حمیدرضا جلائیپور در کانال تلگرامی خود نوشت: «از زمان آغاز اعتراضات دانشجویی به جنگ غزه در آمریکا بیش از ۲۴۰۰ دانشجو بازداشت شده اند و نزدیک به ۵۰ دانشگاه شاهد درگیری دانشجویان و پلیس (در سطوح مختلف) بوده اند. تصاویر خشونت پلیس نیز مستمر در رسانه ها در حال انتشار است. اما فضای واقعی دانشگاه ها چگونه است؟ در این مطلب سعی می کنم بر اساس مشاهداتم در دانشگاه راتگرز و صحبتی که با چند دانشجوی معترض داشته ام گزارشی در اینباره ارائه بدهم.
چه فضایی در دانشگاه حاکم است؟
فضای عمومی دانشگاه (خارج از کمپ های معترضین) سنگین است و تمایل اندکی به گفتگو در اینباره وجود دارد. اکثر دانشجوهایی که از خاورمیانه هستند یا مسلمان به جز در میان دوستان نزدیک خود در اینباره صحبت نمی کنند اما بیرون از آن حلقه های دوستانه آنان ساکت هستند. در میان اساتید جوان این نگرانی وجود دارد که موضع گیری آنها می تواند برای آنان تبعات داشته باشد. این دل نگرانیها در میان اساتید غیر آمریکایی بیشتر است. در فضایی که به وجود آمده است هرگونه انتقاد از اسرائیل یا جنگ غزه می تواند به عنوان یهودی ستیزی تلقی شود. مصوبه اخیر کنگره که «انتقاد از اسرائیل یهودی ستیزی غیرقانونی است» به این دل نگرانی ها بیشتر دامن می زند. در دانشکده انسان شناسی و در یک دورهمی برای ناهار هنگامی که بحث به اسرائیل کشید یکی از اساتید بلند شد و درب اتاق را بست، علیرغم اینکه بحث تنها تحلیل رخدادها بود.
آیا معترضان آمریکایی هستند یا عرب و مسلمان؟
اکثریت قاطع معترضین- در جاهایی که دیده ام- آمریکایی هستند. اگر هم دانشجوی عرب یا مسلمانی باشد متولد آمریکا است و آمریکایی محسوب می شود، گرچه در جمع معترضین افراد اندکی از آنان حاضر هستند. البته احساسات ضد جنگ و ضد اسرائیلی میان دانشجویان مسلمان بسیار تند و تیز است. نکته دیگر این است که دانشجویان عرب یا مسلمان که خارج از آمریکا متولد شده اند کمتر مشارکت دارند. یک دلیل آن می تواند ترس باشد. دلیل دیگر آن شاید این باشد که پدیده بیداری (woke) که از اصول کلیدی آن حقوق اقلیت ها، آزادی و برابری است بیشتر در میان نسل جوان آمریکا رواج دارد.
آیا اعتراضات می تواند فضای دانشگاه را نمایندگی کند؟
در میان اساتید دانشکده و اساتیدی که میشناسم فضا به شدت به نفع فلسطین و ضد جنگ است. در دپارتمان جامعه شناسی و انسان شناسی استادی را نمی شناسم که به نفع جنگ یا اقدامات اسرائیل در غزه ایستاده باشد. حمایت از فلسطینیان مطلق است. اگر گفتگوی یک به یک باشد موضع گیری ها خیلی تند بر علیه اسرائیل است. همین فضا نیز در میان دانشجویان ارشد و دکتری وجود دارد. البته فضای گروه جامعه شناسی به شدت انتقادی و رادیکال است و شاید نتوان آن را به دانشکده های دیگر تعمیم داد. اما بر این اساس مشاهداتی که داشته ام و آماری که در ادامه می آید می توانم بگویم که اعتراضات دانشجویی روح کلی دانشگاه یا نگاه اکثریت را نمایندگی می کند. اگر ترس و نگرانی نبود قطعا چند برابر این جمعیت به معترضان می پیوستند.
خواسته معترضان چیست؟
جنبش دانشجویی اخیر، علیرغم آنکه رسانه های بزرگ سعی می کنند آنها را هرج و مرج طلب، اسلام گرا یا یهودی ستیز معرفی کنند خواسته های روشنی دارند. نمایندگان دانشجوها در همه دانشگاه ها در حال رایزنی برای برآورده شدن این خواسته ها هستند. در دانشگاه راتگرز برای مثال دانشجویان ۱۰ مطالبه مشخص را مطرح کردند که بخشی از آنها احداث یک مرکز فرهنگی، ایجاد امکان برای ۱۰ دانشجوی فلسطینی بازمانده از درس است که بتوانند در دانشگاه راتگرز تحصیل کنند و عدم سرمایه گذاری در کمپانی هایی است که با اسرائیل رابطه دارند. دانشگاه با ۸ مطالبه موافقت کرده است و در مورد عدم سرمایه گذاری قرار شده است مذاکرات با نمایندگان دانشجویان ادامه یابد. در برخی دانشگاه ها این مذاکرات به بن بست رسید و کار به خشونت و سرکوب رسید. داشتن مطالبات واضح، ممکن و قابل سنجش از ویژگی های این جنبش است که می توان از آن درس گرفت.
چه گروه هایی عامل درگیری ها هستند؟ جریانات حامی فلسطین یا اسرائیل؟
در دانشگاه راتگرز این درگیری ها رخ نداد. اما حامیان اسرائیل به شکل های مختلف متعرض شدند و سعی کردند درگیری ایجاد کنند. در یکی از آنها فردی که گفته می شود وکیل است به یکی از معترضین حمله می کند و او را کتک می زند. در دانشگاه دیگری، لی های، یکی از مشاهدات این بود که یک دانشجوی هوادار اسرائیل مدام به سمت معترضین تف می انداخت و فحاشی می کرد. برخی از حامیان اسرائیل می خواهند عامدانه وارد محل اعتراضات شوند و به فحاشی می پردازند. گزارش امروز نیویورک تایمز از دانشگاه U.C.L.A درباره درگیری چند روز پیش عنوان می کند که «هواداران اسرائیل به سوی معترضین حمله کردند و آنها را با چوب کتک زدند. این درگیری به مدت ۵ ساعت طول کشید بدون آنکه پلیس مداخله ای بکند.» چرایی این موضوع روشن است: طرفداران اسرائیل می دانند اگر به معترضین حمله کنند، آسیبی آنها را تهدید نمی کند. اگر بتوانند معترضین را بزنند، آنها «برده اند» و اگر کتک بخورند به عنوان قربانی یهودی ستیزی معرفی می شوند و ویدیوی آنها سر از نیویورک تایمز یا سی ان ان می آورد.
آیا واقعا سرکوب ها خشن است؟
اگر رخ دهد بله خشن است. در اعتراضات پیشین نیز دیده ایم. اما در دانشگاه ها مرحله اول نظارت و کنترل اعتراضات توسط پلیس دانشگاه است. در آمریکا دانشگاه ها پلیس خود را دارند. پلیس دانشگاه بسیار منعطف تر از پلیس ایالتی یا فدرال است.
در دانشگاه راتگرز پلیس دانشگاه برخوردی با دانشجویان نکرد، گرچه حضور سنگینی داشتند. اما در دیگر دانشگاه ها که پلیس ایالتی ورود پیدا کرد برخوردها بسیار خشن بود و همانی است که در ویدیوها منتشر شده است. پلیس آمریکا در کل تند و خشن است و یک دلیل آن مشروعیت بالای آن به عنوان نیروهای حافظ «نظم اجتماعی» است. حتی در قتل های شبه عمد (به ویژه سیاه پوستان) به راحتی معاف می شوند.
آیا اعتراضات دانشجویی می تواند فضای عمومی آمریکا را نمایندگی کند؟
نگاه موجود در دانشگاه ها بیشتر یک پدیده نسلی است. این نسل زد است که در میدان است. برای مثال، بر اساس یک نظر سنجی از موسسه آر ام جی ۴۲ درصد از نسل زد باور دارند که عملیات اسرائیل ناعادلانه است. ۳۳ درصد باور دارند که اسرائیل حق وجود به عنوان یک دولت-ملت را ندارد و ۴۰ درصد باور دارند که حماس گروهی تروریستی نیست. نظرسنجی دیگری از گالوپ نشان می دهد که در میان افراد ۳۴-۱۸ سال تنها ۳۸ درصد با اسرائیل همدلی دارند.
اگر بحث نسلی را کنار بگذاریم، در کل جامعه آمریکا و بر اساس نظرسنجی گالوپ ۵۱ درصد با اسرائیل همدلی دارند، ۲۷ درصد با فلسطین و بقیه با هر دو همدلی دارند. بر این اساس می توان گفت که حدود نیمی از جامعه آمریکا با فلسطین همدلی دارند که این رقم قابل توجهی است. این تفاوت ها حزبی نیز هستند. در میان دموکرات ها ۴۹ درصد با فلسطین و ۳۸ درصد با اسرائیل هستند. در چنین فضایی اسرائیل محبوبیتش را عمدتا از جمهوری خواهان می گیرد: جایی که اسرائیل ۷۸ درصد حامی دارد و فلسطین ۱۱ درصد.
این داده ها همچنین نشان می دهند که فضای رسانه های مطرح و موثر آمریکا، از سی ان ان تا نیویورک تایمز قادر به شکل دهی افکار عمومی نیستند. تمامی این رسانه ها سعی کردند روایت اسرائیل را ترویج دهند اما آن اثر گذاری مورد نظر را نداشتند. شبکه های اجتماعی یکی از مهمترین عوامل شکست جریان رسانه ای رسمی در آمریکا است. به همین دلیل است که کنگره تنها چند هفته پس از اعتراضات قانون بستن تیک تاک را تصویب کرد. رسانه های اجتماعی با انتشار تصاویر رخدادهای غزه روایت های دست اول و تصویری متفاوت از رخدادهای خاورمیانه ترسیم می کنند.
چه ویژگی در این جنبش بود که قابل توجه است؟
علاوه بر نکات فوق مهمترین نکته ای که جلب توجه می کند ائتلافی است که دوباره میان نیروهای پیشرو شکل گرفت. در طی چند سال اخیر (حداقل از جنبش جان سیاهان مهم است) این نیروها همیشه در کنار هم عمل کرده اند. این شامل جریاناتی مانند چپ، فمینیستی، ال جی بی تی کیو، سیاهان، بومی های آمریکا و حامیان آنها، طرفداران عدالت زیست محیطی، و اقلیت های دینی، از جمله یهودیان و مسلمانان می شود. شبکه های اجتماعی توانسته اند واسطه ارتباطی خوبی میان این گروه ها ایجاد کنند و امکان شکل گیری فرا روایت هایی که آنها را کنار هم نگه دارد را به وجود آورده است و ساحت کنشگری را وسیع تر ساخته است. این بر خلاف ایران است که حتی جنگ غزه ضربه دیگری بر شیشه هزار تکه جریانات پیشرو وارد ساخته ست.
آخر آنکه خیلی فرق است میان جنبشی که در آن یک آتئیست برای اعلام همبستگی در کنار یک مسلمان نماز بخواند و «جنبشی» که حتی فمنیست های آن بر سر خوب یا بد بودن کشتن چند ده هزار انسان و با خاک یکسان کردن آنان نتوانند به اجماع برسند و دسته دسته شوند.»
هفتاد و چهار سال گوگوش