Sunday, Oct 20, 2024

صفحه نخست » جنگ روانی و جانی با مردمان بی پناه ایران، منوچهر تقوی بیات

Manouchehr_Taghavi_Bayat.jpgدرباره ی جنگ روانی دانشنامه بریتانیکا می نویسد:

« جنگ روانی، استفاده از تبلیغات در برابر دشمن است و این کار، با پشتیبانی نظامی، اقتصادی یا سیاسی که شاید به آن ها نیاز باشد، انجام می شود. این گونه تبلیغات همیشه برای پایین آوردن توان روانی دشمن در جنگ است تا بتوان او را در جایگاه پایین تر و درخور نیاز برای درهم شکستن گذاشت و همچنین توان رزمندگی خودی ها را افزایش داد. شستشوی مغزی، سست کردن باور و دلبستگی های سربازان دشمن نیز از ابزارهای جنگ روانی بشمار می آید. ...».

در ایران افزون بر آنچه در بالا گفته شد در یک جنگ خانگی تمام عیار، دشمنی که دست نشانده ی بیگانگان است خود را همانند شهروندان و خودی ها نشان می دهد. گاهی می تواند درون خانواده باشد؛ پدر باشد(پدرانی که فرزندان خود را به کشتن دادند)، همسر باشد، برادر باشد، آموزگار باشد، آیت الله یا پیشوای دینی باشد، روضه خوان باشد و از این دست... . روضه خوان یا آخوند به کسی گویند که دروغ هایی درباره ی شهدای کربلا سر هم می کند و در برابر این کار از مردم پول و رخت و نان دریافت می کند. واژگان بی پناه و بی دفاع که در این نوشتار آمده است، از آن روی به کار برده شده است که در کشورهای آزاد جهان حکومت ها پشتیبان شهروندان خود هستند، وارونه ی این کار در ایران انجام می گیرد. در ایران حکومت نه تنها پشتیبان مردم نیست بلکه بزرگ ترین دشمن مردمان کشور ما همین حکومت روضه خوان ها است. روضه خوان ها صاحب اختیار کشور شده اند و همه ی امکانات کشور را به جای آبادی و آسایش مردمان، بر ضد ملت به کار می برند. با گلوله هایی که از پول ملت فراهم گردیده فرزندان میهن دوست و دلیر سرزمین ما را می کشند. همان روضه خوان هایی که پیش از انقلاب 57 گدایی می کردند و هیچ جا در گردهمایی ها و راه پیمایی ها دیده نمی شدند. خمینی پاریس نشین با کمک انگلیس ها، رسانه ی بی بی سی و رسانه های کشورهای باختری، به رهبری و زعامت حکومت ایران رسید.

روضه خوان ها با فرهنگ و مردم ایران دشمن هستند و با دروغ هایی که به بهانه ی مذهب و دین به زبان عربی سر هم می کنند، مردمان ساده اندیش را فریب می دهند. روضه خوان ها، این دشمن خانگی، خوی و رفتار شهروندان، فرهنگ و باور، زبان و گفتار شهروندان را هم دگرگون و نابود می کنند. یادگارهای باستانی، نوشتار و کتاب ها را هم به تاراج می برند و هم ویران می کنند. بیش از چهل و شش سال است که روضه خوان های انگل و مفتخوار مردمان بی دفاع ایران را مانند زنده یاد مهسا(ژینا) امینی به زشت ترین و ددمنشانه ترین شیوه ها می کشند و هیچ کس هم کاری نمی تواند انجام دهد. همه ی منابع و ثروت های ملت را غارت می کنند. مردمان با فرهنگ و ارزشمند را از کشور فراری می دهند. بیش از هشت میلیون ایرانی فرهیخته و دانشمند از کشور فرار کرده اند و بیشترشان از بیم مشتی روضه خوان آدم کش نمی توانند حتی برای دیدار خویشاوندان خود به ایران برگردند. بیکاری، گرسنگی، اعتیاد، ناامنی و ترس از جنگ همه ی کشور را فرا گرفته و انبوه مردمان از گرسنگی و بیماری جان خود را از دست می دهند. بلای این روضه خوان ها، این دشمن خانگی از بلای مغول ها و اسکندر مقدونی و هر دشمن دیگری، بدتر و سهمگین تر است.

این روضه خوان های ضد بشر و ضد ایرانی با در دست گرفتن قدرت اقتصادی، لشکری و کشوری و همچنین دستگاه های تبلیغاتی و ارتباط جمعی دولتی، مردمان بی پناه و بی دفاع را شب و روز تهدید می کنند، یا جنگ راه می اندازند و یا مردم را از جنگ می ترسانند. تا جایی که می توانند مردمان بی گناه و میهن دوست را می کشند و با دروغ های گوناگون جان و روان بیش از هشتاد و پنج میلیون ایرانی را آزار می دهند. جنگ با اسراییل بازی موش با گربه را به یاد می آورد. این بازی به راستی مردمان میهن ما را دچار ترس و پریشانی کرده و برخی را روان پریشان ساخته است. بهترین جوانان ما را با زور و یا با شستشوی مغزی به جنگ با کشورهای دیگر می فرستند و آنان را دور از خانواده و میهن شان به کشتن می دهند.

در کشورهای آزاد و مستقل این شهروندان کشور هستند که رهبران خود را آزادانه انتخاب می کنند. در آن کشورها، دولت هایی که برگزیده ی شهروندان خود هستند، از حقوق و هستی شهروندان خود همیشه پشتیبانی می کنند وگرنه با رأی مردم بر کنار می شوند. در ایران و دیگر کشورهای واپس نگه داشته شده، قدرت های بزرگ جهانی، با کودتاها و به بهانه ی جنگ و شگرد های دیگر، دولت های دست نشانده را به کار می گمارند. در ایران پس از انقلاب 1357 بیگانگان آن سوی مرزها، با زور سرنیزه و با کمک ولگردها و زهرا خانم ها، روضه خوان ها را به حکومت گماشته اند. روضه خوان ها هم، راه انتخاب کردن و انتخاب شدن و برپایی حکومت ملی را بر روی مردمان میهن ما بسته اند.

روضه خوان ها در این جنگ روانی و جانی با همه ی ابزارهایی که در دسترس دارند؛ مانند منبر، تلویزیون و رادیو، دولت، ارتش، شهربانی و همه ی توانمندی های دولتی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، زد و بندهای برون مرزی و بین کشوری، شب و روز می کوشند مردمان میهن ما را زیر فشار های روانی در هم بکوبند. رسانه های حکومتی مانند تلویزیون ها، رادیوها و روزنامه ها شب و روز خرافات و دروغ پخش می کنند، خمینی را در ماه نشان می دهند. با پیامک های تلفنی با دروغ ها و پیام های بی ارزش سر مردم را با یاوه های گوناگون گرم می کنند. جنگ روانی با همه ی ابزارهای ممکن، فرهنگ و روان و هستی مردمان میهن ما را در همه ی پهنه های سیاسی و اجتماعی به سوی نابودی می کشاند.

حکومت روضه خوان ها مرده ریگ کودتای انگلیسی سوم اسفند 1299 و کودتای انگلیسی - آمریکایی 28 مرداد 1332 خورشیدی و همچنین دسیسه هایی مانند کنفرانس گوادلوپ در دیماه 1357 است. گوادلوپ بخشی از مستعمرات فرانسه در دریای کارائیب است. رئیس جمهور فرانسه ژیسکار دستن چهار ماه از خمینی در پاریس پذیرایی کرد و با او به توافق هایی رسید که نشانه های آن پس از سال ها و شاید پس از سدها سال، پی در پی خود نمایی خواهد کرد. درباره ی کنفرانس گوادلوپ و نقش آن در بر آمدن حکومت اسلامی، همه ی جهانیان آگاهی دارند. در این کنفرانس والری ژیسکار دستن رئیس جمهور فرانسه میزبان جیمز کالاهان نخست وزیر انگلستان، جیمی کارتر رئیس جمهور آمریکا و هلموت اشمیت صدر اعظم آلمان بود. این کنفرانس در چهار روز و با شرکت چهار کشور بزرگ صنعتی، ضمن توافق های جهانی، دیکتاتور ایران را بر کنار و خمینی را جانشین او کرد. گو این که شاه خودش هم مانند پدرش دست نشانده ی انگلیس ها و کودتای 28 مرداد 1332 بود.

