بهمن فرمان آرا در گفت وگو با «اعتماد»: فقط با نورچشمی ها کار میکنند! پزشکیان آدمی شجاعی است که در این شرایط سپر شده!
«روزنامه اعتماد» به مناسبت روز سینما با بهمن فرمانآرا یکی از مهمترین فیلمسازان ایران گفتوگو کردیم که پیش روی شماست.
اعتمادآنلاین - تینا جلالی
دلش از شرایط حاکم بر سینما خیلی پر است، نمیگذارند کار کند و به روشهای مختلف او را آزار میدهند، سریال میخواست بسازد طوری جلوی ساختش را گرفتند که او به کل از سریالسازی منصرف شد، با هزار شوق و اشتیاق در تدارک ساخت فیلمش بود، موافقت نکردند، فیلمنامههای دیگری برای کار انتخاب کرد، صریح به او گفتند پروژهات گرانقیمت است و بعد از مدتی از جوابگویی هم طفره رفتند، مدام او را در حالت سرگردانی قرار میدهند، انگار که با جوان خام 20ساله برخورد میکنند، به او میگوید نامه پروژه شما را امضا کردیم، اما نامه در اتاق معاونانش 4 ماه میماند و هیچ جوابی به او نمیدهند.وقتی صحبتهایش را میشنوم حقیقتا دلم به درد میآید و اشک در چشمانم جمع میشود، در 83 سالگی طوری از سختیهای کار در سینما صحبت میکند که انگار برای ساخت یک فیلم حالا حالاها باید بدود.
با خودم میگویم هر جای دیگری غیر از ایران بود چنین سینماگرانی را روی سر خود میگذاشتند و با احترام و شایستگی با آنها رفتار میکردند، اما در اینجا نه تنها جواب او را نمیدهند که کارگردانی که باعث فخر سینمای ایران است را در حالت سرگردانی قرار میدهند! امروز برو فردا بیا! چنین نحوه برخوردی را کجای تاریخ سینما میتوان نوشت؟
به او میگویم: از ساختن شما را منصرف کردند؟ چایش را مینوشد و در جوابم میگوید: من از کار کردن هیچ وقت منصرف نمیشوم ....
به گزارش اعتماد، بخش هایی از این گفت و گو را در ادامه می خوانید:
رییس سازمان سینمایی اعلام کرد که ما نامه تولید فیلمتان را امضا کردیم، اما ماجرا این است که یک روز، دو روز، 4 ماه، منتظر میمانیم که نامه از اتاق رییس به اتاق معاونش برود. شما فکر میکنید چند ماه طول میکشید از یک اتاق به اتاق دیگر برود؟
بعد متوجه میشوید که رییس باید با فیلمساز مهربانی کند و پاسخ مثبت بدهد، اما در اتاق معاون نامه گیر میکند، ما میدانیم که آن حرکت بد باید در اتاق معاون و توسط او انجام شود. پس به این نتیجه میرسیم که اگر رییس نامه را امضا کرده این آقا فقط عمل میکند نه اینکه تصمیمگیرنده نهایی باشد.
من هیچ مهمانی رسمی نمیروم، افطار مرا دعوت میکنند اگر نرویم میگویند ما را تحویل نمیگیرد اگر برویم یک عده فحش میدهند که چرا رفتید، به آنها میگویم که من روزه نمیگیرم، چرا مرا دعوت میکنید؟ راحتتر این است که اصلا اینجور مهمانیها نرویم.
خانم بهبهانی وصیت کرده بود که نمیخواهم در قسمت هنرمندان بهشت زهرا دفن شوم. زمین هم خریده بودند در امامزاده طاهر دفن شود. به خاطر این بانو شلوغی عجیبی کنار تالار وحدت شد. آقایان وقتی دیدند که خیلی شلوغ شد پسر خانم بهبهانی را صدا کردند و به او گفتند اجازه ندارید او را به امامزاده طاهر ببرید، بهشت زهرا هر جایی میخواهید دفن کنید.
پنج روز مانده به مراسم [بزرگداشت دهمین سالگرد سیمین بهبهانی] پسرش علی به من زنگ زد که به ما گفتند لازم نیست برای خانم بهبهانی بزرگداشت بگیرید.
شب قبل از اینکه کیارستمی را به فرانسه ببرند ما در بیمارستان بودیم، عجیب که آنها میدانستند خونش لخته دارد و نباید پرواز میکرد ولی او را فرستادند و آقایانی که باعث مرگش شدند، گفتند فرانسویها کشتند ما کاری نداشتیم.
«برادران لیلا» را دوست نداشتم، چون میخواست نکاتی را به مردم حقنه کند ... اینکه به حکومت فحش بدهیم و برای خوشحالی مردم زد و خورد در فیلم بگذاریم تا فلان جا برای شما جشن بگیرند و به ما جایزه بدهد را دوست ندارم، چون احساس میکنم از اصل سینما دور شدیم.
داریوش مهرجویی 85 سال سن داشت، در این سن دردناک است که هم گلویش را ببرند و هم 37 ضربه چاقو بزنند.
از نوشته شریعتمداری و کیهان بگذریم ، ولی پزشکیان خیلی شجاع است که در این فضا بعد از اتفاقی که برای رییسی افتاده حالا سپر اصلی میشود.
"همدستی فائزه هاشمی با زندانبانان؟"