لبنان، کشوری که روزگاری بهشت خاورمیانه نامیده میشد، به سبب زیباییهای طبیعی و تنوع اقوام و فرهنگها، همچون چادری رنگارنگ در دل مشرق زمین گسترده بود، اما اینک به چادری سیاه با لکههای بزرگ قرمز خون تبدیل شده.
این سرزمین با کوههای سربهفلککشیده، سواحل فیروزهای و شهرهای باستانیاش که از دوران فینیقیها تا به امروز شاهد تمدنهای گوناگون بوده، اکنون به صحنهای از جنگ و بحرانهای پیدرپی تبدیل شده است. اما چرا؟ چگونه به اینجا رسیدیم؟ آیا زمان آن نرسیده که لبنان بار دیگر، همچون ققنوسی از خاکستر خود برخیزد و به دوران طلایی خود بازگردد؟
از ثبات تا تلاطم: لبنان در نیم قرن اخیر
نیم قرن اخیر، برای لبنان، دورهای پرآشوب بوده است. جنگهای داخلی، تجاوزات و اشغال خارجی و ظهور گروههای نظامی، به ویژه حزبالله، این کشور را به ورطه نابودی کشاندهاند. لبنان که زمانی مرکز بانکداری و تجارت خاورمیانه بود، امروز با ورشکستگی سیستم بانکی، فساد گسترده و فقدان رهبری سیاسی مواجه است. بیش از یک سال است که این کشور رئیسجمهور ندارد و گرفتار بنبستی سیاسی است که نتیجه نفوذ حزبالله و همپیمانانش است.
این گروه، که به نام مقاومت در برابر اسرائیل قد علم کرد، امروز به یکی از بزرگترین تهدیدهای داخلی و خارجی لبنان تبدیل شده است. حزبالله که از حمایت مالی و نظامی جمهوری اسلامی ایران بهرهمند است، نه تنها امنیت داخلی لبنان را به خطر انداخته، بلکه با دخالت نظامی در دیگر کشورها و حملات مکرر راکتی و موشکی به شمال اسرائیل، موجب واکنش و حمله دولت نتانیاهو به خاک لبنان را فراهم کرده است.
آیا زمان آن نرسیده که لبنان از گروگانگیری این گروه نظامی و تروریستی و کارتل مواد مخدر رها شود؟
حملات اسرائیل و پایان صبر: چرا لبنان باید ارتش ملی خود را بازسازی کند؟
واکنشهای اخیر اسرائیل در جنوب لبنان، برای دفاع از خود در برابر حملات موشکی حزبالله، بار دیگر لبنان را به صحنهای از جنگ و ویرانی تبدیل کرده است. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، اعلام کرده که دیگر صبرش به پایان رسیده است؛ اما آیا این راهحل واقعی برای بحران لبنان است؟ آیا باید مردم لبنان، که سالهاست از جنگ و خشونت رنج میبرند، بار دیگر قربانی این درگیریهای نظامی شوند؟
شمال اسرائیل و منطقه گالیله، دهه هاست که از حملات تروریستی و راکتی رنگ آرامش به خود ندیده، ولی این بار پس از واقعه هفت اکتبر در غزه و شروع جنگ، حملات موشکی حزب الله به نام کمک به گروه حماس، موجب واکنشی گستردهتر فراهم کرده است. هزاران خانواده اسرائیلی مجبور به ترک خانههای خود شدهاند و فعالیتهای اقتصادی در این مناطق به شدت مختل شده است.
اما نکته اینجاست که حزبالله تنها نماینده لبنان نیست؛ این گروه نمیتواند به تنهایی سرنوشت یک ملت را تعیین کند.
لبنان نیازمند ارتش ملی و رهایی از نفوذ حزبالله است. یک ارتش قوی و ملی میتواند امنیت و ثبات کشور را تضمین کند و از لبنان در برابر تجاوزات خارجی و داخلی دفاع کند. اما در حال حاضر، لبنان گرفتار گروهی نظامی و تروریستی است که با تسلیحات و امکاناتی که در اختیار دارد، فضای سیاسی کشور را مختل کرده و اجازه نمیدهد که لبنانیها خود سرنوشتشان را در دست بگیرند.
