مذاکرات مخفی ایران و آمریکا
علی افشاری - رادیو فردا
انتشار خبر دیدار ایلان ماسک از مشاوران و نزدیکان دونالد ترامپ، چهلوهفتمین رئیسجمهور منتخب آمریکا، با امیرسعید ایروانی، سفیر ایران در سازمان ملل متحد، بازتاب گستردهای در ایران و جهان داشت.
سخنگوی وزارت خارجه ایران پس از پنج روز از انتشار اولیه این خبر در روزنامه «نیویورک تایمز» آن را تکذیب کرد. سپس عباس عراقچی وزیر خارجه در مصاحبه با صداوسیما به نحو تفصیلی پیرامون «نادرستی» این ادعا توضیح داد. منتها تاخیر غیرمتعارف در تکذیب خبر، و ابهامات و تعارضات موجود در سخنان عراقچی، این تکذیب را بیاثر کرد. در عین حال تکذیب یادشده از اهمیت دیدار یادشده کاست.
دلایلی وجود دارد که در صحت این تکذیب تردید ایجاد میکند. ادعای عراقچی در بیاهمیت قلمداد کردن دیدار ماسک و ایروانی قابل قبول نیست. این دیدار واجد اهمیت سیاسی بالایی بود و انتظار میرفت که در صورت رخ ندادن، بلافاصله از سوی طرفین تکذیب شود. حتی اگر مصلحت در موضعگیری رسمی نبود، جمهوری اسلامی میتوانست از روش مصطلح «تکذیب از سوی منبع آگاه» استفاده کند.
از سوی دیگر، تا کنون نه ایروانی و نه ماسک انجام این دیدار را تکذیب نکردهاند. حتی موضعگیری مبهم اولیه دفتر نمایندگی جمهوری اسلامی در مقر سازمان ملل بیشتر تاییدکنندهٔ این دیدار بود تا رد آن. از آنجا که انتشار دهنده این خبر رسانههای آمریکایی بودند، دشوار بتوان آن را فضاسازی رسانهای جمهوری اسلامی قلمداد کرد.
سیاهه طولانی دیدارهای مخفیانه
عامل دورتر، سابقه تاریخی دیدارهای مخفیانه مقامهای ایران با طرفهای آمریکایی در طول حیات جمهوری اسلامی است که ابتدا به صورت رسمی تکذیب شدند اما بعداً معلوم شد که درست بودهاند. سیاهه این دیدارها نیز طولانی است.
نخست، صادق قطبزاده وزیر خارجه وقت ایران در سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۵۹ مذاکراتی مخفی با همیلتون جردن، رئیس دفتر جیمی کارتر رئیسجمهور وقت آمریکا، برای حل مشکل گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی در جریان یورش ۱۳ آبان دانشجویان موسوم به «پیرو خط امام» به سفارت ایالات متحده داشت. قطبزاده مدعی بود که آیتالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، در جریان این مذاکره بوده و با موافقت او این دیدار انجام شده است. از آنجا که این مسئله در پرونده قضایی و اتهامات صادق قطبزاده در زمان محاکمه او مطرح نشد، میتوان درستی این ادعا را نتیجه گرفت.
ادعای مشابهی نیز از سوی صادق طباطبایی دومین سخنگوی دولت موقت در زمان گروگانگیری انجام شده است. او در خاطراتش نوشته که پس از صحبت و کسب موافقت آیتالله خمینی، از طریق مقامات آلمانی با کاخ سفید تماس میگیرد و مسیر مذاکره با کارتر باز میشود. او حتی مدعی است که مذاکرهکنندگان وقت آمریکا خواسته بودند که مدرکی دال بر حمایت آیتالله خمینی از این مذاکرات ارائه بدهد. آقای طباطبایی نیز از طریق سید احمد، فرزند رهبر وقت جمهوری اسلامی، با آیتالله خمینی هماهنگ میکند تا در یک سخنرانی عمومی که ارتباطی با موضوع ندارد، کلماتی در خصوص گروگانگیری بر زبان آورد. این اتفاق رخ میدهد. مرکز نشر و آثار آیتالله خمینی تا کنون این ادعا را تکذیب نکرده است.
اخباری تاییدنشده از مذاکرات برخی از نزدیکان آیتالله خمینی با اعضای ستاد رونالد ریگان نیز وجود دارد. جان کانِلی، فرماندار وقت تگزاس و از نزدیکان رونالد ریگان برای کمک به شکست کارتر در انتخابات ١٩٨٠، از طریق رهبران کشورهای لبنان و سوریه از مقامات جمهوری اسلامی خواسته بود که گروگانها تا پایان انتخابات آزاد نشوند؛ اتفاقی که به آن پاسخ مثبت داده شد.
