میان ۱۸ تیم حاضر در سه گروه شش تیمی انتخابی جامجهانی ۲۰۲۶، تنها دو تیم تاکنون و پس از برگزاری شش دیدار، به امتیاز ۱۶ رسیدهاند؛ ایران در صدر گروه A و ژاپن در صدر گروه C این مسابقات
پیام یونسیپور - ایران وایر
همزمان با این صدرنشینی، «علیرضا بیرانوند»، دروازهبان تیم فوتبال ایران، بار دیگر بازیکنان تیم کنونی فوتبال را «نسل طلایی» خوانده و مدعی شده که نفربهنفر این بازیکنان، از نسلهای گذشته فوتبال ایران در سطحی بالاتر قرار دارند. او برای آنکه خودش را شاید بالاتر از شخصیتهای فراموش نشدنی مانند «احمدرضا عابدزاده» یا «ناصر حجازی» نشان دهد، گفته بود: «این بهترین نسل ۵۰ سال اخیر فوتبال ایران است.»
این اظهارات و ادعایش مبنیبر اینکه «مردم ایران ما را دوست دارند»، با واکنشهایی همراه شده است. گروهی نیز با اشاره به سخنرانی «سردار آزمون»، مهاجم تیم ملی با میکروفن خلبان پرواز هواپیمایی تیم ملی و تبریک تولد سرمربی تیم با متفاوتترین روش ممکن، از گفتار و رفتار این نسل انتقاد کردهاند.
در این گزارش میپرسیم این تیم چقدر تا رسیدن به جامجهانی فاصله دارد؟ چرا سرمربی ژاپن هدف تیمش را «قهرمانی جام جهانی» اعلام کرده، اما هنوز سقف آرزوهای فوتبالیستهای ما حضور در جامجهانی است و البته آیا متر و معیاری برای تعیین یک نسل طلایی میتوان در نظر گرفت؟
فاصله رویاهای ایران و ژاپن در فوتبال چقدر است؟
«هاژیمه موریاسو»، سرمربی تیم ملی فوتبال ژاپن، شنبه ۲۶آبان۱۴۰۳ از بازیکنانش خواسته بود که هدفشان را نه پیروزی مقابل تیم ملی چین، که در حقیقت قهرمانی در جامجهانی ۲۰۲۶ قرار دهند. او به خبرنگاران نیز گفته بود که دیگر برای فوتبال ملی ژاپن، هدفی به نام «صعود به جامجهانی» معنی ندارد.
همان روز «امیر قلعهنویی»، سرمربی تیم فوتبال ایران با گفتن این جمله که تیمش در ۲۹ بازی ۷۱ گل به ثمر رسانده، مدعی شده بود که هدف تیمش «شاد کردن مردم ایران از صعود به جامجهانی فوتبال» است.
هر دو تیم ایران و ژاپن با امتیازهای مساوی در دو گروه مختلف در صدر جدول قرار دارند، اما رویاهایی کاملا متفاوت را دنبال میکنند. این تفاوت رویاها، شاید به گروهبندی مسابقات نیز بیارتباط نباشد.
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
ژاپن در گروه C این مسابقات بالاتر از استرالیا، عربستان، بحرین، چین و اندونزی قرار گرفته و ایران در گروه A این مسابقات، در صدر گروهی است که ازبکستان، امارات، قطر، قرقیزستان و کرهشمالی در آن حضور دارند.
برخی از کارشناسان در ایران پرسیدهاند که اگر تیمی که مقابل قرقیزستان و کرهشمالی در نیمه دوم هر مسابقه دو بار دروازهاش باز میشود، در گروه C بهجای ژاپن قرار میگرفت، آیا هیچ شانسی برای نشستن میان سه تیم اول را هم داشت؟
آیا مسیرهای صعود به جامهای جهانی در شکلگیری نسل طلایی نقش داشتند؟
گروهی که خود را «نسل طلایی» فوتبال ایران میدانند، با یک یادآوری از سوی برخی کارشناسان نیز مواجه میشوند. این تیم هرگز در سالهایی که بهصورت متوالی راهی جامجهانی شده، با تیمهای ملی عربستان، ژاپن و استرالیا همگروه نبوده است.
تیم ملی ایران در انتخابی جامجهانی ۲۰۱۴ برزیل و زمانی که حتی اثری از بازیکنان کنونی این تیم در آن نبود، از گروهی به جامجهانی صعود کرد که کرهجنوبی، ازبکستان، قطر و لبنان در آن حضور داشتند. در آن تیم، هیچیک از بازیکنان کنونی تیم ملی حضور نداشتند، اما در سالهای اخیر، بارها این صعود را بخشی از افتخارات خود دانستند.
