B1%DB%8C
(۷)

AJP Tylor
ای. جی.پی. تیلور با نام کامل آلن جان پرسیوال تیلور یک مورخ اهل بریتانیا بود. ویکی‌پدیا

https://en.wikipedia.org/wiki/A._J._P._Taylor
(۸)
(Emirate of Transjordan)
امارت فرااردن، یک تحت‌الحمایه بریتانیا بود که در سال ۱۹۲۱ تأسیس گردید. خاندان هاشمی بر این کشور همانند کشور همسایه، عراق، حکومت می‌کرد. این کشور به شکل رسمی زیر سلطه فلسطین تحت قیومیت بریتانیا بود ولی عملاً سیستم کاملاً مجزایی داشت. در سال ۱۹۴۶ این کشور کاملاً مستقل گردید و به امارت اردن هاشمی تغییر نام داد. ویکی‌پدیا

https://en.wikipedia.org/wiki/Transjordan_(region)



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy