علیرضا نوریزاده - ایندیپندنت فارسی
مسعود پزشکیان با دو دورهای که رد صلاحیت شد، هیچ تغییری نکرده و شگفتا که از خود نپرسیده چرا این بار «حضرت نایب امام زمان» با همه ارادت و ذوبشدگیاش در او، تغییر رای داده و تایید صلاحیت جناب دکتر را پذیرا شده است.
مسعود پزشکیان نیمکرد نیمآذری متولد سال ۱۳۳۳ در مهاباد است. مدرسه در مهاباد و ارومیه، دیپلم کشاورزی در رشته غذا و سپس دوران سربازی در زابل بخش نخست زندگی او است. در بازگشت به آذربایجان او به دانشکده پزشکی تبریز میرود و در رشته پزشکی از دانشگاه تبریز فارغالتحصیل میشود و سپس در جراحی قلب تخصص میگیرد (سال ۱۳۶۹). همزمان همسرش نیز در رشته جراحی زنان تخصص میگیرد. زندگی سیاسی او بعد از این مرحله با معاونت و سپس وزارت بهداشت در کابینه دوم خاتمی آغاز میشود. همسر و یکی از پسرانش نیز در تصادف فوت میکنند.
او سپس از سال ۱۳۸۷ تاکنون نماینده تبریز و آذرشهر و اسکو در مجلس شورای اسلامی بود. البته حرفه پزشکی را از زمان جنگ در جبهه و بیرون جبهه دنبال کرد. پزشکیان ذوبشده در ولایت سیدعلی است.
با این مقدمه میرسیم به اصل مطلب؛ اینکه سید علی یک بار دیگر با فریبکاری و آوردن یک گربه مصاحب بابا به صحنه که در شهر و دیارش بهویژه به سبب عملکردش در دانشگاه تبریز در زمان ریاستش در آنجا، نام بدی هم ندارد، بر آن است که از او بهعنوان هیزم برای گرم کردن تنور انتخابات استفاده کند. پزشکیان میتوانست بله نگوید و فریب محمدین (صدر و خاتمی) را نخورد و یکباره هول نشود که «نایب امام زمان» لابد بر آن است با او دوم خرداد دیگری را رقم زند.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
پزشکیان در درجه اول به خود و بعد به ملت ایران بد کرد. طبق سناریو خامنهای، آشکار است که هدف او کشاندن درصد بیشتری از رایدهندگان پای صندوقها است. معجزهای در کار نیست؛ آنچه میماند، معرکهای است که تنورش را پزشکیان گرم میکند و خاتمی و آذر خانم و محمد صدر و الباقی منتظرالوزارتها هیزمکش آناند.
بگذارید بهعنوان یک روزنامهنگار قدیمی فرض محال را هم در نظر آوریم. نتیجهاش سرکوب سنگینتر زنان و آزاداندیشان، بستن سایتها و حتی همین روزنامههای سرتا پا یکی است که روزبهروز هم به کیهان حسین شریعتمداری شبیهتر میشوند.
در غیاب پزشکیان، نتایج انتخابات ۱۴۰۰ تکرار میشد. ۷ تا ۱۰ درصد در تهران و ۱۲ تا ۱۵ درصد رایدهندگان در باقی نقاط ایران. هر که میآمد، بیاعتبارتر از رئیسی بود و «آقا» نمیتوانست به بایدن یا ترامپ و اهالی قدرت در اروپا و کانادا پز بدهد که «دیدید مردم ما را میخواهند، مهسا بی مهسا، حجاب اجباری پابرجا، حزبالله و حماس را تقویت میکنیم، به روسیه پهپاد میدهیم و سایه سنگین خود را بر لبنان و یمن دائمی میکنیم. حال مرد میداناید، بفرمایید و اگر اهل مدارایید باز هم بفرمایید!» ولی با نمایش پزشکیان و اهالی ولایت اصلاحات ذوبشده در وجود «مقام معظم رهبری» حتی اگر هیچ اتفاقی نیفتد، بازی انتخابات تماشاچی بیشتری پیدا میکند.
رفراندوم فقط این نیست که رای آری یا نه بدهیم. رای ندادن خودش بهترین رفراندوم است. از این طریق به مسئولان بیمسئولیت اعلام میکنیم که دیگر بیخردی نخواهیم کرد.
بله هموطن عزیز! نگذار فردا ما را نادان بپندارند.
جوابمان به فرزندانمان در مقابل این سوال که چرا با وجود این همه فساد و تحمیل زور و سرکوب باز هم پای صندوق رفتید، چیست؟
یک بار دیگر در نظر آورید فردای انتخابات را. آیا ما با سربلندی به جهانیان خواهیم گفت ملت بزرگ ما بار دیگر ثابت کرد فریب ولی فقیه و دستنشاندههایش را نمیخورد؛ هرچه میخواهند این عروس ذوبشده در ولایت، خواه پزشکیان باشد یا علیرضا زاکانی، چه جلیلی، چه سردار همهفن فریب تبهکار خامنهای را بزک کنند و در وصفش به منبر بروند. مردم از ۱۴۰۰ تا امروز سه بار با پشت کردن به صندوقهای رای، حکم نهایی خود را درباره حکومت جمهوری جهل و جور و فساد ولایی صادر کردهاند.
این نظام فاسد باید برود. آن وقت سیدعلی دیگر نمیتواند باقری، برادر دامادش، را به مسقط بفرستد تا از دولت آمریکا دلبری کند.
این رژیم به قول سید حسن مدرس «بالقوه منعزل» است و فقط با همبستگی ما و اراده ملت بزرگمان فعلیت میپذیرد. من همچنان امید بسیار دارم.