Saturday, Dec 21, 2024

صفحه نخست » مقاومت رهبر علیه ملت ایران

kham.jpgامیر آخولقه - کلمه

بگذارید سخن آخر را، حرف دل دردمند ملت جان به لب رسیده را، خون دل زنان خونین چشم ایران را، زهر جگر پدران کمرشکسته و سینه سوخته را و اشک و آه کهنه سربازان و آزادگان و جانبازان هشت سال دفاع از وطن را در همین سرآغاز سخن بنویسم؛ با خشم، با خشمی مقدس برای با آزادی و فخر زیستن، با خشمی در ستیز با تحقیر با تبعیض با دزدی و فساد و دریوزگی و دورویی زهاد دین فروش!

با عشقی دیرینه برای پاره پاره وطن و دانه دانه هم وطنانم:

بزرگ‌ترین عامل و آمر و باعث و بانی و علت و دلیل تخریب ایران، ثروت ایرانیان، تباهی زندگی سه نسل حاضر و دو نسل آتی مملکت، تا همین لحظه که زندگی و امنیت و آزادی و رفاه اکثریت ما مردم به یغما رفته است، شخص رهبر متکبر، مستکبر، متوهم و تباه گر جمهوری اسلامی است. او تا همین آن، بواسطه تمامی دروغ ها، خیانت ها، خون ریختن ها، موجب مرگ و فقر مردمان را فراهم کردن ها، زندان و حصر احرار و آزادگان و مخالفان، سیاستگذاری های مستکبرانه و توهمات شخصی خود و حلقه سر در اخور ولایت اموی اش و نقض و بلکه نفی و هدم اصول مصرح قانون اساسی باید از مقام خود عزل و محاکمه شود.

دروغ هایی که او برای تشکیل محور مقاومت ساخت و بی رخصت ما مردم ثروت ملی مملکت ما را به پای گروه های مخرب مسلح در کشورهای همسایه ریخت تا آنچه اراذل و اوباش و وحوش ولایت تحت امرش با زنان و مردان ایران می کنند، در عراق و لبنان و سوریه با مردمان آن دیار کنند و بوقت سقوط همکاران جنایتکارش، عزم مام میهن کنند تا در سرکوب ما مردم ایران، همکار و مزدور اوباش ولایت شوند و دستشان بر ماشه نلرزد و ناموس ایرانی به یغما برد، برای شرح کیفرخواست این حاکم خودکامه کافی است.

کافی است اگر ایرانیان به زندگی خود نگاه کنند؛ لحظه لحظه فقیر شدن خود را در طول رهبری این خودکامه ی سیاه کار به حساب بگذارند،

سقوط پول ملی، سقوط کرامت ملی، حذف مردم از روندهای تصمیم گیری، دهن کجی های مدام به ملت، فلج کردن کار تمامی دولت هایی که مردم با تتمه ی امید و با صدها آرزو، به هزار بدبختی و با پذیرش ننگ آلت شورای نگهبان و انتخابات استصوابی بر کرسی دولت می گماردند اما دریغ از آنکه کوچکترین تغییر اساسی در سیاست خارجی، در سرکوب داخلی، در زدن زنان و در آزادی انتخابات و آزادی زندانیان سیاسی رخ دهد چون در واقع بزرگ‌ترین دشمن دولت، بزرگ‌ترین دشمن ملت، بزرگ‌ترین دشمن آبادی و آزادی مملکت و فخر و ثبات و رفاه میهن آن بالا، بالادست دولت، به عنوان مبین سیاست های کلی و فرمانروای اصلی، در تخت شاه سلطان حسین نشسته بود و تنها به آمد و رفت صدراعظم های بیکاره و بیچاره و هزار امید و دلهره که در چشم و دل مردم برق می زد و فرو می افتاد، نگاه می کرد و با خود می گفت:

دلشان به چی خوش است؟ بی بصیرت ها! "نظام" اینجاست؛

نظامیان، سیاست خارجی، صداوسیما، صدها هلدینگ آستان قدس و غدیر و برکت، ستاد اجرای فرمان، بنیاد مستضعفان، قوه قضا، وزارت خارجه و اطلاعات و نفت و ارشاد و کشور و علوم و آموزش پرورش، شورای نگهبان، مجلس خفته خبرگان و دهها شورای نظارت بر فکر و جسم و لباس و نظر و سلیقه و خواست مردم! پس دولت که گاهی با حداقل خواست مردم مطابق می‌شود چیزی مزاحم منویات نظام است و از همین رو رهبر بزرگ‌ترین دشمن هر انتخاب ملت و بزرگ‌ترین عامل تضعیف بلکه تخریب و بلکه انحلال دولت است.

حال با خود مرور کنید که بزرگ‌ترین مدافع سرکوب آزادی زنان کیست؟

بزرگ‌ترین عامل فقر مملکت کیست؟

بزرگ‌ترین دزدان و مختلسان و قاچاقچیان مخدر و بنزین کشور و بزرگ‌ترین ماینرهای بلعنده ی برق مملکت از نزدیکان و خواص که هستند؟

بزرگ‌ترین عامل قفس شدن کشور کیست؟

دستور شلیک به مردم معترض به دزدی و فساد را که صادر می‌کند؟

چه کسی ما را تحقیر کرد و گفت که صلاحیت شرکت در رفراندوم برای تصمیمات اساسی مملکت را نداریم؟

بزرگ‌ترین عامل سیاست خارجی مخرب، متضرر و بی آبروی جمهوری اسلامی کیست؟

بزرگ‌ترین حامی کاسبان تحریم از طریق منع رابطه سازنده و مفید با امریکا و اروپا کیست؟

