جناب نوری علاءِ گرامی - با درود و تشکر از اقدام بسیار مثبت شما در جهت عملی کردن اشتراک و اتحاد برخی از گروههای اپوزیسیون (۱) مایلم نخست به مقالۀ خود در خبرنامۀ گویا اشاره کنم که تحت عنوان "صراحت کلام رضا پهلوی و نقش او در دوران گذار" منتشر شد (۲) و پایۀ اساسی آن تحریر و تحلیل خود شما از یک مصاحبۀ رضا پهلوی بود (۳).
چون انتخاب صفت "بسیار مثبت" برای مقالۀ شما و اقداماتتان در این جهت، شامل تعارفات مرسوم بین ما ایرانیها نمیشود و من از صمیم قلب بآن معتقدم، مایلم با اشاره به نکاتی از مقالۀ خود، آنر ا تکمیل کنم و امیدوارم که از آن سوء برداشت نشود اگر زوایای دید ما بدلائل زیر نسبت باین حرکتی که شما آغاز نمودهاید کمی متفاوت است:
۱- شما مینویسید: "این ائتلافی است که به اکنون و دوران گذار از و پایان دادن به حکومت اسلامی ضد ملی کنونی میاندیشد و تعیین سرنوشت آیندهء ایران را به ملت آزاد شده و آگاهی میسپارد که، در انتخاباتی آزاد و منصفانه و تحت نظارت شخصیتهای بین المللی، نوع حکومت و مدیریت کشور خود را انتخاب میکند. " از همینجاست که اختلاف سلیقۀ من و شما در گزینش یک راهبرد عملی و کارساز برای این فرآیند مبارزاتی شروع میشود. زیرا شما بین "اکنون" و "دوران گذار" فرق میگذارید. در حالیکه به باور من دوران گذار از هم اکنون شروع میشود و مانند زنجیری است که از زمان یک حرکت عملی و تأثیر گذار، مانند همین حرکت بسیار مثبت خود شما و همکاری احتمالی رضا پهلوی آغاز میگردد و تا تشکیل مجلس مؤسسان پس از براندازی، تدوین قانون اساسی جدید و انتخابات سراسری در میهنمان ادامه دارد. و این امر را رضا پهلوی نیز در مصاحبه با پاتریک بت دیوید که خود شما تحلیل کردهاید، تأیید نموده است. وی دربارۀ زمان گذار بصراحت میگوید که این دوران "هم قبل و هم سراسر روند «گذار به حکومت بعدی» را در بر میگیرد. " این امر از این نظر بسیار مهم است که بصورت فراخوانی به فرد فرد ایرانیان و گروههای اپوزیسیون درآمده که هشدار میدهد، بهتر است از هم اکنون خود را دور یک محور، متمرکز نمایند و با استراتژی مشترکِ براندازی پیش بروند.
۲- شما مینویسید: "میدانم که بسیاری از پادشاهی خواهان پارلمانی و نیز کسانی که استقرار «جمهوریت» در ایران را برتر از استقرار جمهوریهای خاورمیانهای میدانند و، در صورت رسیدن به «جمهوریت»، نظم پادشاهی مشروطه را نیز کارآمد میدانند، سعی خود را کردهاند تا در یک تلاش ملی برای ایجاد آلترناتیوی سکولار دموکرات با محوریت شاهزاده رضا پهلوی شرکت کنند. "
جناب نوری علاءِ گرامی - جوانان ایرانی، من و شما را با نگاهی منتقدانه، پنجاه و هفتی مینامند و با اینکه ما در مبارزات آنزمان حسن نیت داشتیم و خواستار نظام دموکراسی در میهنمان بودیم و در این راه هزینۀ فراوان هم دادیم، در چارچوب روال خود انتقادی بهتر است بپذیریم که گوشهای از تقصیر در استقرارِ استبداد مذهبی در ایران متوجه خود ماست. حال بقول زنده یاد فروغ فرخزاد، این بانوی شجاع و آزادیخواه ایران: "اشتباه کردن اشتباه نیست؛ در اشتباه ماندن اشتباه است". ما چند مرحله باید چشمان خود را در قبال واقعیتها ببندیم و امیدوار باشیم که در مرحلۀ بعد آن «جمهوریت» که ما بآن معتقدیم، برتر از، بقول شما، استقرار "جمهوریهای خاورمیانهای" خواهد بود؟ اولا تنها جمهوریها در خاورمیانه نیستند که رهبری مستبد دارند. مگر کرۀ شمالی خود را "جمهوری دموکراتیک خلق کره" نمینامد؟ مگر ولادیمیر پوتین رئیس جمهور کشوری که در اروپا و آسیا قرار دارد و بزرگترین کشور جهان از نظر مساحت است، بازنگری قانون اساسی آن کشور را با گمراهسازیهای عمومی در یک "همه پرسی" نمایشی در جهت منافع شخصی خود هدایت نکرد تا دو بار دیگر تا سال ۲۰۳۶ "انتخاب" شود و دنیا را بسوی نابودی بکشاند؟ مگر در جمهوری لهستان یاروسلاو کاچینسکی با تغییراتی که در قانون اساسی اعمال کرد حق عزل قضات دادگاه قانون اساسی را در اختیار دولت نگذاشت و با این عمل تفکیک قوای سه گانه را به معنی نمود و واکنش اتحادیه اروپا را نیز بر انگیخت. درست است که خوشبختانه دونالد توسک این آشفتگی و اختلال در قانون لهستان را لغو کرد ولی این پدیده نشانگر آنست که نظام دموکراسی نه تنها در خاور میانه که در تمام جهان آسیب پذیر است.
ثانیا مسئلۀ اصلی، جایگاه جغرافیائی یک کشور نیست. بلکه در هر نظامی، چه سلطنتی، چه پادشاهی مشروطه و یا جمهوری از هر نوع آن، همانطور که تجربیات تاریخی و مهندسی قانون اساسی حتی در قرن بیست و یک در تمام دنیا نشان میدهد، امکان تبدیل سیستم دموکراسی به استبداد بسیار زیاد است. منهم مانند شما در مقالهام پیشنهاد کردم که رضا پهلوی رهبری فرآیند انتخاباتی "ایران در حرکت" را که جمعا در پنج مقاله، مفصلا تشریح نموده بودم، بعهده بگیرد. ولی در عین حال هشدار داده بودم که این بار در میهنمان استبدادی ناخواسته ایجاد نشود. من شخص رضا پهلوی را یک انسان صالح، صادق و یک دموکرات وطن پرست میدانم. ولی تمام ملت ایران طرفدار او نیستند. حال اگر برهبری او حکومت اسلامی در ایران سقوط کرد، گروههای افراطی، بویژه حزب اللهیها بر علیه او قیام خواهند کرد و کشور را به تشنج خواهند کشید. در چنین موقعیتی رضا پهلوی دو گزینش خواهد داشت. یا اینکه باید بآنها امتیازاتی بدهد که در آن صورت آش همان آش خواهد شد و کاسه همان. و یا باید برعلیه آنها بخشونت دست زند. این شق محتمل تر است، زیرا در اطراف رضا پهلوی کسانی وجود دارند که او را، از دید ایئولوژیک و با در نظر گرفتن منافع شخصی، متقاعد خواهند نمود که توسل بزور در این حالت جهت ایجاد ثبات سیاسی و اجتماعی کشور شایسته تر است. در وحلۀ اول نیز این مشاوره به مصلحت کشور است. ولی متأسفانه چنین واکنش خشونت باری الگوئی میشود که در اعتراضات بعدی مسبوق به سابقه است و بهمین دلیل تکرار میگردد و راه را برای استقرار سازمانی جهت امنیت کشور هموار میسازد. در این مرحله هم هنوز تشکیل چنین نهادی برای اکثریت ملت قابل توجیح است. زیرا هر کشوری تشکیلات امنیتی دارد. ولی مسئله باینجا ختم نمیشود. اعتراضات افزایش میابد و بموازات آن خشونت شدت میگیرد، تعداد زندانیها بالا میرود و عوارض جانبی مانند شکنجه در دستگاه امنییتی رایج میشود. همانطور که ذکر شد، من مطمئنم که در ذات رضا پهلوی بینش دموکراتیک نهادینه شده است. ولی او قادر به پیشگیری از روند جبر تاریخ نخواهد بود. یک مثال کوچک و نو که مشتی است نمونۀ خروار، شرکت او در "گروه همبستگی مهسا" بود. رضا پهلوی با این اقدام خود نشان داد که اولا واجد ذهنیت دموکراتیک عمیقی است. ثانیا آماده به همکاری در یک حرکت عملی در جریان مبارزات اپوزیسیون میباشد. ولی فورا عقل کلها این اقدام بسیار تأثیرگذار در سطح بین المللی را به سخره گرفتند واز رضا پهلوی انتقاد کردند که در کنار چند هنرپیشه، فوتبالیست، تاجر، مجاهد و تجزیه طلب نشسته که در شأن او نیست و ارزش سیاسی خود را کاهش داده است. از سوی دیگر، اطرافیانش هم باو فشار آوردند که باید با وارد کردن افرادی از هواداران نظام پادشاهی به "گروه همبستگی مهسا" وزن سیاسی خود را افزایش دهد. تحت تأثیر چنین انتقادات و مشاورات، رضا پهلوی افرادی را جهت افزایش تعداد گروه مهسا پیشنهاد کرد که مورد قبول برخی از اعضاءِ گروه قرار نگرفت و موجب بحث و جدلهای طولانی و احتمالا یارگیریهای متقابل از سوی دیگر اعضاء شد، تا رضا پهلوی خود را از این گروه کنار کشید. حسن شریعتمداری در یک مصاحبه با شهرام همایون میگوید که رضا پهلوی در جلسات ویژهای از " شورای گذار" هر هفته شرکت میکرد، و ادامه میدهد: "ایشون در عقاید با من مشکلی نداره. اونچه که مشکل داره، در عزم و اراده ایست که برای یک چنین موقعیتی لازم هست تا آدم بتواند اونطور که میگه، بهش جامۀ عمل بپوشونه (۴)
۳- جناب نوری علاءِ گرامی - مثال فوق بوضوح نشان میدهد که انگیزهها و اهداف گروهی، سنگ بزرگی در راه ایجاد یک اتحاد مبارزاتی میباشند. و شما متأسفانه این جنبه را برجسته کردهاید. البته منظور شما کاملا مشهود است که باید از یکجا و از چند گروه محدود شروع کرد. و بهمین دلیل من با تکرار سومین بار اقدام شما را بسیار مثبت میدانم. ولی بهتر است که از ابتدا سعی کنیم که این جریانی که با ابتکار شما و همکاری احتمالی رضا پهلوی آغاز میگردد، جنبۀ ملی پیدا کند تا گروهی. مصاحبۀ یاد شده از حسن شریعتمداری سه نکته را روشن میکند. اولا رضا پهلوی علیرغم ادعای برخی از هموطنان، فعالیت وسیع سیاسی دارد که نشان میدهد نه تنها با " شورای مدیریت گذار" بلکه با گروهها و شخصیتهای سیاسی دیگر نیز، خارج از دید عموم، مدام در تماس است. ثانیا رواداری جزءِ شخصیت دموکراتیک رضا پهلوی است. وگرنه حسن شریعتمداری نمیگفت: "ایشون در عقاید با من مشکلی نداره". ثالثا از طریق این مصاحبه متوجه میشویم که رضا پهلوی با این تماسها بدنبال یک حرکت ملی است، نه گروهی. او تأکید میکند: "ضمن به رسمیت شناختن اختلافنظرها، بر روی نقاط اشتراک تمرکز کنید." (۵)
علاوه بر این رضا پهلوی درباره امکان همکاری نیروهای مخالف جمهوری اسلامی و در پاسخ به سوالی درباره بیانیه میرحسین موسوی بعد از قتل مهسا بدست عمال رژیم گفت: "هرچقدر بیشتر زمینه ریزش از حکومت فراهم شود، راه فروپاشی جمهوری اسلامی و آزادی ایران را فراهم کردهایم" (۶)
لذا استنباط من اینست که رفتار و گفتار رضا پهلوی با پیشنهاد انتخاباتی من بنام "ایران در حرکت" همخوانی بیشتر دارد. زیرا تمام آحاد ملت ایران را در بر میگیرد. علاوه بر این در پیشنهاد من زمان بندیها بسیار وسیع تر و عملی تر است تا فرصتی را که شما تا انتهای فروردین در نظر گرفتهاید که حالت ضرب العجلی دارد.
اسماعیل عزیز، امیدوارم همانطور که اشاره شد، این نامه موجب سوء تعبیر نشود. من قصد رقابت با پروژۀ شما را ندارم و فکر میکنم ترکیب این دو پیشنهاد، حرکتی را که شما آغاز کردهاید تکمیل تر و عملی تر میسازد و با در نظر گرفتن کلیۀ اقشار مردم میهنمان، احتمال استقبال هموندان بیشتر افزایش مییابد. علاوه بر این اگر قانون اساسی موقتی تدوین شود که طبق آن کلیه قوای نظامی و انتظامی و تمام شبکهها، رسانهها و مطبوعات دولتی، مطلقا درقلمرو اختیارات پارلمان موقت باشند، یک نظام دموکراسی مردم بر مردمِ بی سابقه در تاریخ میهنمان استقرار مییابد که تبدیل آن به نظام استبدای به صفر نزدیک میشود و هموطنان ما برای همیشه این خدمت بزرگ را بیاد خواهند داشت.
با عرض ارادت و احترام
سیاوش سهراب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱) https://news.gooya.com/2024/04/post-85558.php
۲) https://news.gooya.com/2023/12/post-81926.php
۳) https://news.gooya.com/2023/11/post-81714.php
۴) https://www.youtube.com/watch?v=0OU-3-6rbKc
۵) https://www.radiofarda.com/a/rezapahalavi-twitter-message/32256081.html
۶) https://www.iranintl.com/202302103354