Sunday, Sep 15, 2024

صفحه نخست » کسانی که با دروغ کنار می‌آیند...، اکبر کرمی

Akbar_Karami_4.jpgدر سیاست در هر کجا که ایستاده‌ باشید، خطر شنیدن و جابه‌جا کردن دروغ کم نیست. با این همه برای به‌بود آن‌چه در سپهر سیاسی می‌گذرد و‌ پرهیز از دروغ، نمی‌توان از میدان سیاست گریخت! و اگر سیاست و سیاست‌مدارها را یک‌کاسه کنیم، کار خراب‌تر خواهد شد. (۱)
سیاست را تنها با آوردن و پشتیبانی از سیاست‌مدارها ی کاردرست و راست‌گو می‌توان اصلاح کرد. (۲)
پیش از دمکراسی و ارزش‌ها ی نوین دروغ چسبی است که امتیازها و ممتازیت‌ها ی سنتی را پاس‌داری و پشتی‌بانی می‌کند؛ یعنی سنت در بنیادها برآمد و ادامه ی دروغ‌ها ی بسیار و گزاف است. دروغ‌هایی که در دل زبان‌ها، استوره‌ها، ادیان، فرهنگ‌ها و سنت‌ها چندان در هم تنیده و جاافتاده‌اند که تصور نادرستی آن‌ها، حتا در خواب هم گاهی ترس‌ناک و آشوب‌آور است. حتا بیش‌تر، این درهم‌تنیده‌گی و فساد گاهی همانند ترشی ایرانی آب دهان ما ایرانیان را راه می‌اندازد. (۳)

گذار از سنت به نوینش به هوشیاری و دانایی ما در گذار از این دست دروغ‌ها که بسیار استوار شده‌اند، می‌رسد؛ و پی‌آمد آن بی‌بنیاد کردن و بی‌سیرت کردن آن دروغ‌ها.
اما در جهان‌ها ی جدید هم دروغ کم نیست؛ چه، در دمکراسی‌ها با ملیدن (ملی کردن) قدرت و داوری، ما با ریخت‌ها ی گوناگونی از داوری مردم روبه‌رو هستیم. یعنی در دموکراسی‌ها از آن‌جا که با داوری مردم قدرت و قانون (و بسیاری از امتیازها و ممتازیت‌ها) به‌گونه‌ای گذارا و دوره‌ای جابه‌جا می‌شود، بازاری گسترده برای چرندبافی، دروغ‌زنی، دموگاگری و عوام‌فریبی هم باز و گسترده می‌شود؛ بازاری که به آسانی می‌تواند یک دمکراسی و مردم‌سالاری را به مابوکراسی و توده‌سالاری دگر کند.
خبره‌گان لیبرال دمکراسی پادتن این زهر آزادی را آزادی بیش‌تر و پیش‌تر دیده‌اند. یعنی گسترش نهادها ی مدنی آزاد، خودبسنده و توان‌مند، به ویژه در پهنه ی خبر، گفت‌وگوها ی ملی و‌ کارشناسی و گزارش و پژوهش است که راه دروغ را هر روز تنگ‌تر می‌کند. ماشین‌ها ی شاهدیاب و گواه‌آفرین آزاد، خودبسنده و قدرت‌مند سنگرها ی جامعه ی مدنی اند.
بگذارید به آمریکا و انتخابات روان در آن نگاه کنیم؛ مردمانی که ام‌روز و در آمریکا دروغ را می‌شنوند؛ می‌پذیرند؛ می‌شورند؛ و به آسانی در جابه‌جا کردن آن کارگر هستند، چه نسبتی با دمکراسی و ارزش‌ها ی نوین دارند؟ کسانی که با دروغ کنار آمده‌اند، کجا ایستاده‌اند؟ چرا یک دروغ‌گو ی بیمار هنوز چنین پای‌گاه پایداری در یکی از دموکراسی‌ها ی باشکوه جهان دارد؟ سیاست روزآمد و شکوه شهروندی با پاسخ به پرسش‌هایی از این دست آغاز می‌شود؟
برای ما ایرانی‌ها که هوادرا گذار از جمهوری وحشت اسلامی هستیم، چنین پرسش‌هایی همانند نان شب لازم است. کافی نیست مخالف جمهوری اسلامی و دروغ‌ها ی پنهان و پیدا ی آن باشیم؛ حتا هواداری از جنبش باشکوه زن، زنده‌گی، آزادی هم کافی نیست. ایرانیانی که در سرکوب بی‌پناه‌تربن مردمانی که به ایران پناه‌آورده‌اند (یعنی افغانستانی‌ها) دست دارند؛ و با نیروها ی سرکوب‌گر حکومتی هم‌کاری می‌کنند، البته می‌توانند به آسانی با سرکوب مردمان بی‌پناه هایتی در ایالت اوهایو ی آمریکا (که ام‌روز آماج دانالد ترامپ هستند)، هم هم‌راهی کنند.
هرگاه دماغ، سلیقه و هوشیاری ی ما چندان دگرگون و باز شود که بوی دروغ حتا در آمریکا آزارمان دهد، آن‌گاه راه گذار از ستم و سرکوب در ایران هم باز خواهد شد. (۴)
دروغ همان «دشمن و خشک‌سالی» است؛ و کسانی که قربانی دروغ‌زن‌ها می‌شوند؛ و در جابه‌جایی دروغ درگیرند، ستون پنجم دشمن و کارگزاران ویرانی ی ایران هستند.
پانویس‌ها
۱- سیاست دش‌واری ی بنیادین هر جامعه‌ای است؛ جامعه‌ای که در سامانش سپهر سیاسی ناتوان است، از هنر مشکل‌گشایی بی‌بهره است. شکوه یک فرهنگ و تاریخ را در نهادها ی مدنی، سیاسی و متن‌ها ی حقوقی که آفریده است می‌توان تماشا کرد.
۲- تشخیص راست از دروغ و غلت‌انداز (fallacy) ها ی بی‌شمار حتا روی کاغذ و در کلاس درس هم چندان ساده نیست؛ در میدان سیاست تشخیص راست از ناراست گاهی به غول خودمانی کار حضرت فیل است.
۳- و چنین است که چندان عجیب نیست اگر ایرانیان دو سده پس از آشنایی با نوینش هنوز چنان تنگ در بند سنت آرمیده‌اند، که بیدار کردن آنان ساده نیست.
۴-اگر ایرانیان نمی‌توانند در آمریکا در کنار گروه‌ها ی آسیب‌پذیر ب‌ایستند؛ و با سرکوب و بدخیمی و دیوانه‌ای همانند ترامپ هم‌راه می‌شوند، آن‌گاه سیاست در ایران هم بی‌مایه و فتیر می‌شود.
یکی از گفت‌وگوها ی همیشه‌گی راست‌ها در هر جا که ایستاده باشند، مخالفت و خوارداشت مهاجران است. و مهاجران از آن‌جا که آسیب‌پذیرترین گروه‌ها ی اجتماعی در هر جامعه‌ای هستند، هدفی آسان برای سرکوب می‌گردند. از ایران‌ که مهاجران افغانستانی مورد بی‌مهری و خوارداشت جریان‌ها ی راست هستند تا آمریکا که دانالد ترامپ و منین‌ها ی او از صبح تا شام از خطر مهاجران می‌گویند، داستان یکی است؛ نبود ایمان و باور به حقوق‌بشر. ادعاها و داوها ی دیگر ملی‌گرایانه می‌آیند تا این بدخیمی را پنهان کنند.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy