آیا شُوی انتخابات رژیم، نقشه فریب با بازی دو تیم خاتمی و بیت است؟ آیا کمی عقلانیت در سایه بسیاری ضرورتهای آنی و خطرات مقدر، ماندهها و پسماندههای حکومت را به یک درک مشترک رسانده است؟ آیا استمرار طلبها، بدنبال تحریم نیم بند انتخابات مجلس، گوشه چشمی التفات از بیت ولایت دیدهاند تا بخت خود را بیازمایند؟ به هر روی، حاکمیت دید که چگونه انقلاب مهسا کلیت رژیم را درمانده ساخت.
آیا کلنجار وابستهها و دلبستههای نظام پیرامون شیوه برخورد با خطرهایی که
ماندگاری رژیم را تهدید میکند، بویژه واگرایی ژرف ملت و حکومت، رهبری رژیم را به بازسازی دوره پیش از جنبش ۸۸ وادار کرد؛ چونان که از اشتباه خود درس گرفته و دیگر نخواهد چموش پروری کند؟
ناگفته پیداست که رژیم در گوشه رینگ گیر افتاده و بسیار آسیب پذیر شده است. تضادها و تناقضها در کنش رژیم با دنیا شرایط را به جایی کشانده که برای هرم حاکمیت آنچه نمیخواست، ناخواسته، خواستنی شد. رژیم برای گذر از بن بست و زمان خریدن به یک ناچاری تن داده تا چارهای بشود.
نشانههای زیاد اما متناقض، انتخابات بی رمق مجلس و قهر آشکار ملت، آزادی حمید نوری و شُوی قدرت و نفوذ حکومت در اروپا، قطعنامه اروپایی برای تقابل با نظامی گری رژیم،
گفتگوهای دور از چشم ملت با دولت آمریکا، افزایش تنش بین حزب الله و اسرائیل و بیشتر شدن خطر یک جنگ تمام عیار با اسرائیل و بسیاری از ریز و درشت تضادها و تناقضات را که کنار هم بگذاریم، از همه بوی توطئه در برابر انقلاب ملت میآید. آیا ۸۸ یا ۹۲، کدام یک در راه است؟
میبینیم در کنار مناظرههای کشککی و آبکی و گول زنکی، نظریه پردازان نزدیک به رژیم وارد صحنه شده، گرا میدهند که گویی آمریکا به آمدن چهره میانه رو در ایران اقبال دارد. میخواهند سیاست مماشات رئیس جمهور بایدن را به سود نظام به ملت ما بفروشند.
اینجا، کار - به اصطلاح- اصلاح طلبان نه برای خودشان سود ماندگار دارد و صد البته برای ملت عاقبت بخیری نمیآورد. از تعفن منافقانه اصلاح طلبی که بگذریم، فتنه رژیم در پالایش پوشالی سیاستها و پوست اندازی صوری آن را نباید دست کم بگیریم. آشکار است که به هر ضرب و زور شده میخواهند موجی راه بیافتد و جمع خاکستری ملت، ناگزیر، متقاعد شود که برود پای صندوق. نباید گذاشت فریب رژیم یکبار دیگر دوران خمودی مسکّن درمانی را بر کشور بار کند. مبادا کشتی انقلاب ملت به کوه یخ بخورد. مباد آن روز که کرختی و یأس ملت به پای اپوزوسیون نوشته شود. این چند روز بویژه نباید سرمان را در لاک فرو بریم و خوش باورانه بگوییم که ملت استمرار طلبی را تحریم کرده و نمیآید. آری، ملت تحریم کرده است؛ اما، این ملت بغایت درد کشیده و مصیبت زده است. این واقعیت تلخ را باید بیشتر از درک، احساس کنیم.
شنیده شده که سبز و بنفش شانس خودشان را جدی گرفتهاند. بوی بازی خوردن از رفتارشان به مشام نمیرسد. امیدوارند بالای ۶۰ درصد از بدنه بریده و عقبه خسته و خاکستری را بیاورند. میبینیم چه بی پروا و بی حیا، ظریف، دروغ میگویند تا سرّ خیانت خود به حریم و حرمت ملت را پنهان کنند. میبینیم که چه بی آبرو و بی شرم سر حقیقت را میبرند. میخواهند کالای فریب خود را به هزینه بازماندن ملت از انقلاب بفروشند؛ هم به داخل و هم به خارج. بیشتر از این، تلاش دارند تا بخشی از مذهبیهای ساده دل را که به شکل سنتی رأی میدهند و از فساد و تبعیض و فقر مردم خسته و بیزارند طرف خود پای صندوق بیاورند. نباید گذاشت آنها بر موج انقلاب بچههای خیابان سوار شوند. نباید گذاشت خون پاک بچههای مردم تباه شود.
راستی، چرا حاکمیت اشتباه اصلاح طلبان را در انتخابات ۸۴ کرد؟ چرا چند کاندیدای اصولگرا را روبروی هم صف کرد؟ آیا عجیب نمیآید! آیا بیت ولایت همانگونه که گفته از پیش آدمش را تعیین کرده است؟
نمیدانم، اگر بیشتر از نان قرض دادن به هم، یک بازی مزورانه در جریان باشد چه؟ دوستان، وقت تنگ است، فرصت افشاء و هجمه را از دست ندهیم. شش دانگ بسیج شویم و از ملت بخواهیم فریب این فتنه ولایی با بازی منافقان حکومتی را نخورد. بگوییم آنچه در پیش است ورژن ضد ملی نرمش قهرمانانه است!
سیروس فیروزیان
رقصِ عطا، مهران رفیعی