تیم ملی ایران در انتخابی جامجهانی ۲۰۱۸، از گروهی با حضور کرهجنوبی، سوریه، ازبکستان، چین و قطر به جامجهانی صعود کرد. گروه دیگر انتخابی جامجهانی آسیا، با حضور ژاپن، استرالیا، عربستان، عراق، امارات و تایلند، به «گروه مرگ» مشهور شده بود. این نخستین صعود نسل کنونی فوتبال ایران به جامجهانی بود.
تیم ملی ایران در انتخابی جامجهانی ۲۰۲۲ نیز بالاتر از کره جنوبی، امارات، عراق، سوریه و لبنان به جامجهانی رسید. در گروه دیگر، همنشینی دوباره ژاپن، استرالیا و عربستان با عمان، چین و ویتنام، گروهی دشوار را برای صعود شکل داد.
دور ماندن این تیم از حریفانی که در دهههای ۱۹۹۰ و ۱۹۸۰ میلادی بارها مانع از صعود تیم ملی به جامجهانی شده بودند از یک سو و افزایش چشمگیر تیمهای صعود کننده از آسیا از سوی دیگر، راه را برای تکرار مکرر رسیدن به جامهای جهانی هموار میکرد.
بهصورت نمونه، در جامهای جهانی ۱۹۹۰ و ۱۹۹۴، سهمیه آسیا تنها دو تیم بود. در جامجهانی ۱۹۹۸، این سهمیه به ۳.۵ نیم افزایش یافت و در ادوار اخیر یعنی از جامجهانی ۲۰۱۴ تاکنون، به ۵.۵ سهمیه رسید.
حالا سهمیه آسیا در جامجهانی ۲۰۲۶ که قرار است با حضور ۴۸ تیم برگزار شود، به عدد ۸.۵ سهمیه رسیده است. میتوان پذیرفت که صعود نکردن تیمهایی مانند ایران، کرهجنوبی، عربستان و ژاپن به جامجهانی ۲۰۲۶، دشوارتر از صعود کردن به نظر میرسد.
چرا مردم از این تیم فاصله گرفتند؟
وبسایت روزنامه «خبرورزشی» پس از پایان دیدار تیمهای ملی ایران و قرقیزستان و صحبتهای بازیکنان و کادر فنی تیم فوتبال که همگی در ستایش خودشان بود، از مخاطبان خود پرسید که «از دو بازی اخیر تیم ملی مقابل کره شمالی و قرقیزستان چقدر لذت بردهاید؟»
از حدود ۳۴ هزار شرکتکننده در این نظرسنجی، ۷۱درصد به گزینه «اصلا لذت نبردیم» رای دادهاند. حدود ۱۸درصد به گزینه «زیاد لذت نبردیم» و تنها ۱۱درصد از شرکتکنندگان در این رایگیری گزینه «خیلی لذت بردیم» را انتخاب کردهاند.
فضای توام با نقد، ورزشگاههایی که چندان برای تمرینات و بازیهای تیم ملی در سالهای گذشته پر نشدند و همینطور اصرار بازیکنان به اینکه «مردم دوستشان دارند»، فضایی غریب برای این تیم ساخته است.
میتوان تصور کرد که این روند جدا شدن بازیکنان از مردم، از اعتراضات سال ۱۴۰۱ آغاز شد. وقتی بازیکنان تیم ملی مدعی شدند که چون سیاسی نیستند، نباید در مورد آنچه در کف خیابانهای کشورشان صحبت کنند.
وقتی در شب کشته شدن «کیان پیرفلک»، کودک ۱۰ ساله به دست نیروهای امنیتی، تصاویری از ژست گرفتنهای شاد «علیرضا جهانبخش»، «مهدی طارمی»، «کریم انصاریفرد» و «سعید عزتالهی» منتشر شد و البته وقتی در حمایت از «حماس» و «فلسطین» با چفیه وارد زمین شدند، این فاصله شکل گرفت.
اصرار بازیکنان تیم برای دریافت مجوز واردات خودرو و حتی فخر فروختن در رسانهها از قیمت اتومبیلهای وارداتی، این شکاف را به اندازه عمق فاصله اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی که این نسل از بازیکنان با مردم ایران دارند،افزایش داد.
شاید میشد این تیم همچنان جایی در خانهها و قلب مردم ایران داشته باشد، اگر این تیم، خودش را جزیی از ایران و مردم ایران میدانست.