زن و نفت به عنوان دو سوخت اولیه در ایران، باید بسوزند تا نظام جمهوری اسلامی برجا بماند.
ایران در بین ثروتمندترین کشورهای جهان از نظر منابع طبیعی رتبه چهارم را دارد از جمله نفت، زغال سنگ، جنگل و چوب، طلا، نقره، مس، اورانیوم، آهن خام و فسفات است. کشور ایران با یک درصد جمعیت جهان، بیش از ۷ درصد منابع معدنی جهان را در اختیار دارد..
این کشور ثروتمند جهان اولین مجری اعدام زنان در دنیا نیز میباشد و همچنین در شاخص برابری جنسیتی، در قعر جدول جهانی قرار دارد.
طبق گزارش اقتصاد نیوز، تجارت خارجی ایران در سال ۱۴۰۲ به ۱۷۴ میلیارد دلار رسید. این آمار بدون در نظر گرفتن فروش ۱۵۰ میلیون تن طلای خام و درآمدهای دیگر از جمله صادرات گاز که بالغ بر ۱۴۰ میلیارد دلار بوده است، محاسبه شده است.
درآمد حاصل از منابع طبیعی یک کشور باید برای رفاه عموم مردم صرف شود و در جهت آبا و آبادانی کشور، تأمین زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی، توسعه اقتصادی و هموار کردن راه برای دموکراسی و برابری به کار رود. این درآمد باید میان مردم تقسیم شود و قسمتی نیز برای آیندگان آن سرزمین سرمایهگذاری شود.
اما در نظام جمهوری اسلامی، درآمد حاصل از نفت و دیگر ثروتهای ملی به طور کامل در انحصار دولت است. دولت باید از این منابع برای تأمین زیرساختهای حیاتی کشور مانند مسکن، جادهها، پلها، بنادر، فرودگاهها، آب و برق، آموزش و بهداشت، خدمات بیمههای اجتماعی به سالمندان، معلولین و نیازمندان استفاده کند. همچنین باید در توسعههای فرهنگی، ورزشی و یا ارتباطات مدرن از طریق مخابرات، اینترنت و رسانهها برای عموم جامعه مصرف شود.
بیش از نیم قرن است که شاهد فقیرتر شدن مردم و محرومیت بیشتر در ایران هستیم. مردم ایران از حقوق اولیه و اصلی خود در بسیاری از زمینهها محروم هستند.
زنان در ایران میسوزند؛ تا رژیم اسلامی بتواند برای بقای خود به حیاتش ادامه دهد. شاید در اینجا بتوان به نسبت نفت و زن پرداخت
پس از قتل دختر کرد ژینا امینی در سال ۱۴۰۱، زنان با سر دادن شعار «زن، زندگی، آزادی» دست به یک خیزش زدند و خواستار دگرگونی بنیادین در ساختارهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی حاکم شدند.
زنان که نیمی از جمعیت ایران را تشکیل میدهند، با اعتراض به پایمال شدن حقوق خود و دیگر ملتها و قومهای ایرانی دست به یک جنبش انقلابی زدند. آنها خواستار با برپایی نظمی نوین، برای دستیابی به منابع کشور خود بودند نه تنها برای خود بلکه برای تمامی مردم جامعه زنان خواستار آزادی، حقوق شهروندی، برابری حقوق زن و مرد، و سکولاریسم شدند.
این حرکت اعتراضی، نه تنها علیه حجاب اجباری بلکه غارتگریها، اختلاسهای دولتی، دروغگویی و فساد میباشد، زنان همپای مردان در مقابل استبداد لجامگسیختهی دینی و خودکامگی جمهوری اسلامی ایستادند
. این اعتراضها نماد مقاومتی و مبارزهای شد در برابر تبهکاری، فساد و ظلم و قوانین زن ستیزی حکومت شد.
از طرف دیگر، جمهوری اسلامی برای حفظ قدرت خود از هر ابزاری برای سرکوبی این خیزش استفاده کرده است. در این مدت، اعدامها، قتلهای کودکان، زندان، خشونت و عزادار کردن مادران و گرفتن حقوق اقلیتهای دینی، مذهبی و قومی، شدت بیشتری یافته است.
این سرکوبهای سیستماتیک همچنان ادامه دارد و نقض حقوق زنان، تبعیضهای نژادی و مذهبی و خشونت علیه زنان هر روز بیشتر و بیشتر میشود
جمهوری اسلامی میداند که با حذف زنان از عرصه اجتماعی و اقتصادی، سرکوب و ستم سیستماتیک و تبعیضآمیز میتواند صدای نیمی از جامعه را در بطن خفه کند.
و زن را تنها موجودی برای زاد و ولد یا خدمتکار مرد تلقی میکند و همواره به گونهای با زنان رفتار کرده است که حرمت و اراده او را گرفته است همچنین زنان را در ایران با قوانینی متحجرانه و به نام مذهب به بند کشیدهاند.
با نگاهی به آمار خودسوزیها، قتلهای ناموسی و خودکشی دختران و زنان در ایران میتوانیم به، عمق فاجعه پی ببریم.
حکومت تمامی خواه و ائدولوژی زده ایران با چنگ و دندان سعی در چپاول و غارت این ثروت ملی را با انواع و اقسام ستمها از جمله اعدام زنان و مردان تجاوز به دختران قتل عام جوانان، کشتن کودکان و اعتیاد و فقر و محرومیت نوجوانان و سر به نیست کردن فررندان این مرز و بوم را دارد.
پس شاید نسبت بین نفت و زن در ایران را درک کرد این که هر دو بهطور نمادین سوخت میشوند تا بقای رژیم حفظ شود،
اما شاید هنوز هم دیر نیست. بیش از ۷۷ درصد از میادین نفتی و گازی ایران هنوز توسعه نیافتهاند. یادمان باشد که تاریخ این کشور را زنان رقم خواهند زد. زنانی که در دامنشان قهرمانانی مانند نوید افکاریها پرورش یافتهاند.
رعنا سلیمانی
نویسنده و اقتصاددان
*