حزبالله: سایهای سنگین بر سر ملت لبنان
حزبالله در بین اکثریت مردم لبنان محبوبیت چندانی ندارد. این گروه با تکیه بر قدرت نظامی خود، فضای سیاسی لبنان را گروگان گرفته است.
خانوادههای بزرگ سنی مذهب «حریری» و مسیحیان مارونی «جمیل» که تاریخ لبنان را رقم زدهاند، در سکوت و ناتوانی به سر میبرند. دروزیها نیز، با وجود تمام اختلافات داخلی، به دنبال راه حلی برای خروج از این بنبست هستند. آیا زمان آن نرسیده که تمامی این گروهها دست به دست هم داده و حزبالله را خلع سلاح کنند؟
حتی شیعیان لبنان نیز، به رهبری نبیه بری و جنبش امل، از سیاستها و اقدامات حزبالله ناراضیاند. این گروه نه تنها اقتصاد لبنان را به ورطه سقوط کشانده، بلکه کشور را بازیچه دست رژیم اسلامی ایران کرده که با رویای محو اسرائیل و سوءاستفاده از جنگهای داخلی لبنان، راهی برای تسلط بیشتر بر فضای سیاسی کشور یافته است. اکنون زمان آن است که تمامی اقوام و گروههای لبنان متحد شوند و برای نجات کشور خود، حزبالله را از صحنه سیاسی و نظامی لبنان خارج کنند.
بازگشت لبنان به جامعه جهانی: فرصتی برای احیای بهشت خاورمیانه
لبنان، با تاریخ و فرهنگی غنی، نباید گروگان یک گروه نظامی باشد. این کشور با نظام سیاسی خاص خود که بر اساس تقسیم قدرت میان سه گروه اصلی مسیحیان مارونی، مسلمانان سنی و شیعیان است، میتواند بار دیگر به الگویی از همزیستی مسالمتآمیز در منطقه تبدیل شود. اما برای رسیدن به این هدف، باید از نفوذ حزبالله رهایی یابد.
بازگشت به دامن جامعه جهانی، تنها راه نجات لبنان است. کشورهای جهان، به ویژه فرانسه و قدرتهای منطقهای، باید لبنان را در مسیر دموکراسی و توسعه یاری کنند. لبنان باید به جایگاه خود به عنوان کشوری توریستی و مرکزی برای تجارت در خاورمیانه در شرق مدیترانه بازگردد. این کشور، با ظرفیتهای اقتصادی و فرهنگی خود، میتواند بار دیگر به بهشتی در دل خاورمیانه تبدیل شود.
اما این امر تنها زمانی محقق میشود که لبنان از سایه سنگین جنگ و خشونت خارج شود و به سوی صلح و ثبات حرکت کند. آیا مردم لبنان آمادهاند تا برای این هدف مشترک، از منافع کوتاهمدت و گروهی چشمپوشی کنند و دست در دست هم، کشور خود را به سوی آیندهای روشن هدایت کنند.
و در پایان، تاریخ لبنان، همچون داستانهای حماسی، پر از فراز و نشیب است. این کشور بارها در طول تاریخ از ویرانی برخاسته و به شکوفایی رسیده است. امروز نیز، لبنان نیازمند قهرمانانی است که بتوانند از خاکستر جنگ و نابودی، طلیعهای نوین برای کشورشان به ارمغان آورند.
مردم و جوانان لبنان باید با تکیه بر همبستگی ملی و حمایت جامعه جهانی، از نفوذ مخرب حزبالله و دخالتهای خارجی رها شوند. تنها در این صورت است که لبنان میتواند بار دیگر به بهشت خاورمیانه تبدیل شود؛ سرزمینی که در آن همه اقوام و ادیان در کنار هم، در صلح و آرامش زندگی میکنند.
زمان آن رسیده است که لبنان از ویرانههای جنگ برخیزد و به سوی آیندهای پرامید حرکت کند.
بهرام فرخی
*
*