البته خود را به جهل و نفهمی زدن در مواقعی بسیار کارساز است و آدم را برای نپذیرفتن کار منطقی راحت می کند. البته هنر می خواهد وقتی آفتاب می درخشد، آدم بگوید نه نمی درخشد و یا وقتی باران می بارد آدم بگوید نه نمی بارد. آخوندها و سیاسیون در این زمینه استادند. در این زمینه غیر از زبان چرب، به مقدار زیادی روو هم نیاز است.
اما در روزهای اخیر که تهاجم نظامی اسراییل سرفصل خبرها بوده و این اتفاق قطعا خواهد افتاد، مخالفان این تهاجم و به عبارت دیگر موافقان حفظ نظام نکبت، این تهاجم را جنگ می نامند بعد شروع به آبغوره گرفتن از مستمعان می کنند.
حالا فرقی نمی کند که ما برویم از توی فرهنگ لغات معنی جنگ را بیرون بکشیم و خدمت این گویندگان دلسوز مردم و حکومت مستقر عرض کنیم که جنگ عبارت است از ریختن سربازان یک کشور به کشوری دیگر و اسلحه کشیدن این دو بر روی یکدیگر و کشت و کشتار دو طرف تا زمانی که یک طرف از خر شیطان پایین بیاید یا از خر شیطان با چک و پس گردنی پایین کشیده شود، و این که یک کشور که دائم به محو و نابودی تهدید می شود و روو کله اش سیصد تا سیصد تا موشک انداخته می شود، بخواهد مثلا بیت حضرت سدعلی بانی شعار «محو» و صادر کننده ی دستور پرتاب موشک ها را بزند یا فلان غار موشکی یا مرکز جمع شدن جانورانِ دو پای آدمخوار را،،، به این جنگ نمی گویند.
نه. مسموع نیست که نیست! می گویند کسی که خودش را به خواب زده نمی توان بیدار کرد که البته من بر خلاف این نظریه می گویم کسی که خودش را به خواب زده، با دو تا لگد و چند سطل آب یخ چنان می توان از جا جهاند و پراند که خودش هم باور نکند چنین قدرت جهش و پرشی دارد، ولی خب این ها را می گذاریم برای بعد از زدن نقاط حساس جمهوری نکبت و در آمدن جیغ و ویغ این عزیزان و شنیدن اشعار و مرثیه های جگرسوز آن ها....