کارزار انتخاباتی در ایران برای گزینش رئیس جمهوری جدید از میان نامزدهای منتسب به دو جناح سیاسی رقیب رسما به پایان رسیده و رایدهندگان ایرانی روز جمعه ۱۵ تیرماه در دور دوم انتخابات، تکلیف مرد شماره یک دستگاه اجرایی کشورشان را مشخص میکنند
یورونیوز - مشارکت پایین در دور نخست و گمانهزنیها بر سر گزینه نهایی رای دهندگان، محورهای اصلی گفتگوی یورونیوز فارسی با عباس عبدی و محسن سازگارا، روزنامهنگار اصلاحطلب و چهره اپوزیسیون خارج از ایران است که در ادامه میتوانید آنرا دنبال کنید.
یک روز مانده تا برگزاری دور دوم چهاردهمین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری در ایران، دو سؤال اساسی همچنان توجه افکار عمومی را بهخود جلب کرده است : اینکه بالاخره کدامیک از دو نامزد باقی مانده در رقابت رئیس جمهوری خواهد شد و آیا درصد مشارکت مردم در انتخابات افزایش مییابد؟
سؤال دوم شاید برای اکثریت مردم مهمتر باشد چراکه ۶۰ درصد واجدین حق رای در دور اول انتخابات رای ندادند. حتی در طول هفتۀ جاری، برخی این ادعا را مطرح کردند که درصد واقعی رایدهندگان در دور اول انتخابات، نه ۴۰ درصد که ۱۳ درصد بوده است. طبق این فرضیه فقط ۸ میلیون نفر در انتخابات رای دادند نه ۲۴ میلیون نفر که از سوی نهادهای رسمی اعلام شده است.
«قطعا ۴۰ درصد مردم در دور اول انتخابات رای دادند»
عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی، که جزو نزدیکان مسعود پزشکیان در این انتخابات بوده، دربارۀ صحت این ادعا به یورونیوز میگوید: «این شبهات هم به لحاظ ریاضی هم به لحاظ واقعی، هیچ کدام اعتباری ندارند. بحثش مفصل است ولی به نظرم آمار انتخابات وقتی با نظرسنجیها تطبیق پیدا نکند مورد ابهام و سوال است. نظرسنجیها قطعا ۴۰ درصد مشارکت را تایید میکنند. بنابراین دیگر موضوعی برای بحث نمیماند. ضمن اینکه نمایندگان نامزدها پای سیستم بودند و هر ایرادی میدیدند فوری منتقل میکردند. این انتخابات شاید جزو معدود انتخاباتی بود که به ندرت در دور اول اعتراض و ابهامی در آن مطرح شد. از این ایرادها نوع احتمالات آماری درباره انتخابات کشورهای دیگر هم گفته شده است که کسی اهمیت نمیدهد. ضریب دادن به آرا در کل باید در اجزای آمار استانی هم باشد در حالی که استانها چنین نیستند.»
نظرسنجی وزارت اطلاعات نشان میداد که ۸ میلیون نفر رای میدهند
اما محسن سازگارا، چهرۀ مشهور اپوزیسیون در خارج از کشور، دربارۀ مشارکت مردم در دور اول انتخابات چنین میگوید: «به نظرم استدلال کسانی که میگویند احتمال اینکه ۵ عدد مضربی از عدد ۳ باشند بسیار ناچیز و عجیب است، و آمار واقعی رایدهندگان میتواند حدود ۸ میلیون نفر باشد، استدلال قابل توجهی است. اما من میتوانم این را هم اضافه کنم که دو هفته بعد از مرگ آقای رئیسی، وزارت اطلاعات سنجش افکاری به عمل آورد که معمولا هم سنجش افکارهایشان خیلی دقیق است. آن سنجش میگفت در بهترین حالت ۸ میلیون نفر در انتخابات رای میدهند.
به نظر میرسد سنجش وزارت اطلاعات دقیق بوده و رقم واقعی رایدهندگان در این انتخابات، همین عدد ۸ میلیون نفر بوده و اعداد مربوط به آمار کاندیداها و کل آرای ماخوذه و رای باطله را واقعا ضربدر ۳ کردهاند.»
«نظام از ریاست جمهوری پزشکیان استقبال میکند»
برخی از تحلیلگران سیاسی معتقدند کاندیدای اصلی نظام در این انتخابات از همان ابتدا پزشکیان بوده چراکه نظام میخواهد با ریاست جمهوری یک چهرۀ اصلاحطلب معتدل، پارهای از بحرانهایش را برطرف سازد.
آقای عبدی دربارۀ این ادعا که نظام در پی ریاست جمهوری پزشکیان است، میگوید: «به این سوال نمیتوان جواب داد چون این حرفها تحلیلهای بعد از واقعه است. اول میگفتند کاندیدای اصلی قالیباف است، حالا عدهای میگویند جلیلی است و عدهای هم میگویند پزشکیان است. این تحلیلها غیرمعتبر است. آنچه با قطعیت میتوان گفت این است که به هر حال این امکان و احتمال را پذیرفته بودند که آقای پزشکیان در یک رقابت نسبتا برابر(و نه حتی برابر) با سایر کاندیداها در سیستم موجود قرار گیرد و اگر رای بیاورد او را میپذیرند. اما اگر پزشکیان رای نیاورد، از نظر کانون قدرت اتفاق خاصی نمیافتد و مسیر دیگری در پیش گرفته میشود. علاوه بر این، من حس میکنم که آنها به دلیل شکست یکدستسازی و استقبال از تغییر ریل سیاست در ایران از انتخاب پزشکیان استقبال هم میکنند. ولی اینکه بگوییم تصمیم گرفتهاند پزشکیان نامزدشان باشد، یعنی حتما میخواهند او به ریاست جمهوری هم برسد. چنین چیزی وجود ندارد.»
«سعید جلیلی کاندیدای مجتبی خامنهای است»
محسن سازگارا هم قبول ندارد که پزشکیان گزینۀ اصلی نظام است و میگوید: «من شک دارم که کاندیدای اصلی نظام، یعنی کاندیدای اصلی آقای خامنهای و پسرش، پزشکیان باشد. من دست کم این را میدانم که کاندیدای مجتبی خامنهای، سعید جلیلی است. مجتبی خامنهای سعید جلیلی را بالا کشیده و اطلاعات سپاه پشت جلیلی است و حتی برای دولتش مهرهچینی هم دارند میکنند؛ از جمله اینکه آقای مخبر هم احتمالا در کابینۀ آقای جلیلی خواهد بود. ریاست جمهوری جلیلی، خواست مجتبی خامنهای است اما کلید کار در دست آقای خامنهای است. من نمیدانم که خامنهای در آخرین لحظه روی حرف پسرش حرف میزند یا نه؟ در هر صورت، نهایتا خامنهای باید تصمیم بگیرد که چه کسی را از صندوق بیرون بیاورند.»
«نمیتوان با قاطعیت گفت رای دادن درست است یا رای ندادن»
منتقدان شرکت در انتخابات معتقدند مردم مخالف نظام باید "دستاورد ۶۰ درصدی" خود را حفظ کنند و فریب سیاست "جلیلیهراسی" اصلاحطلبان را نخورند و با تداوم تحریم انتخابات در دور دوم بیش از پیش به مشروعیت جمهوری اسلامی لطمه بزنند. اما برخی از منتقدان نظام هم تاکید میکنند که ریاست جمهوری جلیلی یعنی افزایش خطر جنگ و تداوم قطعی تحریمها و باقی ماندن ایران در فلاکت فعلی. بنابراین مردم را به شرکت در دور دوم انتخابات و رای دادن علیه جلیلی دعوت میکنند.
عباس عبدی دربارۀ این دو گروه میگوید: «طبیعتا من طرفدار تفکر دوم هستم ولی تحلیلهای گروه اول را نمیخواهم رد کنم. به هر حال آنها هم تصمیمشان را گرفتهاند و ایرادی هم ندارد. ما رای میدهیم، دیگران میتوانند تصمیم دیگری را عملی کنند. واقعیت این است که در آینده هم نمیتوان با قاطعیت گفت که کدام تصمیم درست بوده و کدام غلط؟ چون اگر کسانی رای ندهند و جلیلی رئیس جمهور شود، ممکن است بعدا پشیمان شویم و بگوییم ای کاش کاری میکردیم که پزشکیان رئیس جمهور شود. ما واقعا به این معنا نمیتوانیم قاطعانه بگوییم که کدام تصمیم درست بوده. رای دادن یا رای ندادن؟ ما میتوانیم در یک فضای آزاد گفتوگو کنیم و هر کسی نظرش را بگوید و به هر تصمیمی هم که رسید، مطابق همان عمل کند.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب میافزاید: «اکنون بخش قابل توجهی از مردم رای ندادهاند و بخشی از مردم هم رای دادهاند. کسانی هم که رای ندادهاند، با انگیزههای متفاوت از حضور در پای صندوقهای رای امتناع کردهاند. این انگیزه که در سوال شما مطرح شده، لزوما انگیزۀ همۀ این افراد نبوده. بسیاری از این افراد میگویند فرقی بین انتخاب پزشکیان و جلیلی نیست. یعنی این انتخابات مسئلۀ ما را حل نمیکند. در واقع دنبال حل مسئلۀ خودشان هستند نه دنبال مشروعیتزدایی از نظام سیاسی، همچنان که رای دهندگان هم لزوما دنبال مشروعیتزایی نیستند. در پی ممانعت از بدتر شدن یا اندکی بهبودی هستند.»
«تقابل اصلی بین ملت و رهبر است نه پزشکیان و جلیلی»
محسن سازگارا اما دربارۀ رای دادن یا رای ندادن به پزشکیان نظر دیگری دارد و چنین میگوید: «به نظرم این شبه انتخابات در واقع انتخاب بین جلیلی و پزشکیان یا هر کاندیدای دیگری نبوده و نیست. این صندوق رای که جلوی ملت گذاشته شده، در واقع انتخاب بین خواست ملت و شخص خامنهای به عنوان رهبر و دیکتاتور ایران است. خامنهای همیشه تاکید کرده رای مردم در هر انتخاباتی، رای به نظام است و نظام هم یعنی خودش. مردم هم طرف حسابشان را آقای خامنهای میدانند و در اعتراضات سال ۱۴۰۱ هم هیچ شعاری علیه امثال رئیسی و سایر آدمهای هیچکاره ندادند و در شعارهایشان مستقیما خامنهای را هدف گرفتند؛ برای اینکه به درستی میدانند سیاست خارجی و داخلی به دست خود خامنهای است که بر حسب معمول ترجیح میدهد که دستکش این و آن را به دستش بکند و اثری از خودش به جا نگذارد. ولی مردم او را در پشت پرده تشخیص میدهند. اگر همان رقم ۶۰ درصد را لحاظ کنیم و یا عدد ۸۷ درصد را که احتمالا رقم واقعی کسانی است که رای ندادند، بنابراین میتوانیم بگوییم که در دور اول انتخابات، مردم در رفراندوم خاموش و فعال، یک رای منفی بزرگ به شخص آقای خامنهای و سیاستهای او دادند و در واقع بازندۀ بزرگ دور اول این انتخابات، آقای خامنهای بوده و فکر نمیکنم این تشخیص مردم، در دور دوم انتخابات به سادگی عوض شود.»
«ریاست جمهوری پزشکیان به سود زنان و اینترنت آزاد است»
اینکه دولت احتمالی پزشکیان میتواند ایران را از بحران اقتصادیای که از دولت دوم روحانی آغاز شد و در دولت رئیسی هم ادامه یافت، بیرون بیاورد و سرکوب زنان را متوقف سازد و آزادی اینترنت را توسعه دهد، سؤالی است که حتی بسیاری از رایدهندگان به پزشکیان هم با قاطعیت به آن پاسخ مثبت نمیدهند.
عباس عبدی در پاسخ به این سؤال میگوید: «فکر نمیکنم این مسائل به سرعت حل شوند. ولی مسئله این است که رای به پزشکیان موازنۀ مردم در برابر حکومت را تغییر میدهد و به نظرم نوعی عقلانیت ابزاری را به سیستم تزریق میکند و همین به بهبود اوضاع کمک میکند. اینها مشکلاتی بسیار مهم و جدی در ایران است. البته دولت پزشکیان آزادی اینترنت را قطعا بهبود میبخشد. فشار به زنان هم به احتمال زیاد کاهش مییابد. آقای پزشکیان در برابر این فشار مقاومت میکند. در مجموع اوضاع در مسیر بهبود قرار میگیرد ولی نکتۀ مهمتر این است که آقای پزشکیان باید وحدت ملیای ایجاد کند که در ذیل آن، اتفاقات مثبت رخ دهد.»
«بیسمارک هم جای پزشکیان باشد، نمیتواند»
ولی محسن سازگارا نظرش متفاوت است و در پاسخ به این سؤال که پزشکیان در عمل به وعدههایش موفق خواهد بود یا نه، میگوید: «به نظر من نه آقای پزشکیان نه هیچ کس دیگر، یعنی اگر دیزرائیلی و بیسمارک و روزولت هم اگر رئیس دولت ایران باشند، در چارچوب نظام ولایت فقیه و ساختار معیوب و فاسد جمهوری اسلامی، نمیتواند وضع اقتصاد ایران را اصلاح کند. به قول اقتصاددانان، ما در جعبۀ ابزار علم اقتصاد، آچاری نداریم که در یک ساختار معیوب سیاسی، مثل نظام ولایت فقیه با این سرطان فسادی که سراسر وجودش را فرا گرفته و چنین سیاست خارجیای هم دارد، بتوان اقتصاد را درست کرد. بنابراین تا این نظام تغییر نکند، تا سیاستهای کلان حکومت عوض نشود، تا تمرکز قدرت و ثروت از دست ولی فقیه بیرون نرود، امید به هیچ اصلاحی در هیچ حوزهای متصور نیست. هر کسی هم که وعدۀ اصلاح بدهد، خودش هم میداند که کارهای نیست و در واقع وعدههایش به مردم، وعدۀ سر خرمن است.»
چرا سپاه ساکت است؟
در این انتخابات مقامات سپاه پاسداران در مجموع ساکت نشستهاند و برخلاف گذشته، تقریبا دربارۀ کاندیدای اصلح و خطر دشمن اظهار نظری نمیکنند. عباس عبدی دربارۀ دلیل سکوت سپاه میگوید: «فکر میکنم دلیل اصلیاش این است که سیستم سیاسی ایران سعی میکند یا میخواهد بیطرفی را در سطوح بالا حفظ کند. رفتارشان هم این بیطرفی در سطوح بالا را نشان میدهد. یعنی میخواهد کار را به عهدۀ مردم بگذارد که بیایند و هر یک از این دو را که میخواهند، انتخاب کنند. حالا اگر مردم نمیآیند رای بدهند، در واقع شکست در جای دیگری رقم خورده است. ولی ما دوست داریم از این فرصت استفاده شود. به نظرم اولین بار است که سیستم سیاسی ایران مخالفش را از این طریق و آگاهانه به رسمیت شناخته است. علت اصلی شرکت من در انتخابات نیز همین برداشتم است.»
سپاه ظاهرا ساکت است
اما محسن سازگارا دربارۀ مداخله یا عدم مداخلۀ سپاه در این انتخابات نظر دیگری دارد و میگوید: «سپاه یک سازمان منسجم نیست. سپاه یک اژدهای هفت سر است که هر سرش هم ساز جداگانهای میزند. نیروی قدس سپاه یک چیز است، اطلاعات سپاه چیز دیگری است، نیروی هوا و فضای سپاه چیز دیگری است، بسیجش جای دیگری است. و یا بخش قاچاق مواد مخدر و فاحشهخانهداری و قمارخانهداریاش جاهای دیگری هستند و داخل هر کدام از اینها نیز دهها باند وجود دارد. بنابراین وقتی میگوییم سپاه غیر فعال بوده، منظور چند تا سردار دهنگشادی است که معمولا میآیند حرف میزنند. ولی این بار چون خامنهای خواسته اینها ساکت باشند، این سرداران سکوت کردهاند. اما در پایین، اولا که اطلاعات سپاه به شدت در انتخابات فعال بوده و به عنوان ابزار دست مجتبی خامنهای در صحنه حضور داشته. ثانیا در بدنۀ سپاه، مثل بدنۀ جامعه، اکثریت افراد رای ندادهاند.»
این فعال سیاسی میافزاید: «از قراری که من شنیدهام، علیرغم اینکه به ارتش و سپاه و بسیج و نیروی انتظامی دستور داده و ابلاغ کرده بودند که پرسنلشان بروند رای بدهند، ۳۰۰ هزار نفر از پرسنل نیروهای نظامی کشور از این دستور تمرد کردند و در دور اول انتخابات رای ندادند. به کادر بسیج هم وعده داده بودند بین ۳ تا ۵میلیون تومان به حسابشان واریز شود. اما اکثریت بسیجیها این پول را در کنار حقوق ماهانهشان گرفتند ولی حتی این افراد هم در دور اول انتخابات رای ندادند.»
تبلیغ طلاب به سود جلیلی بیفایده است
پس از دور اول انتخابات، حوزۀ علمیه قم تعطیل شد تا طلاب در نقاط مختلف کشور به نفع سعید جلیلی تبلیغ کنند. عباس عبدی دربارۀ این پدیدۀ کمنظیر میگوید: «بله، این پدیده تقریبا کمنظیر است ولی در سطوح پایین حوزه شکل گرفته. چهرههای سطوح بالای حوزه ندرتا وارد ماجرای انتخابات شدهاند. اساتید حوزه مطلقا در این راه قرار ندارند این افراد بیشتر طلبههاییاند که با پایداریچیها ارتباط دارند و حالا فرصتی هم برایشان پیش آمده که در ایام تابستان گشت و گذاری هم در گوشه و کنار کشور داشته باشند. اتفاقا تعداد زیادی از افراد شاخص روحانیون از پزشکیان حمایت کردهاند. ولی این حضور طلاب در نتیجۀ انتخابات هیچ تاثیر تعیینکنندهای نخواهند داشت جز اینکه دین را به مذبح سیاست میبرند و قربانی آن میکنند. نمونه آن تعداد آرای آقای پورمحمدی بود که علیرغم ارائه بهترین گفتار در مناظرهها رای ایشان زیر یک درصد بود و اگر زاکانی هم میماند احتمالا از او هم کمتر میشد. اقبال سیاسی به روحانیون به صفت صنف آنان و نه فردیتشان بکلی زایل شده است.»
روحانیان حکومتی همیشه به انتخابات ریاست جمهوری حساس بودهاند
محسن سازگارا هم دربارۀ حمایت حوزۀ علمیۀ قم از سعید جلیلی میگوید: «پشتیبانی مقاماتی از حوزۀ علمیه از آقای جلیلی یا یک کاندیدای دیگر، مطلب جدیدی نیست. از اولین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری شاهد موضعگیری حوزههای علمیه در قبال انتخابات بودهایم. مثلا در اولین انتخابات ریاست جمهوری، جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم و روحانیت مبارز تهران بیانیه دادند. بعدها هم که انواع و اقسام نهادهای روحانیتی درست شدند، روحانیان در انتخابات موضعگیری کردند و له و علیه کاندیداها بیانیه دادند.»
آقای سازگارا میافزاید: «اگر مرادتان این مراجع کاردستی آقای خامنهای است، چون هیچ کدامشان مرجع واقعی نیستند که به صورت طبیعی از بین مردم بالا آمده باشند و مقلد فراوان داشته باشند و وجوهات جمع کنند. از بیت رهبری به این مراجع گفته میشود چه موضعی بگیرند. کمااینکه بعدازظهر روز انتخابات، به آنها ابلاغ شد که چه بگویید. ولی مراجعی مثل آقای سیستانی یا آقای شیرازی یا آقای روحانی (که این دو نفر آخر جزو مراجع ممنوعه هم هستند) که به هر حال بیرون از حکومت مقلد دارند، حرفی دربارۀ این انتخابات نزدند و له و علیه کسی وارد میدان نشدند. این مراجع و روحانیانی که راجع به انتخابات حرف میزنند، فرقی با نمایندههای ولی فقیه در استانها و مراکز حکومتی ندارند.»
شاید وزارت کشور مخالف مشارکت گستردۀ مردم بود
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، دو روز قبل از برگزاری دور دوم انتخابات، مشارکت اندک مردم در دور اول انتخابات را نشانۀ مخالفت آنان با نظام ندانست. در حالی که او قبلا گفته بود کاهش مشارکت مردم در انتخابات نشانۀ دور شدن آنان از جمهوری اسلامی است. روحانیان تحت امر او نیز چه قبلا و چه قبل از برگزاری دور اول این انتخابات، تاکید میکردند هر رای در انتخابات، رای به نظام است.
آقای عبدی دربارۀ موضع رهبر جمهوری اسلامی در قبال مشارکت ۴۰ درصدی مردم در این انتخابات میگوید: «به نظر من حرف آقای خامنهای نیازمند بررسی بیشتر است. به همین دلیل خودشان هم گفتند بررسی شود که چرا بخش زیادی از مردم در انتخابات مشارکت نکردند. البته این دو نظری که از ایشان نقل کردید، با هم تطابق کامل ندارند. باید از مردم پرسید چرا رای میدهید یا نمیدهید؟ آیا رای ندادن شما به منزلۀ رد نظام و رای دادن نام به منزله تایید نظام است؟ شاید به یک معنا پاسخ این سوال مثبت است چون مردم دارند در دل همین ساختار رای میدهند. اما این حرف به این معنا نیست که سیستم میتواند اعتبار سیاستهایش را از رای مردم تعیین کند. به هیچ وجه این طور نیست. به همین دلیل عدۀ دیگری از مردم برای پرهیز از این برداشت حاضر نمیشوند در انتخابات شرکت کنند. شاید وزارت کشور هم میدانست که بازنشر گزارۀ "مشارکت در انتخابات رای به نظام است"، موجب چنین واکنشی میشود و مردم از شرکت در انتخابات پرهیز خواهند کرد لذا در ۸ تیر دوبار در اوج افزایش حضور پای صندوق، آن محتوا را برای مردم پیامک کردند.»
این روزنامهنگار اصلاحطلب میافزاید: «من معتقدم اگر انتخابات معناداری شکل بگیرد، کماکان بالای ۶۰ درصد مردم حاضر میشوند در انتخابات شرکت کنند. الان اگر میبینیم مشارکت مردم کم است، دلیلش این است که در دور اول انتخابات اکثریت مردم به این نتیجه نرسیدند که تفاوت معناداری بین این انتخابات با سه انتخابات قبلی وجود دارد. اگر جلیلی رئیس جمهور شود، اقداماتش را خواهیم دید. در این صورت بعید است که کسی همچنان معتقد باشد که این انتخابات نمیتوانست فرقی با سه انتخابات قبلی داشته باشد. اما اگر پزشکیان رئیس جمهور شود، باید بتواند اقداماتی انجام دهد تا مردمی که رای ندادند، بعدا احساس کنند بهتر بود به او رای میدادند؛ چونکه انتخابات ۱۴۰۳ متفاوت از انتخابات ۱۴۰۰ بوده. اگر این طور نشود، هیچ وضعیت مثبتی برای حکومت شکل نخواهد گرفت.»
آقای خامنهای نمیخواهد صدای مردم را بشنود
محسن سازگارا اما دربارۀ موضع رهبر جمهوری اسلامی نسبت به مشارکت ۴۰ درصدی مردم میگوید: «به نظرم آقای خامنهای در سخنان اخیرش در واقع نخواست صدای مردم را بشنود. مردم با بایکوت کردن انتخابات و در خانه نشستن، که یک اکت مدنی بود، به روشنی به دیکتاتور پیام دادند که ما تو را نمیخواهیم و با همۀ سیاستهایت و با همۀ بازیهایی که درمیآوری، مخالفیم. آقای خامنهای برای اینکه به این حقیقت اعتراف نکند، گفت کسانی که رای ندادند با نظام مخالف نیستند. در حالی که از قضا کسانی که رای ندادند، دقیقا میخواستند بگویند با نظام و با شخص آقای خامنهای و نهاد ولایت فقیه که عمود خیمۀ نظام جمهوری اسلامی است، مخالفاند. به نظرم آقای خامنهای وقتی ممکن است بیاید اعتراف کند که پیام مردم را شنیدم و زمانی ممکن است بخواهد توبه کند از آنچه در حق این ملت کرده، که دیگر بسیار دیر شده و سرنوشتی جز سقوط و ادبار و به فنا رفتن در تاریخ نخواهد داشت.»