Monday, Dec 9, 2024

صفحه نخست » باورش سخت است اما برای یک دیکتاتور چنین است...

assadDic.jpgدیشب بر بشار اسد چه گذشت؟

محمدحسین روانبخش

🔸 بشار اسد - اگر زنده باشد - دیشب را چگونه گذرانده؟! آن اولین شبی که دیگر بر سر قدرت نیست و یک فراری است. دیگر از آن همه خدم و حشم و تملق و باد در غبغب خبری نیست. و به همان سرعتی که دمشق سقوط کرد، تکبر و تفرعنش فروریخته، و حالا طعم «هیچ» بودن را می‌چشد!

🔸 چرا هیچ؟! مگر تا وقتی انسانی زنده است، کرامتی انسانی ندارد؟ مگر او جدای از آن مقام و جایگاه و قدرت فائقه در برابر مردم مظلوم کشورش، مثل همه‌ی آدم‌ها، تا روزی که آب اجل گلوگیرش شود، زندگی نداشته و نخواهد داشت؟ پس چرا رئیس‌جمهور سابق سوریه حالا یک هیچ تمام‌عیار است؟!

🔸 باورش سخت است اما برای یک دیکتاتور چنین است. او چیزی جز «قدرت» را نه می‌شناسد و نه برایش اعتباری قائل است. کسی که عمری برای مخالفان خود هیچ حق انسانی قائل نبود و مقهور قدرت‌شان می‌پنداشت، به راحتی جان می‌ستاند و زندانی می‌کرد و خانه و خانواده‌ها را ویران می‌کرد، خودش هم بدون قدرت برای خودش هیچ است. همه‌ی اعتبار و ارزش و همه‌ی بودن او به قدرتی بود که خیال می‌کرد همیشگی است. همه‌ی بودن او در عبارت «ریاست‌جمهوری مادام‌العمر» نهفته بود که گاه با شوخی «انتخابات ۹۵ درصدی» نمکی بر آن و بر زخم زخم‌خوردگانش می‌زد؛ و حالا دیگر نیست.

🔸 او دیشب را چگونه گذرانده، وقتی هنوز نفس می‌کشد اما مرده است؛ و هم‌چنان که مخالفان فراموش‌شده‌اش از سیاه‌چال‌ها بیرون کشیده می‌شدند او بیشتر در سیاه‌چاله خویش فرو می‌رفت. لحظه‌لحظه دیشب مرگ بود و زنده شدن دوباره، همان عقوبتی که برای دوزخ توصیف شده است. هر زندانی که آزاد می‌شد، هر فراموش‌شده و مفقود شده‌ای که پس از سال‌ها در زندان‌ها پیدا می‌شدند یک مرگ دوباره برای او بود؛ و مگر این شب بی‌پایان را صبحی هست؟!

🔸 چند هزار سال پیش، هرودوت که از چشم تاریخ به انسان‌ها نگاه می‌کرد نوشت که «کسی را خوشبخت مپندار، تا زمانی که پایان کارش را ندیده‌ای»؛ و حالا آن‌که از فراموشی زندانی بیرون می‌آید و بر صبح آزادی سلام می‌دهد، پایان بشار اسد را در شبی دوزخی به چشم می‌بیند!



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy