حرفهای نالازم!
آیا محمود احمدینژاد به امید تأیید صلاحیتش از سوی شورای نگهبان نامزد ریاست جمهوری شده است؟ بسیار بعید میدانم زیرا او از مناسبات قدرت در کشور بیاطلاع نیست. به نظرم گذشتن ریسمان از سوراخ سوزن، راحتتر از عبور آقای احمدینژاد از فیلتر شورای نگهبان باشد. بنابراین، آنان که این روزها اصرار بر رد صلاحیت او میکنند، بیدلیل خود را به زحمت میاندازند زیرا شورای نگهبان مصرتر از همهٔ آنها در این باره است!
اما درخواست برای تأیید صلاحیت او به قصد محاکمهاش در مناظرات انتخاباتی نیز تلاشی عبث است از این رو که مناظرات انتخاباتی تا کنون نشان داده است که اولاً جای بیان حرفهای عمیق و منطقی نیست و بیشتر به کار دادن وعدههای توخالی به تودهٔ بهستوه آمده از بار مشکلات و افشاگری علیه رقبا میآید. ثانیاً احمدینژاد از این جهت استعداد بیمانندی دارد و کسی به گرد پایش نمیرسد. بنابراین به جای آنکه دیگران او را محاکمه کنند، او دیگران را محاکمه خواهد کرد!
با این حساب، تأیید صلاحیت او، در واقع فرستادن مستقیمش به پاستور است. ارزیابی من از شرایط این است که آقای احمدینژاد قادر به بسیج سیاسی دهها میلیون نفر در صحنهٔ انتخابات به نفع خویش است. هوادارانش هم دو دستهاند. دستهٔ نخست آنان که دورهٔ دوم ریاست جمهوری او را فراموش کردهاند و فقط "پولپاشی" ناشی از درآمدهای سرشار و بیسابقهٔ نفتیِ دور اول ریاستجمهوریاش را به یاد دارند و دستهٔ دوم هم، آنان که او را مناسبترین فرد برای گذر همیشگی از وضعیت موجود تلقی میکنند. هر دو دسته هم نگاهشان به او مانند هواداران ترامپ به ترامپ است یعنی هیچ استدلالی قادر به تغییر نظر آنان نیست.
طبعاً قواعد دمکراسی و انتخابات آزاد حکم میکند که احمدینژاد هم از حق کاندیداتوری با تمام تبعات قابل حدس آن، محروم نشود. در کتاب سیاست در ذهن و زندگی یونانیان نوع مواجههٔ حکمای یونان با این پارادوکس سیاسی را توضیح دادهام.