اما موضوع مهمتر، مذاکرات با دولت رونالد ریگان در ماجرای «ایران کنترا» است که بعد از سفر ناموفق مک فارلین، مشاور امنیت ملی رئیسجمهور وقت آمریکا، به ایران صحت خبری که تا پیش از آن تکذیب میشد، را آشکار کرد.
مذاکرات مخفی در دوران رهبری خامنهای
در دوران رهبری علی خامنهای نیز در چند مقطع مهم مذاکرات مخفی انجام شد. نخستین مورد، دیدار ریچارد آرمیتاژ، معاون وزیر خارجه در دولت اول جرج بوش پسر، با نمایندگان وابسته به حکومت جمهوری اسلامی بود. در ادامه این مذاکرات، محمد جواد ظریف مجوز گرفت تا با میانجیگری بنیاد راکفلر گفتوگوهایی مخفیانه را با سیاستمداران سابق و وقت آمریکا انجام دهد. این دیدارها باعث شد تا آقای ظریف نفوذ محدودی در واشینگتن و نیویورک پیدا کند که بعدها در جلب اعتماد مقامهای دولت اوباما برای دستیابی به توافق هستهای موسوم به «برجام» در تیرماه ۱۳۹۴ نتیجه داد.
مورد مهم دیگر، مذاکرات مخفی عمان با مدیریت علی اکبر صالحی وزیر خارجه وقت ایران با ویلیام برنز و جیک سالیوان نمایندگان دولت وقت آمریکا بود. این مذاکرات در دولت روحانی علنی شد ولی در دولت ابراهیم رئیسی مجدداً حالت مخفیانه پیدا کرد. در آخرین نمونه، روزنامه فایننشال تایمز در شماره ۲۳ اسفند (۱۳ مارس) ۱۴۰۲ خود از دور جدید «مذاکرات محرمانه» میان علی باقری کنی نماینده جمهوری اسلامی و برت مکگرک، مشاور کاخ سفید در امور خاورمیانه، به همراه آبرام پیلی، معاون نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، در عمان خبر داد.
در مواضع جمهوری اسلامی نسبت به آمریکا از ابتدا تا کنون نوعی دوگانگی وجود داشته است. هم آیتالله خمینی و هم علی خامنهای در عرصه عمومی سخنان منفی زیادی در رابطه با آمریکا داشتهاند و با تشبیه مناسبات بین دو کشور به «رابطه گرگ و میش»، به دشمنی با آمریکا جایگاهی استراتژیک در سیاست خارجی نظام بخشیدهاند. آنها در فضای عمومی در قامت یک ضد آمریکایی تمام عیار ظاهر شده و به گونهای رفتار کردهاند که قائل به مصالحه و آشتی با آمریکا نیستند. کسانی را هم که به صورت علنی خواهان رابطه با آمریکا بودند سرزنش کرده و فضا را برای برخوردهای امنیتی با آنان آماده کردند، اما بارها مجوز مذاکرات مستقیم موردی و مخفیانه با مقامات آمریکایی را دادند.
اهداف و انگیزه این دیدارها میتواند متفاوت و متضاد باشد که در نهایت در راستای «مصلحت تاکتیکی» نظام جمهوری اسلامی بوده است. تفاوت این رویکرد دوگانه با رفتار مهندس مهدی بازرگان در دیدار علنی با زبیگنیف برژنسکی، مشاور امنیت ملی جیمی کارتر، در حاشیه مراسم بیستوپنجمین سالگرد انقلاب الجزایر در شهر الجزیره روشنگر است.
اکنون با توجه به چراغ سبز نشان دادن مشروط جواد ظریف، عباس عراقچی و علی لاریجانی به دونالد ترامپ برای مذاکره جدید، و سکوت نهاد ولایتفقیه، میتوان نتیجه گرفت که رهبر جمهوری اسلامی ادعای قبلی خود مبنی بر عدم مذاکره با دولت ترامپ را نادیده گرفته و در اندیشه عبور از شرایط سخت پیش رو است. دیدار ایروانی و ماسک اگر انجام شده باشد، میتواند یک ارزیابی کمهزینه برای سنجش نوع مواجههٔ احتمالی ترامپ با ایران در آینده باشد.
۸ دروغ بزرگ نظام