در صفحه ی 213 کتاب خاطرات کرمیت روزولت ( طراح کودتای 28 مرداد) که علی اسلامی ترجمه کرده چنین آمده است: «... شاه در آن‌جا در اتاق پذیرایی منتظر من بود. اولین کلمات شاه بسیار موقر و سنگین ادا شد. من تاج و تختم را از برکت خداوند، ملتم، ارتشم و شما دارم. خیلی خوشحالم که شما را اینجا می‌بینم خیلی بهتر از داخل ماشین و خیابان باغ است. ...» بنا بر این نوشته گویا شاه یک بار کرمیت روزولت را جایی در "داخل ماشین" و بار دیگر در یک باغ جایی در "خیابان باغ" دیده است.

انقلاب 57 دنباله ی انقلاب ناکام مشروطه بود که پس از شکست جنبش ملی شدن نفت با کودتای 28 مرداد سال 32 به شکست انجامید. این انقلاب هم با برگزار شدن کنفرانس گوادلوپ ناکام ماند. از انقلاب مشروطه تا به امروز انگلیس ها، آمریکایی ها و دیگر کشورهای باختری با چیدن مهره های خود در پست های مهم دولتی و کشتار آزادی خواهان فرهیخته، در ایران راه را بر دموکراسی و حکومت ملی بسته اند. نبود آزادی و دموکراسی، نبود حکومت ملی، نبود مطبوعات و رسانه های آزاد و مردمی، نبود بهداشت و رفاه، مرگ و میر شهروندان ایرانی را چندین برابر کشورهای آزاد و پیشرفته کرده است. اساس و هدف حکومت روضه خوان ها، ویرانی و نابودی ایران است. خامنه ای بدکاره و خودفروخته کار بیشرمی و ددمنشی را به جایی رساند که دستور جلوگیری از ورود واکسن کرونا را داد و هزاران بیمار بی گناه از نبود واکسن کشته شدند.

روضه خوان ها تا پیش از سال 57 به گونه ای خزنده مانند موریانه کشور ما را به ویرانی می کشاندند. در مسجدها و تکیه ها بر سر منبر خرافه گویی و دروغ پراکنی می کردند، یا به خانه های مردمان ناآگاه می رفتند و زن و فرزند ایرانیان را به بیراهه می کشاندند. همان روضه خوان ها به سرکردگی خمینی، از مهر ماه 1357 تا 12 فروردین 1358، رفته رفته همه کاره ی کشور شدند. یورش و جنگ خانگی، گسترده تر، زورمند تر و جنگ روانی همه جا گیر تر و برون مرزی نیز شد. همه ی خبرگزاری ها و تلویزیون های کشورهای باختری شبانه روز درباره ی خمینی برنامه پخش می کردند. همه ی کشورهای استعمارگر کوشیدند تا خمینی را رهبر شیعیان و انقلاب اسلامی ایران جا بیندازند. در اروپا و در آمریکا شبانه روز ساعت ها درباره ی خمینی و انقلاب اسلامی برنامه های گوناگون پخش می کردند. نام ایران، نام تاریخ و فرهنگ ایران، نام انقلاب ایران، با نام روضه خوان ها، خمینی و نام اسلام در هم و آغشته شد.

این جنگ روانی در میهن ما همچنان در همه جا برپا است. هر کس بخواهد نقش بیگانگان را در این جنگ نشان دهد به او یورش می آورند و او را می کشند و یا او را دست می اندازند و به ریشخند می گیرند و به او لقب "دائی جان ناپلئون" می دهند. در جنگ روانی بر ضد مردمان کشور ما، روضه خوان های شیاد و دروغگو و حکومت اسلامی تنها نبودند، جنگ روانی و استعماری نوینی به سرکردگی کشورهای صنعتی و قدرتمند بر ضد مردمان بی پناه کشور ما، با زورمندی و با گستردگی فراوانی همچنان به پیش می تازد. این نخستین بار نیست که ایران در گیر جنگی جهانی شده است. تاریخ جهان گواهی می دهد که مردمان میهن ما با پشتوانه ی فرهنگی و تلاش هوشمندانه ی خود در این گونه جنگ ها پیروز بوده و پیروز خواهند شد. « ... تواند باز بیند روزگار وصل/ تواند بود و باید بود/ ز اسب افتاده او، نز اصل = نه از اصل،...(م. امید؛ مهدی اخوان ثالث)».

منوچهر تقوی بیات



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy