قتل حسن نصرالله، انتقام ولی فقیه و پاسخ نتانیاهو
قتل نصرالله در جمع پیروانش بهمراتب فراتر از قتل رئیسی و قاسم سلیمانی بر مردم ایران و منطقه و حتی جهان تاثیر داشت و خواهد داشت
علیرضا نوریزاده - ایندیپندنت فارسی
خروج حسن نصرالله از صحنه نمایش مقاومت البته ضربه جبرانناپذیری است و هایوهوی سرداران صحنه تراژدیکمدی «جنگ، جنگ تا ظهور» هم ذرهای از ابعاد کشته شدن سید حسن کم نمیکند.
مردی که یک گروه کوچک تروریستی را به بزرگترین لشکر «پیش به سوی القدس» تبدیل کرد و طی ۳۰ سال با دریافت مبالغی نزدیک به ۳۰ میلیارد دلار، کابوسی رعبآور را بر جان و جهان منطقه و به مرور فراتر از منطقه سایهگستر کرد، نزد رهبر رژیم و دیگر جانباختگان صحنه مقاومت (در تعبیر مزورانه آن) جایگاه ویژهای داشت.
میگویند تدابیر امنیتی برای خامنهای بعد از ساعتی حضور در جلسه شورای عالی امنیت ملی تشدید شده است. حضور او در نماز جمعه ویژه هم زیر سایه ترس از حمله اسرائیل، همچنان ابهامآمیز است. برای خامنهای، حسن نصرالله آنچنان جایگاهی یافته بود که شانهبهشانه مجتبی در طرحهای پیش رویش حضور داشت و شاید هیچگاه باورش نمیشد که روزی جسد او را از زیر آوار بیرون آورند.
نصرالله در حکایت «علی و مهدی» هم نقش خاصی داشت. به عبارت دیگر، سید حسن نصرالله یکی از مبشران اربعه در اتصال سید علی به مهدی منتظر بود (در پاراگراف پایانی مطلب به این امر میپردازم).
دولت اسرائیل علیرغم داشتن امکانات حذف نصرالله، سالها از حذف او پرهیز داشت، چرا که از سوی عواملش در رهبری حزب، به این نتیجه رسیده بود که گرگ آشنا بهمراتب بهتر از گرازهای ناآشنا است؛ اما از اکتبر گذشته، سید حسن در فهرست دشمنان خطرناک قرار گرفت.
بگذارید خارج از تحلیلها و تفسیرهای رایج این روزها، نخست به گزارشهای مربوط به حادثه مهم قتل نصرالله نگاهی بیندازم و بعد از آن به گذشتههای نزدیک و روابط ظهور و حضور اجنه در نبرد بین «ولایت حقه و باطل ابدی» نقبی بزنم.
نحوه طراحی و اجرای قتل حسن نصرالله
اسرائیل سالها بود که آماده میشد تا ضربهای ویرانگر به حزبالله وارد کند اما این فرصت در هفتههای اخیر و مهمتر از همه در روزهای اخیر، به دست آمد و این بار علاوه بر کادر عملیاتی، کادر سیاسی و شخص سید حسن هم در صدر «حذفیها» قرار گرفتند.
پس از حملات «پیجر» و تجهیزات ارتباطی و ترور درجه یکهای یگان رضوان (یگان نخبه حزبالله)، اسرائیل حس کرد که زمان وارد کردن بزرگترین ضربه یعنی کشتن حسن نصرالله فرا رسیده است.
پس از آنکه ارتش و سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل طرحها را تهیه کردند، این طرحها عصر چهارشنبه روی میز شورای وزیران امنیت و «هیئت وزیران» اسرائیل قرار گرفت که آن را تصویب کرد و کابینه به بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، و یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل، ماموریت داد تا این عملیات را انجام دهند.
نتانیاهو برای گمراه کردن بیشتر حزبالله، شامگاه چهارشنبه (بعد از تدارک پیامی دقیق و حسابشده برای مردم ایران و رژیم) اعلام کرد که به ایالات متحده میرود، با اینکه قرار بود برای سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد روز پنجشنبه به آمریکا پرواز کند.
اندکی قبل از ورود نتانیاهو به سالن سازمان ملل برای سخنرانی، اطلاعات طلایی رسید که نصرالله به همراه تعدادی از رهبران حزب وارد مقر اصلی حزب در حومه پایتخت، بیروت، شده است. نتانیاهو مستقیما اجرای عملیات را تایید کرد.
مطابق یک گزارش نسبتا دقیق، نصرالله به همراه سردار نیلفروشان، سرمحافظ او و محافظ نصرالله، با یک خودرو به محل اجتماع از پیش مقرر شده رسیدند و محافظ نیلفروشان از جمع جدا شد. این را از یکی از فرماندهان حزبالله در سالهای دبیرکلی صبحی الطفیلی شنیدم. (ایندیپندنت فارسی نمیتواند بهطور مستقل صحت این ادعا را تایید کند)
در همان زمان، یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل، هرزی هالوی، رئیس ستاد ارتش، و تومر بار، رئیس نیروی هوایی، در مقر فرماندهی نیروی هوایی در «کریا» در تلآویو، جلسه را ردیابی میکردند و به هواپیماهایی که در آسمان بیروت آماده و مجهز به موشکهای موردنیاز بودند، فرمان شلیک دادند.
روزنامه اسرائیلی یدیعوت آحارونوت نوشت: برای این عملیات، دقایقی پس از کسب اطلاعات دقیق در مورد موقعیت نصرالله در محله ضاحیه در جنوب بیروت مجوز داده شد، اما نیروی هوایی از قبل برای چنین عملیاتی آماده شده بود.
با رسیدن اطلاعات موقعیت مکانی نصرالله، جنگندههای اسرائیلی که در آسمان لبنان در حالت آمادهباش بودند، روی مجتمعی در عمق ۲۰ متری زیرزمین چندین بمب سنگرشکن انداختند.
در واقع، نیروی هوایی اسرائیل هفته قبل از آن با در دسترس فوری قرار دادن هواپیماهای جنگی مسلح در هوا و ایجاد یک ستاد متحرک فضایی بهصورت شبانهروزی در سراسر لبنان، آماده شده بود تا مقامهای ارشد حزبالله را در هر پنجرهای که باز میشود، از بین ببرد.
نصرالله پس از آسیب حذف زنجیره فرماندهان مجربش در روزهای اخیر، در مدیریت نظامی حزبالله حضور عملیاتی بیشتری نشان داد و به این ترتیب در تیررس اسرائیل قرار داشت.
مخفیگاه نصرالله در اعماق زمین بود. بنابراین مهمات ویژهای انتخاب شد که میتوانست به عمق زمین نفوذ کند و در آنجا به نقطه خاصی که انتخاب شده بود برسد. همان گزینهای که جورج بوش پسر در تورا بورای افغانستان و اسرائیل علیه تونلهای غزه به کار برد. این را میتوان با مشاهده ستونهای آتش ایجادشده در اثر برخورد بمبها با زمین همراه با این نکته که ساختمانهای مجاور بهسختی آسیب دیدند، ارزیابی کرد.
در واقع طرح سرویس اطلاعاتی طبق برنامه و طی عملیاتی دقیق بهخوبی اجرا شد. کارشناسان ستاد جنگ اسرائیل عمق نفوذ بمبها و نقاطی را که نیروی هوایی میخواست به آن برسد، محاسبه کرده بود تا اگر نصرالله آنجا باشد، جان سالم به در نبرد.
از روز شنبه، بحث اجنه و جادوی یهود هم به بحثها اضافه شد و با افزایش انتقادهای طرفداران نصرالله از بیعملی جمهوری اسلامی، خامنهای سرانجام دستور حمله موشکی محدود به اسرائیل را صادر کرد.
۲۱۰ موشک از پایگاههای خرمآباد، ایلام و کرمانشاه و اغلب از پایگاهای زیرزمینی پرتاب شد. چهار موشک در ایران سقوط کرد و جز ۹۱ موشک، بقیه به آسمان اردن و اسرائیل نرسیدند. ۷۸ موشک شکار گنبد آهنین شدند، پنج موشک در چنگ فلاخن نابود شد، پارههای یک موشک در رامالله، مقر دولت خودمختار، یک فلسطینی را کشت و بقیه به خاک اسرائیل اصابت کرد.
سلامی از خوشحالی به هوا میجست و میپرید. همه منتظر پاسخ اسرائیل بودند. پزشکیان به قطر اعزام شد تا روضهای بخواند و بگوید: «حالا ما گفتیم زدیم، شما هم بگید زده، خوبیت نداره.» و اذن توقف طلب کرد. اما نتانیاهو جواب را به بعد عید ملی یهود موکول کرد و خامنهای و هاشم صفیالدین، والد عروس حاج قاسم و جانشین بالقوه نصرالله، را در وحشت باقی گذاشت.
ولی فقیه آقازادههایش را برای اعلام تبریک به هاشم صفیالدین به دفتر برادرش، سید عبدالله، نماینده حزبالله در دارالخلافه تهران، اعزام کرد. بایدن اسرائیل را از حمله به تاسیسات اتمی ایران منع کرد اما «بیبی» شانه بالا انداخت.
مردم ایران از یکسو در آرزوی برافتادن جمهوری اسلامیاند و از سویی نگران تعیین علیاکبر پورجمشیدیان، به معاونت سیاسیامنیتی وزارت کشور و دبیری شورای امنیت داخلی؛ و جهان همچنان حیران در اطوار نایب امام زمان و مقام نیابت که مشغول شکار اجنه و لقاء حضرتاند و اینجا است که ذکر حاشیهای ضرورت دارد.
محمدی گلپایگانی، رئیس دفتر رهبر رژیم و پدرسیدجواد، همسر سیده بشری خامنهای، در یکی از «گعدههای» جمعه (نشستهای آخوندی برای بحث و فحص و شعرخوانی و نقل مغالطات) حدود ۲۰ سال پیشــ نقل به مضمونــ چنین گفته بود: «روزی در خدمت آقا به جمکران رفته بودیم. آقا تعلق خاطر عجیبی به مسجد مبارک جمکران دارند. فرمودند آقای محمدی تا شما نماز بخوانید، من به یکی از حجرهها سری میزنم. دعای مخصوصی است که باید آنجا بخوانم. بنده متوجه شدم لابد آقا قصد دارند کسی را ببینند و مرحمتی به او بکنند و برای حفظ آبروی این شخص دوست ندارند ما هم حاضر باشیم. نماز خواندن و زیارتنامه خواندن ما تقریبا نیم ساعتی طول کشید. بعد من به اتفاق یکی از دوستان، به طرف جهتی رفتیم که حضرت آقا در یکی از زوایای آن مشغول دعا بودند. به محض آنکه به کنار حجره رسیدیم، به شنیدن صدای فصیح و بلیغی که به عربی کاملا سنگین و قرآنی مشغول سخن گفتن بود، خشکمان زد. این صدا آقا را پسرعم بزرگوار خطاب میکرد و آقا نیز با خضوع میفرمودند جان و تنم فدایت ای نواده عزیز پیامبر! همراه من طاقت نیاورد و گفت: به خدا آقا مشغول صحبت با سید و مولایمان حجت بن الحسن است و بعد در حجره را گشود. هیچکس غیر از آقا در حجره نبود. اما چه بگویم. آقا حال عادی نداشت. عرق سنگینی بر پیشانیشان نشسته بود و حالتی قریب به تب و التهاب داشتند. لحظاتی طول کشید تا ایشان متوجه حضور ما شدند و بعد با لحنی گلهمند فرمودند: چرا باعث شدید ایشانــ البته منظورشان آقا امام زمان بودــ ما را ترک کنند. اینجا بود که فهمیدیم چه رازی در حجرهنشینیهای آقا در جمکران وجود دارد. بنده بسیار افسوس خوردم و دوستم را ملامت کردم که چرا باعث شد گفتوگوی بین آقا و ولی عصر و زمان اینطور نیمهکاره بماند...»
محمدی گلپایگانی یگانه راوی خلوتهای خامنهای با امام زمان نیست. بسیاری دیگر نیز از این نوع داستانها به هم بافتهاند و میبافند. از جمله حسن نصرالله که ضمن نقل کرامات «آقا» بهعنوان سید متصل، سال ۲۰۰۷ بعد از نبرد ۳۳ روزه با اسرائیل، در نشست ارکان حزب گفته بود: «به شما بشارت میدهم که بهزودی به فرمان صاحبالامر و الزمان، نبرد حق علیه باطل به سوی رهایی بیتالمقدس الهی به قیادت مولایمان سید قریشیتبار (خامنهای) آغاز خواهد شد.»
اینها در خصوص فلسفه ظهور و قائم آل محمد هم دیگر چیزی از معنای عاطفی و ایمانی غیبت و ظهور باقی نگذاشتهاند.
اگر خامنهای نایب امام زمان باشد و سیدحسن نصرالله از مبشران اربعه ظهور و نتانیاهو شاگرد دجال و رهبر اجنه، حالا با قتل نصرالله و پیش از او قاسم سلیمانی و ابراهیم رئیسی، از مبشران فقط محمدی گلپایگانی باقی مانده است.
من این را بین پرانتز روایت میکنم تا ابعاد خروج نصرالله از صحنه را علاوه بر زوایای سیاسی و نظامی و امنیتی، از منظر مذهب دستساز خمینی و خامنهای هم بررسی کرده باشم.
به معنای دیگر، قتل نصرالله در جمع پیروانش بهمراتب فراتر از قتل رئیسی و قاسم سلیمانی بر مردم ایران و منطقه و حتی جهان تاثیر داشت و خواهد داشت. فعلا باید منتظر بازی بعدی باشیم که اسرائیل مشغول فصلبندی و دکوپاژ آن است؛ وگرنه مثل سناریو قتل سید حسن، همه جزئیات از قبل روی کاغذ نشسته است اما فقط «اجنه» همدست بیبی از آن آگاهاند.