من اگر قرار بود بجای آقای پزشکیان در نیویرک سخنرانی میکردم آنقدر دردو دل برای گفتن داشتم که رئیس جلسه مجبور میشد چندین باربرایم یادداشت بفرستد که وقت شما مدتهاست تمام شده.اما من در سوئیس زندگی نمیکنم ومحدودیتهای رئیس جمهور در ایران اسلامی را درک میکنم. متوجه هستم که او نه مکرون است نه بایدن، اوحتی رجب طیب اردوغان هم نیست.
بنابراین باندازه رئیس جمهورایران ازاوانتظاردارم.اوهنوزنطقش تمام نشده بود که "روزنامه توپخانه" او را به توپ بست.البته هموطنان عزیزی که دربرج عاج زندگی میکنند این ملاحظات برایشان مطرح نیست وانتظارداشتند که اوازحقوق بشر و زن- زندگی- آزادی میگفت؛ با خانواده مهسا امینی همدردی میکرد؛خواهان آزادی زندانیان سیاسی میشد وانقلاب ۵۷ را بعنوان فتنه 57 محکوم میساخت.بماند که اگرهمه اینها را هم میگفت،سخنانش را یک فریب و نیرنگ جدید ازسوی جمهوری اسلامی میخواندند.
من سخنرانی او را با سخنرانی مرحوم رئیسی مقایسه میکنم که قبل ازقرارگرفتن پشت تریبون،تصویر بزرگ قاسم سلیمانی را باهتزاز درآورده بود.رئیسی برای مخاطبینش در نیویورک حرف نمیزد. مخاطبین اوهزاران کیلومتر دورتر درایران بودند. او برای خوشایند و رضایت خاطر آنها سخنرانی میکرد.حاشا وکلا که خواسته باشم بگویم که پزشکیان به مخاطبین در تهران بی توجه بود.همینکه صدر تا ذیل توجهش بانها نبودو یکمقداری مخاطبینش در نیویورک را هم در نظرداشت؛ همینکه بگونهای حرف نزد که بسیاری ازرهبران کشورهای مهم جهان سالن اجلاس را ترک کنند؛همینکه اسرائیل را غده سرطانی نخواند وخواهان نابودی آن نشد؛ همینکه دست دوستی دراز کرد؛همینکه نتانیاهو را ناامید و دست خالی گذارد؛باعث گرفتن نمره قبولی اش میشود.
اسرائیلی ها منتظر بودند که بعنوان رئیس جمهور ایران، او اسرائیل را بباد حمله و تهدید گرفته و آب به آسیاب تندروهای اسرائیلی میریخت.رهبران اسرائیل منتظر بودند اوبا تهدید به نابودی اسرائیل، به آنان کمک میکرد تا در بوق و کرنا بدمند که ببینید که ما با چه دشمنانی طرف هستیم؛ ببینید ایران میخواهد ما را نابود سازد؛به ما حق بدهید اگردرنوارغزه از کشته پشته ساختیم و آنرا با خاک یکسان کردیم؛ بما حق بدهید که حالا لبنان را میکوبیم. اما بعنوان رئیس جمهورایران،اوموفق شد برای نخستین بار، فرش مظلوم نمایی را اززیر پای اسرائیلیها برباید.