عبدالرحیم سلیمانی
چند روز قبل از تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷ در روستای درباغ شهرستان اردستان سخن از حکومت نظامی در تهران و عزاداری مردم در روزهای تاسوعا و عاشورا بود. گفته میشد که مردم میخواهند حکومت نظامی را نادیده بگیرند و در این دو روز به راهپیمایی بپردازند. اینجانب که در آن زمان ۱۹ ساله بودم و هنوز طلبه نبودم، رگ غیرتم برخواست و همراه با عدهای از جوانان روستا، که همه بزرگتر از بنده بودند، دل به خطر زده عزم تهران و راهپیمایی تاسوعا و عاشورا کردیم. تا قم با اتوبوس آمدیم و در آنجا اجازه رفتن اتوبوس به تهران را نمیدادند. با هزینه سنگین و با سواری خود را به تهران رسانده آماده مبارزه و شهادت بودیم که اخبار اعلام کرد که به احترام تاسوعا و عاشورای حسینی در این دو روز حکومت نظامی لغو میشود و اینگونه بود که شاه برای اولین بار اجازه داد که جمعیت میلیونی به خیابان بیایند و علیه نظام و شخص او شعار دهند.
در طول مسیر تا میدان آزادی که هرگز نمیتوانستیم ابتدا و انتهای جمعیت را ببینیم ، هیچ نیروی انتظامی و نظامی ندیدیم و تنها در یک ساختمان که به نظر نیمهکاره میآمد کلاههای نیروها را دیدیم. گويا آن دو روز تهران نیروی امنیتی نداشت و ملت هر چه خواستند گفتند و شعار دادند.
اکنون فکر میکنم که شاه میتوانسته برای جلوگیری از این حرکت عظیم بر ضد خود حداکثر چندده نفر را قربانی کند، رقمی که اکنون برای ما کاملا عادی است. اما شاه به هر دلیل چنین نکرد و اینجانب فارغ از دیگر اعمالش به خاطر این عمل شایستهاش به روحش درود میفرستم!
اما اینجانب در عاشورای سال ۱۳۸۸ هم، البته با لباس شخصی و بیرون از جمعیت، صرفا نظارهگر بودم. قبل از ساعت ۸ صبح و قبل از شکلگیری جمعیت همه جا بوی گاز اشکآور تنفس را مشکل میکرد. سرانجام در همان وضعیت جمعیتی شکل گرفت که بسیار آرام بودند و برای امامحسین عزاداری میکردند و البته اشعارشان رنگ و بوی اعتراض داشت. در سراسر مسیر و در جاهای مختلف از بالای پلها و مانند آن مردم را تماشا کردم و فقط تکریم و احترام به امامحسین را دیدم. در ادامه این عزاداری نیروهای امنیتی مداخله کرده و عزاداری آرام مردم را به خشونت کشیدند و حرمت عاشورا نگه نداشتند و حداقل به اندازه شاه مراعات این روز را نکردند و البته بیاحترامی به امام حسین ع را به مردم نسبت دادند که کاملا ناروا و نادرست بود و اگر فیلمی هم پخش شد کاملا ساختگی بود.
اما بسیار بدتر از بیحرمتی به عاشورا و عزاداران ماجرای مضحک و نفرتانگیز ۹ دی بود که در آن همه بیاخلاقیها و رذائل و خبائث جمع بود. به دروغ گفتند کسانی به امام حسین ع بیاحترامی کردند و با فریب احساسات مذهبی عدهای را تحریک کردند و ادارات و مدارس را تعطیل کردند و به زور عدهای را به خیابان آوردند و جشن گرفتند که مردم ما را تایید کردند و....
از همه این بیاخلاقیهای رسوا که بگذریم مردمی که آمدند بیاحترامی به امامحسین و عاشورا را محکوم کردند و این ارتباطی با تایید شما و اعتراض مردم به تقلب در انتخابات و امور دیگر نداشت.
از این گذشته در روزهای اول راهپیماییهای اعتراضی رهبری گفتند که " کف خیابان چیزی را نشان نمیدهد". این سخن درستی است و البته همه جا همینطور است و روز کذایی ۹ دی و روزهای پرشمار دیگر هم کف خیابان چیزی را نشان نمیدهد و نمیتوان بر اساس آن تصمیم گرفت . برای تصمیم باید به صندوق رأی مراجعه کرد. پس لازم است هرچیزی که مردم احتمالآ به آن اعتراض دارند یا قبول ندارند به رأي مردم گذاشته شود .