فرزانه روستایی
هر آنچه تنش می بینیم در روابط جمهوری اسلامی با جهان و با دولت اسراییل ریشه در این پدیده شوم دارد که رهبر جمهوری قصد کرد گرانترین پروژه هسته ای تاریخ بشر را با همه جزییات فنی در کشور پیاده کند تا با رسیدن به دانش ساختن بمب اتمی اسراییل را بترساند، اما این وسط کشور را بر باد داد.
نیروهای جمهوری اسلامی در بوسنی، محمدحسین نواب از کشتههای ایرانی در جنگ بوسنی نفر سوم از سمت راست
***
یکی از موتورهای پیشران انقلاب یا شورش سال ۵۷ احساسات ضد اسراییلی و همدلی با فلسطینی ها بود در حالیکه بخش بزرگی از فلسطینی ها از ایرانی های مجوس نفرت داشتند و بسیاری از آنها بعدا در حد پرستش طرفدار صدام حسین شدند و حتی مجسمه ای از قاتل جوانان ایرانی را وسط یک میدان غزه ساختند.
سرنوشت مردم ایران و سرمایه اقتصادی اجتماعی آنها در حالی به قضیه بی سر و ته فلسطین گره خورد که با پیاده شدن پرهزینه ترین و احمقانه ترین و ویرانگر ترین پروژه هسته ای تاریخ بشر در ایران، متاسفانه کشور به نقطه ای از ویرانی و انحطاط رسید که حتی هیچ حمله نظامی نیز قادر به انجام آن نبود.
یعنی، اگر جورج دبلیو بوش در سال ۲۰۰۲ و پس از اعلام ایران به عنوان محور شرارت به کشور ما حمله نظامی کرده بود یا اگر کل کشورهای عضو ناتو به رهبری و هدایت مثلا کسی مانند ترامپ به ایران حمله نظامی کرده بودند محال بود بتوانند ویرانی و اغتشاشی ایجاد کنند که امروز با تحریم های بین الملی و به مدد رهبری علی خامنه ای و دفتر او در کشور ایجاد شده است.
هر آنچه جواد ظریف و تیم او در باره پروژه هسته ای ایران می گویند دروغ محض است و دستاوردهای هسته ای کشور از هیچ شانسی برای بقا برخوردار نیستند. اداره کنندگان نظام چنان رکوردهای وحشتناکی از دروغ و پنهانکاری از آژآنس از خود باقی گذاشته اند که محال است کسی باور کند این همه تاسیسات هسته ای در رو و زیر زمین با نیت صلح آمیز ساخته شده باشد.
اتفاقا اگر مردم ایران بارها سرکوب نشده بودند و نظامیان کنترل کشور را در دست نداشتند شاید به نحوی و به لطايف الحیل می شد برای جامعه جهانی توضیح داد که پروژه های هسته ای ایران اهداف نظامی ندارد، اما منطقا کشوری که برای تثبیت هسته ای خود دست به قمار هسته ای می زند و حتی یک کشور ۸۵ میلیونی را به قربانگاه می فرستد بیشتر و بشدت مورد سوء ظن قرار دارد. به همین دلیل، با علی خامنه ای و حتی بدون علی خامنه ای کسی از جامعه جهانی و آژآنس به یک جمهوری اسلامی بسیار بد سابقه اعتماد نخواهد کرد کوتاه نخواهد آمد و تحریم های بین الملل ویرانگر و خانمان سوز نیز برداشته نخواهد شد.
امروز با صدها میلیارد دلار تاسیسات هسته ای بی مصرف در روی زمین و در زیر زمین مواجه هستیم که حتی نمی توانند از آن حفاظت کنند و مرتبا در معرض حملات اعلام شده و اعلام نشده اسراییل قرار دارند. چند هزار میلیارد دلار و تو بگو کل درامدهای نفتی تاریخ کشور از سال ۱۲۸۷ تا به امروز به دلیل تحریم ها و فساد سیستماتیک نظام به فنا رفت، دود شد و به هوا رفت، زیرا بخش مهمی از فعالیت های هسته ای ایران غیر مجاز بود و جامعه جهانی نمی تواند و اعتماد نخواهد کرد به سیستمی که هنوز احتمالا بمب اتمی نساخته یک کشور را تهدید اتمی می کند.
بدتر از فعالیت های بی مصرف و فاجعه بار هسته ای کشور، نظامیان و سپاهیانی هستند که اداره کشور را به صورت انحصاری در اختیار دارند تحریم ها را دور زدند میلیاردر شدند مردم معترض را سرکوب واعدام و به دختران معترض تجاوز کردند و عملا با سه قوه مجریه قضاییه و مقننه عروسک بازی می کنند.
صف بندی نظام علیه مردم ایران
به بهانه فعالیت های هسته ای و تنش با جامعه جهانی دولت و حاکمان کشور به یک سو رفتند و مردم جان بر لب رسیده ایران متشکل از اساتید دانشگاه روشنفکران روزنامه نگاران و فعالین اجتماعی در سمت دیگر صف کشیده اند. سرکوب شدید اجتماعی و انحصار قدرت در دست گروه اندکی از نظامیان و روحانیون و سرمایه داران تازه به دوران رسیده سپاهی نوعی دوقطبی را در کشور ایجاد کرده است که هر روز عمیق و سیاه و سفیدتر شده و مردم را عصبانی تر می کند. مردم می دانند که قضیه حجاب زنان همان مدل جدید مشت آهنین و کثیف سرکوب است که در دستگش مخملین توجیهات خدا و پیفمبر پنهان شده است.
مردم هر روز شاهدند که خود و همسایگان و آشنایانشان فقیرتر و گرسنه تر و مندرس تر می شوند و بیمار تر بخاطر استرس و عصبانیت و سوء تغذیه. در آن سو شاهد هستند که اعوان و انصار حرامخوار رژیم و سپاهی ها و خانواده روحانیون مانند مهارجه های هند زندگی می کنند و در حال عیش و پولپرستی هستند. این شکاف هولناک اقتصادی اجتماعی تاکنون با کامنت های مذهبی توجیه و آرام می شد زیرا مردم هنوز اعتقادی به همدلی روحانیون داشتند. اما امروز قاطبه مردم هر کس را که در سمت و سوی نظام قرار داشته باشد را غارتگر و دروغگو و بی شرف می پندارد.
خشم مردم بابت همه آن چیزهایی که از دست دادند در مقابل آرایش سرکوبگرانه همه ارکان نظام در حال نهایی کردن ساخت یک پتانسیل انفجاری است که ترکیدن آن می تواند همان عواقبی را ایجاد کند که خاندان سرکوبگر و انحصار طبب اسد برای مردم بیگناه و مظلوم سوریه خواستند.
وقتی نظامیان تا به دندان مسلح و مجموعه ای از سازمان های امنیتی مشکوک لایه به لایه به صورتی لخت و عریان در مقابل مردم می ایستند و از خدا و پیامبران و طبقه های آسمان برای سرکوب مردم و اسید پاشی به صورت زنان استناد می آورند و از قضا روسها را نیز در طرف خود دارند آنگاه باید ترسید نکند کشور ما در حال بوسنیاییزه شدن است و صرب های ریشو و تسبیح به دست وطنی قید پدیده ای مقدس به نام ایران را زده اند و دارند آماده یک قمار تاریخی علیه مردم ایران می شوند مبنی بر اینکه: زودتر تصمیم خود را بگیرید، ما را می خواهید یا یک ایران از دست رفته و پاره شده و پر از گورهای دست جمعی مانند بوسنی را.
***