یورونیوز - نزدیک به بیست روز از ترور اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس، در تهران میگذرد و در این مدت شبح جنگ بر خاورمیانه سایه انداخته است.
سران جمهوری اسلامی با اینکه در آغاز با قاطعیت از خونخواهی و انتقام سخن گفتند، ولی ظاهرا مدتی پس از سرد شدن خون هنیه، در خونخواهی او دچار تردید شدند؛ چراکه بعید به نظر میرسد این بار حملۀ نظامی ایران به اسرائیل، با پاسخ متقابل و متناسب اسرائیل در خاک ایران مواجه نشود. همزمان تهران میگوید که موضوع آتشبس در جنگ غزه و «انتقام» ارتباط مستقیمی با هم ندارند و ایران حق پاسخ به اسرائیل را برای خود محفوظ میداند.
هوشنگ امیراحمدی، کارشناس روابط بینالملل، در گفتوگو با یورونیوز دربارۀ تقابل نظامی ایران و اسرائیل و نقش ایالات متحدۀ آمریکا در چند و چون این رویارویی سخن گفته است. آقای امیراحمدی واکنش تلافیجویانۀ ایران علیه اسرائیل را ضروری میداند اما تاکید میکند که واکنش ایران باید متناسب با ترور هنیه باشد تا کار به جنگ تمامعیار بین ایران و اسرائیل کشیده نشود.
آقای امیراحمدی، به نظر شما ترور اسماعیل هنیه آن قدر واقعۀ برزگی بود که پاسخ نظامی لازم داشته باشد؟
بله، پاسخ نظامی به این ترور دلایل زیادی دارد. اول اینکه، مسئله فقط ترور هنیه نیست؛ اسرائیل سالهاست که دانشمندان هستهای و موشکی و سرداران سپاه را ترور میکند و در ساختارهای اتمی ما خرابکاری میکند. آخرین اقدام اسرائیل در این زمینه، ترور اسماعیل هنیه بود ولی قبل از آن هم احتمال دارد که اسرائیل آقای رئیسی را با همکاری باکو کشته باشد. البته باید صبر کنیم تا حقایق واقعۀ مرگ رئیسی به تدریج روشن شوند. اما دربارۀ اسماعیل هنیه، مسئلۀ مهمتر این است که او را در تهران ترور کردهاند. هنیه در تهران مهمان رسمی مراسم شروع ریاست جمهوری آقای پزشکیان بود. ترور او برای جمهوری اسلامی بسیار سنگین بود؛ چون نشان داد که جمهوری اسلامی قادر به کنترل فضای امنیتی خودش نیست و یکی از مهمترین مهمانانش به همین سادگی کشته میشود. به هر حال به نظر من ایران باید به این اقدام اسرائیل پاسخ دهد ولی پاسخش باید متناسب باشد. اسرائیل در حدی که صدمه زده باید صدمه بخورد. پاسخ به کشتن اسماعیل هنیه نیاز به یک جنگ تمامعیار ندارد و همچنین نباید باعث چنین جنگی شود؛ چون جنگ تمامعیار ایران و اسرائیل، آمریکا را هم درگیر خواهد کرد.
ولی یک حملۀ محدود با خسارات معین، به نظر موجه است. جمهوری اسلامی چارهای جز این ندارد؛ چون اگر اصلا نخواهد جواب دهد، آبرویش بیش از پیش میرود. همین الان هم حکومت ایران بابت ترور هنیه بسیار بیآبرو شده و اگر پاسخی به اسرائیل ندهد، برایش خیلی بد میشود. اما اگر جواب دهد، نمیتواند چنان جواب دهد که جنگ تمامعیار به راه افتد؛ چون اسرائیل به لحاظ نظامی قویتر از ایران است و ضمنا آمریکا را پشت سر خودش دارد. بنابراین حکومت ایران باید مواظب باشد تا جنگ محدود و نسبیاش، تمامعیار نشود. ولی همین جنگ محدود هم باید واقعی باشد؛ نه اینکه مثل دفعۀ قبل ۳۰۰ تا موشک و پهپاد را روانۀ اسرائیل کنند ولی پیشاپیش با آمریکا و اروپا و اسرائیل هماهنگ کرده باشد تا موشکهایش را در هوا بزنند و به جایی خسارت وارد نشود. حملۀ قبلی جمهوری اسلامی به اسرائیل، به نظر من بازی کودکانهای بود که نزدیک به ۷۰۰ میلیون دلار هم هزینه داشت. اگر این بار قرار است به اسرائیل پاسخ نظامی بدهند، باید پاسخی آبرومندانه باشد که جداً مایۀ تنبیه اسرائیل شود.
اگر جمهوری اسلامی پاسخ نظامی ندهد تا جنگ راه نیفتد، چه واکنشی باید به ترو هنیه نشان دهد؟
پاسخ به این سوال خیلی مشکل است؛ برای اینکه اولا خود حکومت از همان روز اول اشتباه کرد و داد و فریاد و تهدید کرد که ما تنبیه و خونخواهی میکنیم و با اسرائیل کاری میکنیم که هیچ کس تا به حال چنین کاری با او نکرده است و از این حرفها. مقامات حکومت ایران خیلی تند صحبت کردند و قول دادند که اسرائیل را میزنند و بدجور هم میزنند. یعنی جمهوری اسلامی با نوع موضعگیریاش در قبال ترور هنیه، خودش را در مخمصه قرار داده و الان اگر واکنش نظامی نشان ندهد، آبروی خودش و ایران و نیروهای نظامی کشور به مقدار زیادی از بین میرود و از سوی دیگر اسرائیل را بیش از پیش پررو میکند که به کشتارها و ترورهایش ادامه دهد. بنابراین ایران باید در سطحی جواب نظامی بدهد.
ولی پیشنهاد من این است که علاوه بر جواب نظامی محدود و متناسب و واقعی، جمهوری اسلامی باید از آژانس بینالمللی انرژی اتمی و همین طور از لاشۀ برجام خارج شود و به نحوی جدی و با عزت به آمریکا بگوید ما حاضریم با شما وارد مذاکراتی جامع شویم برای عادی کردن رابطۀ ایران و آمریکا؛ و اگر در این مذاکرات راضی شدیم، بمبسازی را کنار میگذاریم ولی اگر راضی نشدیم، میرویم بمب هستهای میسازیم. یعنی جمهوری اسلامی باید تهدید به ساخت بمب هستهای را بگذارد روی میز مذاکرهاش با آمریکا، و چیزی را که میخواهد، بگیرد و بمب را بدهد. ولی اگر آمریکا خواستههای ایران را برآورده نکرد، حکومت ایران بمب هستهای را بسازد و از آمریکا و اروپا و اسرائیل نترسد. اینها به خاطر بمبسازی به ایران حمله نخواهند کرد. این تهدید که اگر ایران به سمت ساخت سلاح هستهای برود، این کشورها به ایران حمله خواهند کرد، یک دروغ بزرگ است. ولی مقامات حکومت ایران از این تهدید خیلی ترسیدهاند.
به نظرتان چرا اسرائیل هنیه را در قطر ترور نکرد و در تهران ترور کرد؟
برای اینکه اسرائیل میخواهد جمهوری اسلامی را تحقیر کند. این هدف اصلی اسرائیل است. نتانیاهو دارد خامنهای را تحقیر میکند. او میگوید من در خانهات مهمانت را، سردارت را میکشم و تو هم کاری نمیتوانی بکنی و وقتی هم که میخواهی موشک شلیک کنی به سمت من، با من هماهنگ میکنی. بنابراین نتانیاهو مثل اینکه دست آقای خامنهای را خوانده و ترسی از او ندارد و فکر میکند میتواند هر بلایی را سر ایران بیاورد. ترور هنیه نقطۀ اوج این رویکرد بود؛ برای اینکه هنیه اولا دشمن اسرائیل بود، ثانیا اسرائیل نمیخواست در کشورهای عربی او را ترور کند چون رابطۀ اسرائیل و عربها خراب میشد و اسرائیل و آمریکا چنین چیزی را نمیخواهند. بنابراین بهترین جا برای ترور هنیه ایران بود؛ چون هنیه و ایران هر دو دشمن اسرائیلاند. یعنی اسرائیل دشمن خودش را در خانۀ دشمن دیگرش کشت. تحقیر از این بالاتر ممکن نبود. اسرائیل خواست بگوید که اقتدار و قدرتش را دارم که یک آدم بزرگ این منطقه را در خاک ایران، در حالی که مهمان جمهوری اسلامی بود، بکشم. در واقع تلآویو با یک تیر دو نشان زد. هم هنیه را کشت، هم آقای خامنهای و سپاه را تحقیر کرد.
اگر جمهوری اسلامی به ترور هنیه پاسخ نظامی دهد، آیا این بار هم ممکن است آمریکا مانع واکنش متقابل و متناسب اسرائیل شود؟
استراتژی آمریکا محدود ماندن جنگ غزه است. از ابتدای جنگ غزه، آمریکا دو مسیر را پیش رفته است. مسیر اول، حمایت بی قید و شرط از اسرائیل است. حمایت در سازمان ملل و نیز حمایت مالی و تسلیحاتی. در همین چند ماه گذشته، آمریکا بیش از ۲۰ میلیارد دلار پول به اسرائیل داده. در سازمان ملل هم که چند بار قطعنامههای شورای امنیت را به نفع اسرائیل وتو کردند. کمک تسلیحاتی هم که فراوان کردند. از سوی دیگر، آمریکا سعی کرده اسرائیل را محدود کند تا درگیری نظامیاش فراتر از غزه نرود و به ایران و حتی حزبالله هم کشیده نشود. آمریکا نخواسته جنگ اسرائیل با حماس تمام شود ولی ضمنا مانع گسترش جنگ شده. در واقع هدف آمریکا این بوده که اسرائیل حماس را تنها گیر بیاورد تا او را درب و داغان کند. عملا هم این طور شده. اسرائیل تا حالا بیش از ۴۰ هزار نفر را در غزه کشته که گفته میشود نیمی از آنها زن و کودک بودند.
آمریکا فشار زیادی هم بر ایران آورده تا جنگ فراتر از غزه نرود. جنگ بین اسرائیل و حماس است ولی مدیریت جنگ با آمریکا است. هدف این مدیریت هم محدود ماندن جنگ، تداوم حمایت سنتی آمریکا از اسرائیل و باقیماندن سایر کشورها پشت دیوار دعوای حماس و اسرائیل بوده. از این حیث آمریکا بسیار با درایت عمل کرده و رویکردش به این جنگ، تا الان موفقیتآمیز بوده. یعنی همۀ کشورهای منطقه را سر جای خودشان نشاند و هیچ کس جرات نکرد وارد این جنگ شود و کشورهای این منطقه، عملا حماس را با اسرائیل تنها گذاشتند. آمریکا از یکسو از طریق فشارها و امتیازات، ایران را مدیریت کرد که وارد این میدان نشود، از سوی دیگر اسرائیل را از طریق فشار و امتیاز و پول و غیره محدود کرد تا جنگ را به طرف ایران و جاهای دیگر نبرد. ولی در عین حال آمریکا بدش نمیآید تا - به قول خودش - سران تروریست حماس از بین بروند، گروگانها آزاد شوند و تکلیف مدیریت غزه در آینده هم روشن شود.
یعنی از نظر آمریکا، حماس بعد از این جنگ نباید در مدیریت غزه نقشی داشته باشد. الان هم آمریکا دارد به ایران فشار میآورد که به ترور هنیه پاسخی ندهد، ولی اگر ایران واکنشی مثل چند ماه قبل نشان دهد، آمریکا دوباره به اسرائیل فشار میآورد که پاسخت به ایران باید خیلی محدود باشد.
اگر اسرائیل در جواب حملۀ احتمالی جمهوری اسلامی، شهرهای ایران را بمباران کند، به نظرتان سلسلهای از حملات متقابل پدید میآید و ایران و اسرائیل عملا وارد جنگ با یکدیگر میشوند؟
آمریکا جنگ تمامعیار نمیخواهد چون نگران آیندۀ این منطقه است. وضعیت منطقۀ خاورمیانه و همین طور قارۀ اروپا، هر چه بیشتر در حال حرکت به سمت ایجاد جنگ جهانی سوم است. اگر این منطقه کنترل نشود و جنگی تمامعیار بین ایران و اسرائیل دربگیرد، این جنگ از طریق دخالت روسیه حتما وصل میشود به جنگ اوکراین و این عملا در حکم جنگ قارهای است. آمریکا فعلا برای چنین جنگی آمادگی ندارد. نه حزب جمهوریخواه و نه حزب دموکرات، هیچ کدام فعلا در چارچوب یک جنگ جهانی فکر نمیکنند. هدف هر دو حزب محدود نگه داشتن جنگ غزه است. علت نگرانی آمریکا این است که اسرائیل در جنگ با ایران اگر خیلی تحت فشار قرار گیرد و احساس کند موجودیتش دارد به خطر میافتد و یا ممکن است جنگ را ببازد، حتما دست به اسلحۀ اتمی میبرد. اسرائیل ۴۰۰ بمب هستهای دارد و ایران بمب هستهای ندارد.
در این صورت اسرائیل میتواند ایران را نابود کند. در صورت استفادۀ اسرائیل از بمب هستهای، عملا جنگ جهانی سوم آغاز میشود. آمریکا و اروپا نسبت به موجودیت اسرائیل تعهد دارند. اگر موجودیت اسرائیل به خطر بیفتد، آمریکا و اروپا باید وارد یک جنگ بزرگ شوند. در غیر این صورت، اسرائیل از سلاحهای هستهایاش استفاده میکند. در هر دو حالت، آمریکا با یک وضعیت جنگی گسترده روبرو میشود؛ چون دعوای خاورمیانه به جنگ اوکراین وصل میشود. این نکته را هم اضافه کنم که به نظر میرسد بین سران سپاه و آقای خامنهای اختلافاتی در قبال جنگ با اسرائیل وجود دارد چونکه خامنهای محتاطتر از آنهاست. ولی خامنهای بالاخره مجبور خواهد بود که حرکتی بکند، اگر حرکت او علیه اسرائیل محدود باشد که هیچ، وگرنه مشکلات اساسی برای کشور ایجاد خواهد شد.
اگر کار ایران و اسرائیل به جنگ کشیده شود، این جنگ میتواند بر نتیجۀ انتخابات آمریکا تاثیرگذار باشد؟ یعنی این جنگ بیشتر به سود یا به ضرر دونالد ترامپ است یا کامالا هریس؟
اگر جنگ عظیمی شروع شود که تهدیدی علیه موجودیت اسرائیل باشد، آمریکا هم وارد جنگ میشود. در این صورت، جنگ حتما بر انتخابات تاثیر خواهد گذاشت. در صورت وقوع یک جنگ عظیم، اگر بایدن کاندیدای ریاست جمهوری بود و ضمنا رئیس جمهور جوانتری بود، ممکن بود حتی انتخابات را به تعویق بیندازند و او یکسال دیگر هم رئیس جمهور باشد. اما الان احتمال چنین اتفاقی منتفی شده و انتخابات حتما برگزار خواهد شد. در شرایط فعلی، وقوع جنگی بین ایران و اسرائیل که آمریکا را هم درگیر خودش کند، به نفع ترامپ خواهد بود؛ برای اینکه ترامپ ضد جنگ است و مردم آمریکا هم این را میدانند. دموکراتها، حداقل در این دوره، جنگطلبترند. بنابراین به نظر من، در صورت ورود آمریکا به جنگ تا قبل از انتخابات این کشور، اکثریت مردم آمریکا از ترامپ حمایت خواهند کرد؛ چونکه آنها خواستار جنگ نیستند. مشکلات زندگیشان زیاد است و طاقت جنگ را ندارند. ترامپ گفته است که به جنگ اوکراین و جنگ خاورمیانه خاتمه میدهد.
به نظر من هم از عهدۀ این کار برمیآید. ولی خانم کامالا هریس فاقد اقتدار لازم در مواجهه با ایران و اسرائیل است و در مجموع آمریکای ضعیفتری را، نسبت به آمریکای ترامپ، در برابر ایران و اسرائیل قرار خواهد داد. به نظر من ترامپ برای صلح حتما بهتر است. ولی همه چیز در گرو کیفیت جنگ فعلی است که در غزه جریان دارد. اگر این جنگ چنان فراگیر شود که نهایتا به جنگ اوکراین گره بخورد و از دل این پیوند، جنگ جهانی و جنگ اتمی بیرون آید، حتی ممکن است انتخابات آمریکا متوقف شود و احزاب دموکرات و جمهوریخواه با همفکری، وضعیت جدیدی در کشورشان ایجاد کنند. ولی فکر نمیکنم کار به این جاها بکشد. کمتر از سه ماه دیگر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزار میشود و در این مدت هم، حتی اگر جنگ وسیعی دربگیرد، تا سه ماه قابل کنترل است. جنگ وسیع و تمامعیار حداقل یکسال طول میکشد. به هر حال به نظرم جنگ احتمالی ایران و اسرائیل، اگر اتمی نشود، و نیز همین جنگ فعلی غزه، در انتخابات آمریکا به سود ترامپ خواهد.