در گرداب روزگار، شخصیتهایی از دل تاریخ میدرخشند که حضورشان ورای زمانه و شرایط، به نمادهایی برای امید، افتخار و ایستادگی بدل میشود. شهبانو فرح پهلوی، بانوی اول ایران، یکی از این شخصیتهاست؛ چهرهای که تاریخ ایران را با شکیبایی، وقار و نگاه بلندمدت به نهاد پادشاهی مزین کرده است. او در طول ۴۶ سال گذشته، بیآنکه به بازیهای سیاسی آلوده شود، از جایگاه بیطرفانه و نقش مادرانه خود برای ملت ایران صیانت کرده است.
اما امروز، پروژهای خطرناک و ناپسند در حال رخ دادن است که هدف آن، ضربه زدن به این جایگاه رفیع است. پروژهای که افرادی چون امیرحسین اعتمادی و همفکرانش در قالب یک بازی سیاسی طراحی شده تا با کشاندن نام شهبانو به میدان منازعات و زد و خوردهای سیاسی، قداست و بیطرفی نهاد پادشاهی را زیر سؤال ببرند. این اقدام، نه تنها تهدیدی برای جایگاه شهبانو، بلکه خنجری است بر پیکره اپوزیسیون خارج از کشور که همچنان از تفرقه و ناهماهنگی رنج میبرد.
ملکهای فراتر از سیاستزدگی
شهبانو فرح پهلوی، با وقار و تدبیر، توانسته است از ورود به بازیهای سیاسی اجتناب ورزد و چهرهای بیطرف برای خود ترسیم کند. او نه تنها حافظ کیان سلطنت، بلکه حافظ احترام ملی و بینالمللی ملت ایران بوده است. در دوران دشوار پس از انقلاب، او هیچگاه به سوی سیاستهای زودگذر و منازعات حاشیهای متمایل نشد و همین امر، احترام بیحد مردم ایران و جهان را برایش به ارمغان آورد.
باعث امیدواری هست که در آینده سیاسی ایران (در صورت تمایل و انتخاب سیستم پادشاهی از طرف مردم ایران) جانشینش نیز از چنین درک والای سیاسی بر خوردار باشد.
اما اکنون، عدهای با نیتهای سیاسی و منافع شخصی، سعی دارند این جایگاه بیطرف را خدشهدار کنند. آنها میکوشند شهبانو را به ابزار سیاسی خود بدل کنند و از محبوبیت ایشان برای سرپوش گذاشتن بر ناکامیها و ضعفها و پروژههای شکست خورده خود بهرهبرداری کنند.
بیبیسی و مقایسه نابجا
از سوی دیگر، رسانههایی چون بیبیسی که همواره به جانبداری از جریانهای خاص و تقویت اصلاحطلبان رژیم جمهوری اسلامی متهم بودهاند، اکنون با مقایسهای سطحی و معالفارق، جایگاه شهبانو را در کنار شخصیتهایی قرار دادهاند که نه به لحاظ تاریخی و نه به لحاظ شخصیتی، در تراز ایشان نیستند. مقایسه رفتار و موقعیت شهبانو فرح پهلوی با بانوی اول رژیم بشار اسد، نه تنها نشاندهنده بیاعتنایی به حساسیتهای ملی ایرانیان، بلکه بهانهای برای کسانی شده است که میخواهند شهبانو را به میدان رقابتهای اپوزیسیونی بکشانند.
داریوش کریمی، مجری برنامه «پرگار»، با این اقدام نابجا و غیرحرفهای، ابزار لازم را برای سوءاستفاده برخی جریانها فراهم کرد. مقاله او که از ابتدا تا انتها فاقد توهین مستقیم به شهبانو بود، اکنون با هیاهوی سیاسی و سوءبرداشتهایی همراه شده که هدفش فقط مخدوش کردن وجهه نهاد پادشاهی و منحرف کردن اذهان عمومی از مشکلات واقعی است.
امیر حسین اعتمادی؛ سیاستمداری شکستخورده در جستجوی بحرانسازی
آنچه امروز بیش از پیش نیاز به واکاوی دارد، عملکرد امیرحسین اعتمادی و همفکرانش در این میان است. او که در گذشته نیز بارها تلاش کرده است ناکامیهای خود را با جنجالسازیهای سیاسی پنهان کند، اینبار با بزرگنمایی یک توهین خیالی به شهبانو، کوشیده است خود و همکارانش را از تیغ انتقادهای مردمی به خاطر انتخابهای نسنجیده و تفرقه زا دور سازد.
این پروژه، بخشی از طرحی بزرگتر است که با هدف تضعیف اپوزیسیون و دامن زدن به اختلافات درونی آن طراحی شده است. تلاش برای کشاندن شهبانو فرح به این میدان، تنها یک حرکت برای جلب توجه نیست، بلکه تلاشی است برای تضعیف آنچه که نهاد پادشاهی در طول تاریخ برای ملت ایران نماد آن بوده است: بیطرفی، ثبات و اتحاد.
وقت آن رسیده که مدافعان واقعی کیان پادشاهی که دل در گروه ایران عزیز دارند، با صدای رسا اعتراض خود را به این مشاورین بی خرد برسانند که در طول دو سال اخیر، جز تولید انبوه واژههای بیمعنی و بیاساس برای بدنام کردن مخالفان سیاسی خود، چه کردهاید؟ جبهه انقلابیون علیه رژیم را از درون دچار تفرقه و شکاف کردید و شاهزاده رضا پهلوی را در مقابل بخشی از هموطنانش قرار دادید.
شهبانو فرح؛ نماد امید و وحدت
ملکهای که در سختترین دوران تاریخ معاصر، مادرانه و با وقار از ملت ایران پاسداری کرد، بار دیگر در این آزمون دشوار میتواند نقش آفرین باشد. امید است که شهبانو فرح، با همان تیزهوشی و تدبیری که همواره از خود نشان دادهاند، این هجمهها را به فرصتی برای همگرایی تبدیل کنند. اپوزیسیون خارج از کشور باید بداند که ایران امروز بیش از هر زمان دیگری به اتحاد نیاز دارد و هرگونه تلاش برای ایجاد تفرقه، تنها به سود دشمنان ایران تمام خواهد شد.
شهبانو فرح پهلوی، برای ایرانیان فراتر از یک چهره سیاسی یا سلطنتی است؛ او مادری است که دل در گرو ایران دارد و شانههای استوارش پناهگاه نسلهای مختلف این سرزمین بوده است. کسانی که امروز در پی خدشهدار کردن این جایگاه هستند، دیر یا زود با موج خشم ملت روبهرو خواهند شد، زیرا شهبانو، برای مردم ایران تنها یک ملکه نیست؛ او نماد وقار، پایداری و عشق به وطن است.
در این میدان پرآشوب، آنچه باقی خواهد ماند، حقیقت است. حقیقتی که نشان میدهد شهبانو فرح پهلوی نه تنها از جایگاه بیطرفانه و مادرانه خود در طول چهار دهه گذشته پاسداری کرده است، بلکه نماد امید و آیندهای روشن برای ملت ایران است. دشمنان داخلی و خارجی بدانند که این چراغ خاموششدنی نیست، و ملت ایران هرگز اجازه نخواهد داد که این نماد اتحاد و افتخار، قربانی جاهطلبیهای فردی یا بازیهای سیاسی گردد.
بهرام فرخی
*