رحیم قمیشی
اتفاقات مهم جنبش مهسا از شهریور ۱۴۰۱ بسیاری از معادلات را در کشور ایران بر هم زد. بهویژه در جبهۀ حاکمیت و تصوری که از تداوم حاکمیتش، در هر شرایطی، داشت.
از یک طرف نسل جدید و بهویژه زنان، فعالانه وارد حق تعیین سرنوشت برای خود و کشورشان شدند، و از طرف دیگر عملاً اصلاحطلبان و اصولگرایان به عنوان دو جبهه رقیب برای جابجایی در قدرت بکلی از رده خارج گردیدند.
مخالفت نسل جدید با اساس حاکمیت به نمایش گذاشته شد و بر روش تغییرات برگشتناپذیر، مسالمتجویانه و صبورانه، صحه گذاشته شده و نیروی جدید و سرنوشتسازی در کشور معرفی شد.
نظام حاکم چارهای جز عقبنشینی و پذیرش تحولات نداشت. انتخابات بیرمق مجلس در پایان سال ۱۴۰۲ مایه بیابروییاش شده بود و عملا در بسیاری از زمینهها بدون اعلام رسمی، مجبور شد عقب بنشیند.
اما آیا هر عقب نشستنی، الزاماً عقبنشینی است؟
خیر!
به عنوان فردی با سابقه نظامی بگویم؛
گاه عراق مجبور به عقبنشینی میشد. حد عقب نشینی را، او تعیین نمیکرد، شدت تهاجم ما آن را معین میکرد.
گاه تصمیم میگرفت برای دادن تلفات کمتر و آمادگی برای تهاجم مجدد، مقداری به عقب برود.
گاه اصلا اولویتش آن خط نبود، میگفت شما بیایید جلو، من در جای دیگری اهداف دیگری دارم و نمیخواهم اینجا نیرو بگذارم! شما سرگرم باشید تا در جای مهمتری ضربه را بخورید!
نداشتن تحلیل درستی از عقب رانده شدن عراق پس از فتح خرمشهر، و ارائه تحلیلی غلط از سوی مقامات ایران، شش سال اضافه شدن به جنگ خانمانسوز را برای کشور و جنگ طلبان به ارمغان آورد!
وقتی به دروغ گفته شد صدام رفته تا تجدید قوا کرده و دوباره حمله کند!!
در حالیکه صدام واقعا عقب رانده شده و توان ادامه تهاجم از او سلب شده بود.
من به جِد معتقدم؛ نظام در برابر تهاجم نیروی اجتماعی جدید مجبور به عقبنشینی شده، تصمیم به عقب رفتن نگرفته!
نرفته عقب تا جبهه مهمتری را نگاه دارد و حد این عقبنشینی را آنها تعیین نمیکنند، نیروی مهاجم یا مطالبهگر اجتماعی است، که تعیین میکند.
نظام ناگزیر به تایید پزشکیان و برخی وزرایش شبیه آقایان ظفرقندی و میدری شده نه آنکه پوئن داده باشد، ناگزیر از تسلیم در برابر مبارزه جدی مردم برای احقاق حقوق خود شده است.
نمونه واضحش، اجبار به پذیرش آزادی خانمها در نوع پوشش آنها. این عقب نشستن تاکتیکی نیست، عقب رانده شدن است!
به وسیله نیروی جدید اجتماعی که بسیار قویتر از نیروهای قبلی است!
شرایط را نباید فراموش کنیم؛
صحنه نباید عوض شود.
در پیگیری جدی مطالبات اگر کوتاهی شود
دفاع از حقوق شهروندی اگر فراموش شود
تقاضا برای حاکمیتی مطابق خواست مردم، اگر بطور مرتب بیان نشود.
نظام صحنه را تغییر خواهد داد؛
که گویی خودش رفته تا محکمتر برگردد.
گویی رفته تا مسیر جدیدی در پیش بگیرد.
خیر!
صحنه واقعی، عقب رانده شدن حاکمیت زیادهخواه و خودکامه در برابر آگاهی مردم و مطالبه آنهاست.
مردمی که همچنان امیدوارند بتوانند تغییرات را با اصول دنیای جدید، و بدون خونریزی به پیش ببرند.
تایید دولت پزشکیان تنها در پیشبرد اهداف مردم مطالبهگر و انجام تغییرات مورد نظر آنها، معنا دارد و گر نه هر آن ممکن است، به انحراف از هدف، و هضم شدن در حاکمیت ناکارآمد منتهی شود.
نظام عقب ننشسته
عقب نشانده شده
بوسیله مردم
خبر مهم کرباسچی درباره رفع حصر
جملیه کدیور: آمریکا پشت اسرائیل را خالی می کند؟