Monday, Apr 8, 2024

صفحه نخست » عبوری باشکوه برای مبارزان داخل؛ خارج چه عرض کنم، ابوالفضل محققی

Abolfasl_Mohagheghi.jpgعجب غوغایی بود! طرفه ماجرایی بود! غریب سودایی بود! شگفت جنونی بود! مهدی نصیری!

تاریخ غریبی است تاریخ این سرزمین با کوه‌های سر بفلک کشیده، گذر گاه‌های سخت و صعب العبور و حضور با شکوه زنان و مردانی که هر یک چون آرش جان برچله کمان نهاده و برای رسیدن به قله آزادی و رهائی این سرزمین با تمامی وجود خود ره می‌سپرند.
زنان ومردانی که فریاد آزادی، رها شده از گلوی خونین هزاران جوان و نوجوان را که در فضای این سرزمین طنین انداخته بگوش جان می‌شنوند و لبیک می‌گویند.

لبیکی ببهای در آمدن، از درون خود، پوست انداختن سخت وپذیرفتن جزای چنین دلاوری که چیزی جزشکنجه وزندان وباختن جان نیست. رسیدن به جاودانگی!
یک صد بیست سال واندی قبل مردی، مردانی نیاز زمان خود در یافتند. در پاسخ به جان‌های فدا شده در انقلاب مشروطه "صوراسرافیل" برزمین افتاده از انقلاب مشروطه را از زمین برداشتد و در آن دمیدند.
"از تهدید و هلاکت بیم و خوفی نداریم و به زندگی بدون حریت و مساوات و شرف وقعی نمی‌گذاریم. تملق از کسی نمی‌گویئم. وبه رشوه گول نمی‌خوریم اغراض نفسانی به کار نمی‌بریم، بد را بد و خوب را خوب می‌نویسیم. تابه ملت خود خدمت کنیم و با بنای این آب و خاک مو روثی که با خون پدران. ونیاکان ما عجین وسرشته است ابراز ارادتی نماِئیم... از این نیت مقدس تا زنده‌ایم دست بر نداریم. " مقاله آغازین "صور اسرافیل " که جهانگیرخان نگاشت و نهایت جان در راه آن نهاد.
حال یک قرن واندی از آن روز‌ها می‌گذرد. هنوز طنز "دهخدا در هجو "نامردمان"مستولی بر این سرزمین ادامه دارد.
هنوزمردان وزنانی که نیاز زمان و وظیفه خود در برابر نسل جوان، در برابر ملتی که خواهان یک زندگی آزاد وشادمانه در سرزمین اجدادی خود هستند و جنبشی به عظمت جنبش "مهسا"را آفریدند درصحنه حضور دارند. زنان ومردانی که به پیام جنبش "زن، زندگی، آزادی"شجاعانه پاسخ گفته‌اند.
گرامی می‌دارم عمل آگاهانه توام با شهامت آنها را درپاسخ به این ندای آزادی خواهانه. تحسین می‌کنم گذر آنها را از باورهای گذشته و تلاششان در همگامی با خواست زمان و همسو شدن با نسل جوانی که آفرینندگان و وارثان جنبش "مهسا" هسیتند.
آنانی که هم گامی را نقد جانانه ازفکروعمل خود می‌دانند و بدان عمل می‌کنند.
" من با اطمینان و یقین (که متاعی بسیار نایاب است) از آن گذشته‌ام و مانند کسی که با مقراض تکه تکه گوشت بدن خود را می‌کند، روح و ذهنم را از آن پاکسازی کرده‌ام و همه وجود و فکر و ذکرم را ـ با بضاعتی مزجات و اندک ـ وقف نجات ایران و ایرانیان از آتشی کرده‌ام که به جان مام وطن افتاده است... به تاولهای پایم گفته‌ام که سخت متاسفم که باید از مسیر آمده برگردیم اما خسارت برنگشتن، نابودی مطلق یک کشور، خانواده و فرزندانم نیز جزئی از آن هستیم. مهدی نصیری
به تصویربا وقار زنی که در مقام یک محقق و مدرس دینی، مجتهد اسلامی که حجاب اجباری از سر بر گرفته، می‌نگرم. تصویری که سخت احترام بر انگیز است و تحسین یک ملت را برانگیخته است. خانم "صدیقه وسمقی " زنی که در حمایت از حنبش آزادیخواهانه "مهسا " از بسیاری باور‌های خود عبورکرد. تا سرانجام با قبول تبعات چنین عبوری با شکوه حجاب از سربر گرفت.
