پدر من در امامزاده عبدالله دفن شده است. یک روز وقتی داشتم از سر خاک ایشان باز می گشتم، بر سر کوچه امامزاده عبدالله، میوه فروشی کوچکی هست، خواستم مقداری میوه بخرم، سراغ سینی میوه ها رفتم و یکی دو تا سیب برداشتم که میوه فروش سالخورده کنارم آمد سیب ها را از من گرفت گفت اینجا سوا کردن نداریم. اون مغازه های بالای شهر هستن که از این جور کارا میشه کرد. از تذکرش تشکر کردم و گذاشتم خودش یک پاکت سیب سوا کند که زشت و زیبا و سالم و خراب را برای من در پاکت گذاشت و به دست من داد.
چندی پیش اینجا در آلمان از سوپر پایین خانه ام مقداری میوه خریدم. روی هر نارنگی و سیب یک بارکد رایانه ای نصب شده است که وقتی میوه ها را که دانه ای بر می دارم و به صندوق می برم، لیزر صندوق نوع میوه و قیمت میوه را ثبت میکند و جایی که صفحه ی لیزر هست ترازو هم هست و چیزهایی که بر اساس وزن فروخته می شود، با خوانش لیزر، قیمت هر کیلویش در وزن آن میوه ضرب می شود و عدد پرداخت مشخص می گردد.
چیزهایی که مشتری نمی بیند این است که با ثبت لیزر در صندوق، آن میوه به همان مقدار خریداری شده از موجودی فروشگاه کم می شود، همان مقدار کم شده به انبار گزارش می شود و همان مقدار کم شده فردا به طور خودکار از انبار به فروشگاه فرستاده می شود و جای خالی آن پر می شود. غیر از این تمام میوه هایی که اینگونه خریداری شده اند در دفاتر خرید و فروش شعبه ی فروشگاه، و بعد کل فروشگاه ثبت و محاسبه می شوند و یک تشکیلات عظیم خرید و فروش با چند صد شعبه در کل آلمان و چه بسا در کل جهان، امور مالی اش انجام می شود.
پیش خود فکر کردم اگر روزی میوه فروش امامزاده عبدالله به آلمان بیاید و برچسب رایانه ای و بار کد و لیزر را به او نشان بدهم و نشان بدهم که اینجا میوه را میوه فروش سوا نمی کند و خود مشتری سوا می کند و خدا می داند در طول روز چقدر میوه در این فروشگاه فروخته می شود، به شرط آن که بتوانم موضوع را به او بفهمانم، نگاه عاقل اندر سفیهی به من خواهد انداخت و میوه فروختن خود را به این کار پر درد سر بی فایده و پر هزینه ترجیح خواهد داد.
حالا حکایت جنگ مُدرن و تخریب های هدفمند است که این روزها اسراییل آن را در عمل به ما نشان می دهد.
مسوولان نظامی جمهوری اسلامی، که بینش و دانش شان در حد میوه فروش امامزاده عبدالله ماست، وقتی اسراییل در سه چهار ساعت، چند ده هواپیمای راداگریز ش از مرزهای کشور بدون شناسایی عبور می کنند و چند هدف حیاتی که تخریب آن ها یعنی نابود کردن قدرت دفاعی کشور را در هم می کوبند طوری که متخصصان ایرانی هم نمی فهمند که چه اتفاقی افتاده و چه چیزهای مهم و از نظر جنگی ارزشمندی نابود شده، شروع به تمسخر آن حمله می کنند و کمدین هایشان می گویند این حمله «خیلی تاثیرگذار بود!»
البته انتظاری از این عقب ماندگان تاریخ نمی رود و اگر به آن ها باشد باید حیدر حیدر کشان، با ذوالفقار و سپر به جنگ نتانیاهو رفت و جنگی که اینگونه پر سر و صدا نباشد و چند صد سر دشمن پیش پای آدم زمین نیفتد جنگ نیست و تاثیرگذار نیست.
شما حالا بیا به میوه فروش گرامی ما مثلا بگو یک ویروس رایانه ای هست به اسم استاکس نت که چند خط بیشتر ندارد و روی حافظه ای به اندازه ی انگشت آدم این ویروس جا می شود و این چند خط کل سیستم اتمی و چرخش سانتریفیوژها را به باد فنا می دهد و هر چه کشور اسلامی رشته است را برای چند سال پنبه می کند، در حالی که پاکت میوه را از دست شما می گیرد به شما خواهد خندید و خواهد گفت، جدّاً تاثیر گذار بود!
متن آخرین چت افسر جوان رادار پیش از تهاجم اسراییل که در اثر این حمله کشته شد
تمسخر حمله اسراییل در صدا و سیما
ویدیوی منتشرشده نشان میدهد کارشناس صدا و سیما در حالی حمله هوایی اسرائیل را به مراکز نظامی جمهوری اسلامی مسخره میکند که بنا به اعلام رسمی، دستکم دو افسر ارتش در این حملات کشته شدهاند. pic.twitter.com/0odHgedFjK
-- ايران اينترنشنال (@IranIntl) October 26, 2024