با سقوط اسد معلوم شد پوتین در گوش خامنه ای نجوا می کند نه حجه ابن الحسن!
فرزانه روستایی
دیگر کم کم وقتش است معلوم شود جلسات پنهانی که علی خامنه ای در نیمه های شب با امام زمان داشته تاثیر مثبتی بر تحولات کشور گذاشته با برعکس نتیجه معکوس به بار آورده است. این یادداشت قرار نیست به باورهای مذهبی مردم نمره مثبت یا منفی بدهد. اما وقتی شاهد هستیم به محض اینکه نظام کم می آورد یا در اثر بی سیاستی خسارت بزرگی به کشور وارد می شود آقایان آویزان امامان می شوند می توان فهمید که علما دارند کلاه جدیدی سر مردم می گذارند و در تلاش هستند خود را تبرئه و هواس مردم از عمق یک فاجعه پرت کنند.
مرحوم علامه حسن زاده آملی که احتمالا پاچه خوارترین آیت الله شناخته شده جمهوری اسلامی است در یکی از کتب خود علی خامنه ای را آیت الله العظمی کبیر خطاب و تاکید کرده که گوشتان به دهان مقام رهبری باشد چون گوش ایشان به دهان حجه ابن الحسن عسگری است. وقتی تحولات اخیر کشور و منطقه را خوب ارزیابی می کنیم و کمبود گاز آب و برق و آذوقه و گرانی و تورم را در کنار معادلات سوریه و سقوط اسد و بر باد رفتن محور مقاومت می گذاریم به این نتیجه می رسیم که احتمالا این روایت سازی و دروغگویی حسن زاده آملی را باید نتیجه همان اصول فقهی دانست که می گوید برای حفظ نظام هر دروغی مجاز است.
امروز شاهد برباد رفتن همه رویاهای ۴۵ ساله جمهوری اسلامی و تحقق همه لعنت های قرآنی بر مرز و بوم کشور هستیم. این سقوط از دروغ بودن وعده آب و برق و بلیط اتوبوس مجانی آغاز شد و به برباد رفتن رویاهای اتمی و غنی سازی و هلال شیعی و فتح قدس شریف منجر شد و کل محور مقاومت را بر باد داد.
امروز که جمهوری اسلامی خودش و ملت ایران را در لبه پرتگاه قرار داده این حق مسلم ماست که بدانیم آنکه شب ها در گوش علی خامنه ای نجوا می کرده حجه ابن الحسن بوده یا رابط سفارت روسیه.
آنکه چشم های خود را بر جنایات تاریخی خاندان اسد در زندان مخوق صیدنایا بست و آن را توجیه کرد تابع امام زمان بوده است یا غلام حلقه به گوش روسیه.
آنکه چند صد میلیارد سرمایه ملت ایران را به پای حزب الله و اسد و حوثی ها و تروریست های عراقی ریخت رفیق مردم ایران بوده یا دست نشانده سفارت روسیه.
آنکه باعث شد مردم ایران در چهار سال ( بین سال های ۹۶ تا ۱۴۰۰ ) و بعد از آنکه سرمایه هایشان چند بار از وسط نصف شد ۱۴ میلیارد دلار ملک در ترکیه و قبرس شمالی خریداری کنند نگران مردم ایران است یا نگران سرمایه های میلیاردی فرزندان خود و پسران شمعخانی و ولایتی و قالیباف.
عمادالدین باقی حق دارد که بگوید فقیر کردن مردم ایران اصلا تصادفی نیست و این رخداد فقط طی یک برنامه دقیق پیاده و اجرا شده است. شاید باقی نمی داند چه می گوید، اما وقتی روغنی زنجانی رییس اسبق سازمان برنامه و بودجه به صراحت می گوید که ما در کشور دو خزانه کاملا جدا از هم داریم مساله حادتر می شود. به گفته روغنی زنجانی که از کاربلدهای خوش سابقه سیستم بوروکراسی کشور است این دو خزانه به ترتیب خزانه شخص رهبر و نیز خزانه دولت است.
به گفته روغنی زنجانی کل درآمد نفت و گاز و پتروشیمی به خزانه رهبر می رود و فقط رهبر و حسابدار ویژه بیت به آن دسترسی دارد و آن را خرج جبهه مقاومت می کنند. اما خزانه دوم یا بودجه دولت و رییس جمهور با مالیات مردم، یعنی مالیات کسبه و کارمندان و کارگران و عوارض کار می کند که تقریبا دسترسی به درآمدهای کلان نفتی ندارد.
یعنی پول نفت مردم ایران بدون اینکه دولت حتی به یک دلار آن دسترسی داشته باشد صرف تگزاس شدن خاورمیانه شده است در حالیکه اکثریت مردم در زیر فشار فقر و نداری در حال له شدن هستند.
وقتی میلیاردها دلار درآمد نفت و گاز کشوری بدون حسابرسی و بدون گزارش تفصیلی در اختیار کسی است که هیچکس نمی داند شب کجا می خوابد، حسابدار او کیست، و این پول چگونه جابجا می شود پاسخ یک سوال مهم را یافته ایم. و آن اینکه: کسی که شب ها با رهبری نجوا می کند قطعا حجه ابن الحسن نیست، بلکه احتمالا آلکاپون است یا رهبر مافیای سیسیل یا گادفادرهمان هایی که در ۲۰ سال گذشته از تحریم ها استقبال کرده و میلیاردر شدند. یعنی همان هایی که عمادالدین باقی می گوید فقیر کردن مردم ایران را تصادفی انجام ندادند.
:::