سرطان بدخیم ایران!
امید پورمصطفی
همانطور که معمولا ما متوجه ناخوشی احوال شخصی خود میشویم و اگر مدتی طولانی یک بیماری ما را آزار دهد به پزشک و متخصص مراجعه میکنیم، در اجتماع نیز چنین است: جامعه متوجه ناخوشی احوال خود در زمینههای گوناگون میشود. البته جامعه در مراجعه به متخصص روشها و اصولی دارد و طبعا حق دارد آزادانه به متخصصان مورد اعتماد مراجعه کند.
سالهاست که جامعه ما احوال خوب و خوشی ندارد. انواع مشکلات و بحرانها چون بیماری و آفت به جان این جامعه افتاده و پیکر و هستی آن را نحیف و رنجور ساخته است. دریغ که این جامعه علیرغم تشخیص و احساس خود در شناخت بیماری، دستش از رسیدن به متخصص و معالج نه تنها کاملا باز نیست، که مجبور است به معدود افرادی مراجعه کند. البته در همین محدود و معدود افراد، طبیان حاذق و متخصصانی صادق هم هستند که متاسفانه باوجود شایستگی و دلسوزی از جانب شیادان و فریبکاران صاحب نفوذ، قدرت تصمیمگیری و رسیدگی چندانی ندارند.
عموما مردم ما و بویژه اهل نظر و درمندان دردشناس، هم دردها و آفتها را میشناسند، هم منابع نشر آفت و بیماری را. کیست که نداند امروز جامعه دچار بلا و مصیبت جهل و توهم است؟ جز اندکی از بیخبران و جماعتی از نانخواران از جان و مال مردم کیست که سرطانها را نشناسد؟
اما درد بزرگ این است که کسانی که خود آفت این جامعه و مسبب فلاکت و بلای جان مردم هستند دیگران را سرطان میشمارند! کسانی سرطانند که گماشتگانشان تحریم را نعمت و فرصت میشمارند؛ با توهین و سرکوب مردم را به پذیرش نطر خود فرامیخوانند؛ با انواع محدودیتها زندگی را بر مردم تلخ کردهاند و حتی پس از مواجهه با تودهنی مردم بازهم قدرت دارند و با اسب مراد بر زندگی مردم میتازند.
سرطان بدخیم کسانی هستند که بیاعتنا به روزگار سخت و واقعیت تلخ زندگی مردم در استمرار دیدگاههای خود و راندن کشور به سوی پرتگاه پایداری میکنند. سرطان بدخیم آن کس و کسانی هستند که جز به کینههای خود و بیرون راندن متخصصان و دلسوزان و درس خواندگان و شایستگان این کشور نمی اندیشند. آنان که در راه کج و مسیر غلط خود پایداری میکنند.
آری؛ سرطان شمایید که اینسرزمین پرگنجرا به ویرانهای پررنج تبدیل میکنید.