مردم ایران با عدم حضورشان در ۵۱ هزار حوزه انتخاباتی بار دیگر فریاد برآورند.
اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمام شد ماجرا!
روز ۸ تیر روز مبارکی بود و نشان داد مردم ایران بر شعار خود "جمهوری اسلامی نابود باید گردد" و پیمان خود برای عبور از جمهوری اسلامی ایستادهاند. مردم ایران روز به روز بر تصمیم خود برای عبور از جمهوری اسلامی مصممتر و ایستاده تر میشوند. زمانی ابزار انتخابات و بیان اصلاح طلبی برای مردم تازگی داشت و فریبنده بود. امروز دیگر ابزار انتخابات و بیان اصلاح طلبی بین مردم اعتبار خود را از دست دادهاند. بخصوص بعد از ضربهای که آنان بعد از انتخابات سالهای ۹۲ و ۹۶ خوردند. مردم از هر نظر به جلو رفتهاند و از هر نظر دارند در مقابل رژیم ایستادگی میکنند و قرار میگیرند. اما اصلاح طلبان و اصولگرایان هنوز در وادی گذشته به سر میبرند و حرف تازهای و نویی برای مردمی که کمرشان زیر بار مشکلات زندگی چون مشکلات معیشتی و اقتصادی و سلامتی خم شده است بخصوص نسل جوان ندارند. زمانی مردم به حکومت فرصت دادند شاید برایشان کاری کند.
سه بار به حکومت شانس دادند. یکی دوران خاتمی و رای دادن بالا به او بود.
دوم سال ۸۸ و رای دادن بالا به میرحسین موسوی بود
و سومین و آخرین بار رای دادن نه بالا ولی متناسب به روحانی بود.
اما حکومت بخاطر ماهیت تمامیت خواه ش به خواست آنان پاسخ نداد و هرگز نخواهد داد.
فراموش نشود که نرخ مشارکت رسمی این انتخابات حتی از نرخ مشارکت رسمی انتخابات رئیسی که همه آنرا بایکوت کرده بودند کمتر است.
عدم مشارکت مردم ادامه مبارزه دی ماه ۹۶ میباشد مبارزهای که با شعار
"اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمام شد ماجرا "
شروع شد و مطمئنا تا تغییر جمهوری اسلامی ادامه خواهد داشت.
شکست مفتضحانه رژیم اسلامی در بازی انتخابات بیانگر اینست که دیگر این بازی هم برای رژیم کارساز نیست و اثر خود را از دست داده است. مدت هاست دیگر از مشارکت میلیونی و از خروش امت حزب الله در صحنه خبری نیست و نخواهد بود. عدم مشارکت اکثریت مطلق مردم در بازی انتخاباتی علیرغم ورود هنگ اصلاح طلبان با عبا و عمامه و سلاح تبلیغاتی به رهبری خاتمی و ظریف و ناطق نوری و دیگر عناصر خدمتگذار نظام توتالیتر اسلامی برای چندمین بار نشان داد که جمهوری اسلامی بین مردم مشروعیتی و مقبولیتی ندارد و با همه امکانات تبلیغاتی و رسانهای و مادی و ساندویچی و ساندیسی که در اختیار دارد قادر به کشاندن مردم به پای صندوقهای رای نیست. علاوه بر خلوتی حوزههای رای، خیابانهای شهرها هم خلوت و تهی از مردم بود.
شکست فاجعه بار انتخاباتی در ۸ تیر ۱۴۰۳ بطور ملموسی ناتوانی و در حال جان کندن و دم مرگ بودن رژیم را برای خاص و عام آشکار و آشکارتر ساخت. اگر تا بحال کسی دچار کوچکترین تردیدی نسبت به حال نزار و احتضار جمهوری اسلامی را داشت با دیدن نتیجه انتخابات دیگر برایش علنی شد که بیماری رژیم غیر قابل علاج و رژیم رفتنی میباشد. بله رفتنی است اگر ملت ایران تصمیم نهایی خود را برای ارسالش به گورستان تاریخی عملی سازد. چون عدم مشارکت مردم در انتخابات چیزی را برای حکومت اسلامی و شخص علی خامنهای عوض نمیکند. درست است در ظاهر علی خامنهای از حضور مردم در انتخابات سخن میگوید و بخاطر نمایش قدرت در سطح بین المللی میگوید حضور مردم آبروی نظام اسلامی است و آنان را مکرر اندر مکرر دعوت به مشارکت مینماید اما در امر واقع مشارکت و عدم مشارکت ضرر جانی به جمهوری اسلامی و سیاستهای راهبردی علی خامنهای بعنوان نماد قدرت نمیزند.
پس فکر نکنیم بخودی خود عدم مشارکت مردم در انتخابات باعث سرنگونی و رفتن حکومت اسلامی میشود. رژیم زمانی رفتنی میشود که مردم تصمیم نهایی خود را برای عبور کامل از جمهوری اسلامی بگیرد.
اما در مورد نرخ مشارکت
حمله همه جانبه رژیم به مال و جان و ناموس و معیشت ملت موجب شد تا بخش بزرگی از مردم ایران انتخابات را بایکوت نمایند. آنان بخوبی پی برده بردند و بر اثر تجارب گذشته اموخته بودند که با برگزاری انتخابات و با کاندیداهای دست چین شده و با نداشتن سیاست و برنامه و راهکار مشخص از طرف نامزدهای انتخاباتی به خواستها و مطالبات بر حقشان هرکز نخواهند رسید. آنان با گذشتهای زندگی میکنند که هنوز برایشان نگذشته است. گذشتهای که توسط نظام توتالیتر اسلامی گذشته و حال و آیندهشان را به تباهی کشانده است.
نرخ مشارکت در انتخابات بسیار پائین بوده و از قرائن و شواهد بر میآید که در بهترین حالت نرخ مشارکت چیزی حدود ۲۰ درصد است نه نرخ حدود ۴۰ درصدی که رسانههای حکومتی بیان میکنند.
طبق اخبار موثق رای اقای پزشکیان بسیار بالا بوده است. ولی رژیم بخاطر کشاندن بیشتر مردم به میدان رای دهی انتخابات را به دور دوم کشانده است.
قصد پیشگویی ندارم ولی به احتمال زیاد در دور دوم آقای پزشکیان به پاستور میرود و بر صندلی ریاست جمهوری تکیه خواهد زد.
هر چند که برای خامنهای هیچ فرقی بین جلیلی و پزشکیان نیست.
بر خلاف تبلیغات تندروان که پزشکیان دولت سوم روحانی است در واقع او دولت دوم رییسی و جانشین او میشود. زیرا او نه ید و بیضا و مکاری و سیاست بازی رفسنجانی را، نه پایگاه مردمی و استفاده از جملات مد روز خاتمی را و نه سخنوری و حیله بازی و حاضر جوابی شیخ حسن روحانی را دارا میباشد.
آقای پزشکیان فردی سر به زیر و بنده خدا مانند یک شیر بی یال و کوپالی است که بخوبی میتواند نقش رئیسی را بازی کند و روی حرف رهبر حرفی نزند و به پاستور میرود تا منویات و اوامر و سیاستهای داخلی و خارجی آقای علی خامنهای را مجری باشد.
رئیس قوه مجریه در نظامهای توتالیتر معنایی بجز مجری برنامههای رهبر معظم انقلاب شدن ندارد.
باری مردم ایران با عدم حضورشان در ۵۱ هزار حوزه انتخاباتی بار دیگر فریاد برآورند.
اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمام شد ماجرا!
فرید انصاری دزفولی