با تنی بشدت بیمار و چشمانی که هر دم سوی خود از دست می‌دهد هم گام با مردم تلاش می‌کند که خامنه‌ای را به چالش در برابرخواسته‌های مردم بکشد. "اندیشه‌های روحانیت موجب ناامنی‌ها در ایران شده و دلخوری، نفرت و انزجار ایجاد کرده است"او خواستار آن میشود روحانیونی که مدعی‌اند نقشی در حکومت ندارند، از مردم «عذرخواهی» کنند.
پیش از آن نیز هشدار داده بود که مسئولیت تمام پیامدهای تحمیل حجاب در ایران با شخص رهبر جمهوری اسلامی است. از رهبر جمهوری اسلامی خواسته بود که "صریحا تبیین خود را از حجاب روشن کند تا زنان بدانند که «شواهد و مدارک قطعی و مسلم فرمان خدا و اسلام برای اعمال چنین محدودیت‌ها و محرومیت ها» بر آنان چیست؟ " "صدیقه وسمقی"
جواب رهبر به چنین زن چالش گر دینی، جز آبرو باختگی برای رهبر! شکنجه وزندان برای او نیست. اما بهای همگامی با مردم چنین است. نفوذ در اعماق حافظه تاریخی مردم.
عجیب سرزمینی است زنی هشتاد سال و عامی در خون خواهی فرزند به زنی مبارز و تاثیر گذار در جنبش انقلابی ایران بدل می‌شود. بعد هشتاد سال در حمایت از جنبش مهسا حجاب از سر بر میدارد و موی سپید آشکار می‌کند. بدر آمدنی سخت از درون وچشم بستن بر باور هائیکه هشتاد سال حجاب را بر او تحمیل کرد.
در مقابل روح عظیم تو مادر! که ستار در دامن خود پرورد سر تعظیم فرود می‌آورم. خجل از اندک بضاعت خود به نوشته‌ای که ران ملخ بردن به مجلس سلیمان است.
خجل تر که هنوزبعنوان اپوزیسیون خارج از کشور تکیه داده بر ساحل امن که قادر نیستیم قدمی فراتر از باور‌های دگم خود بر داریم. از خود بیرون بیائیم واز خود سئوال کند. بعد از چهل اندی سال نوشتن. کاغذ سیاه کردن ماحصل تلاش ما برای هم گامی با ملت چیست؟
در راستای حمایت و تقویت جنبش درون کشور کدام گام‌های عملی و قابل اعتنا را برداشتیم؟
کدام عمل واقعی وتاثیر گذار را در جهت وحدت ملی حول نجات وطن ازدست جانیان و غارتگران مسلط بر وطن برداشتیم؟
آری سخت است مقراض گرفتن و تکه تکه از لایه‌های سخت شده بر ذهن وتن خود کندن و در آمدن از پوسته منیت عجین شده با منافع حزبی و گروهی. عمل خود را وشخصیت خودرا نقد جانانه کردن. بری از القاب و عناوین گشتن و نهایت بر داشتن حجاب از فراز سر گروه، سازمان و خود.
آری سخت است. برای همگانی که در داخل این کاررا می‌کنند سخت تر.
بهتر همان که ما ببازی‌های دلخوشکونک روزی پراکنده شدن وروز دیگر جمع شدن ادامه دهیم. هر باربرای طفل از دست رفته بگرییم وهر باربرای تولد وتاتی تاتی کردنش خوشحال شویم.
البته بعد این همه سال آن طفل رفته و ما حافظ نوه بجا مانده از او هستیم باید لباسی تازه در قامت او بدوزیم. بهر حال کاچی به از هیچ چیز. این همه نوعی مبارزه است حتی اگرحرکتمان در خطی موازی با سایر جریان‌ها باشد که هرگز بهم نمی‌رسند. مگر در پیچی تند که کمر بشکند وناگزیر شاید با کمر شکسته بهم نزدیک شویم.

ابوالفضل محققی



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy