Sunday, Sep 22, 2024

صفحه نخست » مهاجرت فکری ایرانیان، علی طایفی

Ali_Tayefi.jpgفرایند مهاجرت ازجمله در بین ایرانیان امری بیحد پیچیده است. مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور حتی پیچیده‌تر از مهاجرت‌های داخلی در درون مرزهای سرزمینی است. بدین معنا مهاجرت عبارت از پذیرش یا اجبار برای گسستگی از فرهنگ، زبان، باور، وطن و تاریخ از یکسو و خانواده، خویشان از سوی دیگر است که فرایند مهاجرت فرد را سخت و پر هزینه‌تر می‌سازد.
با نگاهی به سال‌های پس از انقلاب ۵۷ شاهدیم که مهاجرت بعنوان پدیده فراگیر ریشه در بسترهایی داشته و دارد که پیش و بیش از آنکه جذابیت‌های کشور‌ مقصد مطرح باشد، عوامل دافعه و گریزاننده در آن نقش دارند. عوامل دافعه برای مهاجرت دارای چنان قدرت اثربخشی هستند که فرد و خانواده او را ناگزیر از پذیرش فرایند پیچیده پیش‌گفته می‌کند. این مجموعه عوامل می‌تواند از عوامل اقتصادی تا سیاسی، و از عوامل دینی تا جنسی/جنسیتی دامنه یابد.
مهاجرت فکری در این رویکرد اصولا مقدم بر مهاجرت فیزیکی است. خیل بیشماری از ایرانیان وجود دارند که اگرچه هنو‌ز در ایران زندگی می‌کنند ولی مهاجرت فکری را آغاز کرده‌اند. جهانی‌شدن و جدایی از فرهنگ و نسل بومی و شوق دستیابی به رفاه، امنیت، آرامش، آموزش و بهداشت، آزادی اجتماعی، دمکراسی، سکولاریزم و زندکی در جامعه‌ای امن برای سبک‌‌های مختلف زندگی و اندیشه‌ورزی از زمره دلایل جاذبه برای مهاجرت به کشورهای توسعه‌یافته و از جمله دلایل دافعه در کشور بومی است که چنین شاخص‌هایی در آن بشدت ضعیف و دست‌نیافتنی است.
بی‌سبب نیست که در ادبیات تخصصی در توضیح مهاجرت صاحبان اندیشه و سرمایه از عبارت فرارمغزها بجای شکار مغزها صحبت می‌شود. پدیده فرار مغزها ناظر بر این است که جامعه بومی و مادری، دیگر پاسخگوی نیازهای روبه رشد نسل جدید را نداشته و فرزند از دامان مادر-سرزمین خود می‌گریزد.
بخش بزرگی از کسانی که در سودای خروج از کشور بوده و در زیر عنوان مهاجرت فکری قابل تعریف هستند، مغزهای فراراندیشی را شامل می‌شود که از تنگناهای اقتصادی، معیشتی، فرهنگی، دینی، ایدیولوژیک، سیاسی، و ناامنی جنسی و جنسیتی کشور خود رنج می‌برند.
هرجایی جز وطن! مهم‌ترین عاملی که بطور تاریخی معرف هویت فرد بوده، عبارت از خاک و خون است. پیوند عمیق هویت فرد به سرزمین و وطنی که در آن متولد و رشد یافته است در کنار خانواده و روابط نسبی که در آن متولد و رشد کرده است، بنیان سنتی هویت‌یابی فرد در‌جامعه را تشکیل می‌دهد.
اگرچه امر هویت فردی در جامعه بشدت سیال، متغیر، متنوع و متکثر است ولی انسان امروزی بویژه در جامعه ایران دیگر بدنبال دغدغه‌های هویتی پیشین نیست. برای او تامین امنیت و ثبات، آزادی و نیکبختی مهم‌ترین شاخص‌های هویت‌یابی است.
کندن از فرهنگ و خاک، خویش و قوم، خانواده و هویت فردی از مهم‌ترین گام‌ها و زمینه‌های مهاجرت فیزیکی است. در این معنا فرد دستخوش نوعی گسستگی فرهنگی، نسلی و تاریخی و مکانی با سکونت‌گاه خود شده و خود را عضوی غریبه در جامعه میزبان می‌بیند. در چنین وضعیتی، حس همگرایی، همنوایی اجتماعی، همبستگی و همسویی فرد در جامعه و گروه‌های همسود او تضعیف می‌شود.
در این بستر اگرچه فرد در جامعه میزبان مشغول به کار و زندکی روزمره است ولی در فضای ذهنی خارج از وطن خود، ایران زیست کرده و در رویای خروج از مرزهای فرهنگی و سرزمینی است.
آمارهای گوناگونی از مراکز مختلف با گروه‌های بررسی شده متفاوت وجود دارد که گویای اینست بین ۲۵ تا شصت درصد مردم در اقشار مختلف دارای میل و گرایش به مهاجرت و ترک وطن هستند. برپایه رویکرد نظری چرخه مهاجرت از فکری تا فیزیکی می‌توان چنین استنباط کرد که اگرچه قریب ده درصد جامعه ایران از وطن خود دور شده و سختی مهاجرت را بر دشواری ادامه زیست در جغرافیا و فرهنگ ایران ترجیح داده‌اند.
ولی در واقع قریب یک‌سوم تا نیمی از جامعه ایران در داخل کشور در سودای وطن‌گریزی است. حجم و نرخ مهاجرت فکری ایرانیان چندین برابر نرخ مهاجرت‌ فیزیکی ایرانیان به مرزهایی دور از کویر سیاسی در ایران است.
شکست پروژه‌انقلاب ۵۷، سرقت آرمان‌های انقلابی و مردمی آن توسط اسلام‌گرایان شریعت‌مدار و ایدیولوژیک چنان ویرانی اقتصادی و میرایی فرهنگی در ساختار رسمی جامعه ایران فراهم ساخت که گویی خاک مرگ بر روح ایرانی ‌دمیده شده است.
نسل جدید با چالشگری خود علیه هنجارها و ارزش‌های ایدیولوژیک و فاسد نظام امامی/ولایی و شکست‌های پی‌در‌پی در جنبش‌های اجتماعی بدنبال راهکارهای فردی رفته و رحل اقامت در کشورهای حتی همسایه را بر جهل درماندن در زندگی نظام استبدادی را ترجیح می‌دهند. این پروسه پیش از برداشتن هر گامی، نخست نیازمند گسستگی معنوی، فکری و فرهنگی است که گاه از سنین کودکی در بین قشر وسیعی از جامعه ایران شکل می‌گیرد.
به بیان دیگر فرایند شناختی مهاجرت‌فکری پروسه‌ایست که از طریق آن فرد پیش از جابجایی مکانی از کشوری به کشور دیگر، به زندگی در کشور و فرهنگ دیگر فکر می‌کند. بی‌تردید مهاجرت فکری با مهاجرت‌های اجباری یا تبعید ناخواسته متفاوت است و در فرایند مهاجرت اجباری اصولا مجالی برای اندیشیدن و گسستگی فکری و فرهنگی برای فرد مهاجر بوجود نمی‌آید.
در واقع بحران سیاسی، امنیتی، جنگ، قتل‌عام سیاسی یا قومیتی و دینی سبب‌ساز خروج اضطراری فرد از جامعه خود می‌گردد. امری که در مهاجرت فکری، بسیار زمانبر، تاحدودی ذهنی، فرهنگی و معنوی است تا زمانی‌که محقق شود.
مطالعه جامعه‌شناختی کایل بر چگونگی آغاز فرایند شناختی و کاگنیتیو مهاجرت نشان می‌دهد که در مهاجرت فکری، فرد از پیش از جابجایی جغرافیایی، به جابجایی و سکونت فرهنگی و تاریخی خود اقدام کرده است و این پروسه از سال‌ها پیش بتدریج ریشه‌گرفته و در ذهن فرد مهاجر از نظر فکری رشد کرده است.
اگرچه پروسه مهاجرت چه پیش، حین و پس از آن بهیچوجه ساده، بی‌زحمت و بدون چالش نیست ولی اقدام برای مهاجرت خود مبتنی بر چالشگری دیگری است که فرد در جامعه خود مقابل ساختارهای مسلط موجود انجام می‌دهد.
استوارت هال طی پژوهشی جامعه‌شناختی خود، معتقد است که مهاجر فکری در یک سیالیت هویتی بسر می‌برد. او اگرچه در کشور زادبوم خود زندکی می‌کند ولی دارای هویتی متعارض و متفاوت با فرهنگ عمومی در کشور مبدا است و چه بسا دارای هویتی متکثر و متاثر از فرهنگ مجموعه کشورهایی باشد که در اندیشه هجرت به آنجاست.
از نظر من چنین فردی بطور مداوم در برابر ساختار فرهنگی، ارزشی، هنجارها و حتی قوانین مسلط در جامعه خود مقاومت می‌کند و در صورت عدم توفیق در عبور از آنها درگیر نوعی از بحران هویت می‌گردد. چنین وضعیتی چه بسا در حداقل یک سوم از جامعه ایرانیان داخل کشور قابل مشاهده است. آپادورای نظریه‌پرداز اجتماعی از پنج ویژگی نام می‌برد که مهاجرت فکری از جمله یکی از آنهاست: گریز قومی، گریز رسانه ای، گریز فناوری، گریز مالی، گریز فکری.
تاثیر رسانه‌های نوین در سایه توسعه شگفت‌آور فناوری ارتباطی در دنیای مجازی سبب شده است که رویکرد مقایسه‌ای فرد در دورافتاده‌ترین نقاط در جهان و ایران تقویت یافته و فرد در کلبه احزان خود به خانه رویایی‌اش در آنسوی مرزها بیاندیشد.
هرچه دامنه فشارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در‌جامعه بومی و مبدا بیشتر باشد میل به مهاجرت بویژه مهاجرت فکری به هرجایی بجز وطن افزایش می‌یابد. رمانتیزم مکالمه گون و نسیم در شاهکار شفیعی کدکنی گوشه چشمی بر همین پدیده دارد که "چو از این کویر وحشت بسلامتی گذشتی، به شکوفه‌ها به باران برسان سلام ما را"!
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
---------------------
منابع:


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy