مهدی نصیری
وداع با انقلاب ۵۷ و آمادگی برای تولدی دیگر
بدون لکنت باید فاتحه انقلاب ۵۷ را خواند و از آن عبور کرد. این انقلاب محصول مجموعه ای از تحولات تاریخی و گفتمان های چپ مارکسیستی و اسلام تکفیری سلفی و شیعه زیدی و فقه استبداد زده بود که دین و دنیای مردم ایران را به نابودی کشاند.
تازه ترین فضیحت دین سوز جمهوری اسلامی اقامه نماز جمعه تهران به امامت شیخ و قاضی زمین خوار است که ماهیت تباه و ضد افکار عمومی نظام ج ا را به وضوح نشان می دهد.
اولین گام برای عبور سهل تر و کم هزینه تر از انقلاب و نظام محصول آن برداشتن شکاف و مرز بین قبل و بعد از ۵۷ است.
نه ستیزه گری با نظام شاهنشاهی قبل از ۵۷ ثمره و دستاوردی دارد و با توجه به تجربه ۴۴ سال اخیر به شدت بی انصافی است، و نه به رخ کشیدن ستیزه جویانه نتایج فاجعه آمیز انقلاب ۵۷، به مسببان و عاملان آن اعم از چپ و مذهبی و ملی، کمکی به آینده ایران می کند.
البته باب نقد علمیِ همه چیز و همه کس و هر پدیده ای برای عبرت گیری و درس آموزی همیشه باز است و سودمند.
همه ایرانیان با هر عقیده و گرایشی باید خود را برای ساخت ایرانی نوین که یک تجربه پرتلاطم و با انبوه فراز و فرود را در یک قرن واندی اخیر به دنبال دارند، آماده کنند.
ایران جدید قبل از هر چیز احیای زندگی را هدف خواهد گرفت که با انقلاب ۵۷ و با اندیشه هایی چون "اقتصاد مال خر است!" و با سیاست خارجی جهان ستیز به فنا رفت.
دموکراسی، جدایی دین از حکومت، التزام به اعلامیه جهانی حقوق بشر و حفظ تمامیت ارضی با محوریت ملت ایرانی، ۴ اصل مورد توافق اکثریت قاطع ایرانیان است که خود را برای تولدی دیگر آماده می کنند.
مهمترین گام را در این زمینه باید رهبران و چهره های شاخص سیاسی داخل و خارج با همگرایی و گشودگی به هم دیگر و واقع بینی سیاسی و پرهیز از آرمان گرایی و کمال گرایی های ذهنی و بریده از واقعیت بردارند.
زمان به سرعت می گذرد و جمهوری اسلامی با سیاست ورزی داخلی و خارجی خود ویرانگرش در آستانه فروپاشی است.
تداوم دیرپای این نظام بر خلاف همه قوانین و قواعد سیاسی و الهی و تجربه های تاریخی است. آنچه نگران کننده است غافلگیر شدن سیاسیون و رهبران مخالف است که می تواند بر هزینه های این عبور محتوم بیفزاید.