بزرگ‌ترین مانع سرمایه گذاری امریکا در ایران پس از برجام که بود؟

بزرگ‌ترین حامی تزریق ثروت ایرانیان به محور مقاومت علیه ما ملت که بود؟

بزرگ‌ترین مانع سرمایه گذاری لازم و حیاتی از ۲۰ سال پیش در صنایع نفت، گاز، برق و آب ایران و توسعه پالایشگاه ها و صنایع ورشکسته خودرو که بود که ثروت مملکت به عوض این سرمایه گزاری ها در سوریه به چاه خون اسد بی حیثیت ریخت؟

که بود که جلوی واردات واکسن کرونا از امریکا و انگلیس را با آن مزخرفات متوهمانه یک مغز بیمار گرفت و دست کم مسبب و مسئول اصلی مرگ بیش از ۸۰ هزار نفوس ملت و از میان رفتن بنیان بسیاری خانواده ها در ایران شد؟

سربازان نیروی هوایی کدام فرمانده کل قوا هواپیمای اوکراین را در آسمان زدند و ۱۷۶ جان جوان جستجوگر و شاداب را چون گل سرخ در ظلمات شب پرپر کردند؟

کدام فرماندهان و مسئولان منصوب این فرمانده کل قوا تا سه روز به مردم دروغ گفتند و اراجیف بافتند و تا ماهواره های امریکا و رسانه های آزاد این دروغ کثیف را افشا نکردند هرگز به ملت راست نگفتند؟

کدام فرمانده کل قوا بعد از این سه روز دروغ گویی در اولین سخنرانی اش به یک اشاره بی اهمیت کوتاه به آنهمه جان بیگناه اکتفا کرد اما یک ساعت در رثای فرمانده تازه کشته شده محور مقاومت اش سخن گفت و ۲۰۰ هزار یورو از صندوق ذخیره ارزی برای انتقام او اختصاص داد در حالیکه حقوق ناچیز فرهنگیان و بازنشستگان و کارگران ماه ها عقب افتاده بود؟

آنکه پای ایران را به جنگ کثیف روسیه علیه اوکراین کشاند و مسبب اصلی تحریم هواپیمایی و کشتیرانی ایران شد و اروپا را به دشمنی با ایران کشاند، کیست؟

که بود که در زمان هجوم سلطه گرانه روس به اوکراین، به جای آنکه با صادرات گاز ایران به اروپا پای سرمایه گذاری لازم و واجب در صنایع گاز مملکت را به ایران باز کند و گاز ایران را جایگزین گاز روس به اروپا نماید و از این طریق به تقویت زیرساخت های لازم توسعه میادین گازی و انتقال گاز به سراسر ایران هم یاری رساند و خط لوله انتقال گاز به اروپا را به ایران متصل کند و جلوی بحران زنگزور فعلی را هم پیشاپیش بگیرد، با لودگی و تکبر، اروپا را بیچاره خواند و از زمستان سرد ترساند و دست آخر این بلای حاضر را برای زمستان ایران به ارمغان آورد؛ مردم و مملکت را از ثروت خداداد محروم کرد، در سرمای زمستان فرو برد و دشمنی بیجهت اروپا را برای ایران خرید؟ بی لیاقتی، سرسپردگی و نوکری روس از این بیش که کرد؟

آنکه بیش از ۶۰ میلیارد دلار پول مملکت را بی اجازه ما مالکان این ثروت ملی در سوریه جلادی چون اسد و کشتار مردمان بیگناه سوریه هزینه کرد و حب و محبت مردمان دو مملکت را در آتش حفظ آن جلاد موش صفت سوزاند و سرداران سپاه قدس ش در حلب و ادلب آنقدر جنایت کردند که مردمان را با محاصره غذا و آب و بمباران بمب بشکه ای سرکوب کنند تا راه سلاح رساندن به حزب الله لبنان باز بماند و دست های دراز و خونین آقایشان تا سواحل مدیترانه دراز باشد، کدام رهبر مستکبر بود؟

آیا اینهمه جرم و جنایت برای عزل و محاکمه این طاغوت کافی نیست؟

کافی نیست که او در ۸۸ جوانان دهه شصت را بکشد و به حبس برد و رجال آزاده و احرار میهن پرست را به بند کشد و تا همین اکنون تمامی آن جوانان را به خاطر حرف حقی که در ۸۸ بر زبان راندند و به دولت زشت دروغ محمود او تاختند و کرامت و عزت خود را با شجاعت در میادین شهرها فریاد زدند از هر کار و شغلی ممنوع و محروم کند تا زندگی شان از هم بپاشد و خانواده شان متلاشی شود و دیگر نتوانند با هر غلطی که این طاغوت می کند مقابله کنند و برای ظلم و جورش، به محکمه اش کشند و خاموشش کنند؟

کافی نیست که این رهبر بی لیاقت، این سیاهدل تبهکار که فقط به تیر و تفنگ یک مشت مزدور خودفروخته که از زیر کردن جوان مردم با ماشین ابایی ندارند، از تیر مستقیم زدن به دختر ناموس وطن شرم نمی کنند، از ساچمه خالی کردن بر تن دختران و پسران مام میهن بر خود و وجدان خود نمی لرزند، تکیه کرده و خیل کثیری از سربازان همین نظام از تفرعن نفرین شده ی او گریزانند و بر این طاغوت و چهار فرمانده پول پرست تهی مغزش لعن و نفرین می فرستند، در خزان خونین ۹۸ و ۴۰۱ خون جوانان دهه ی ۷۰ و ۸۰ ایران را بریزد و باز برجای بماند و امروز که تمامی ثروت ملی ما را به خودکامگی و خودرایی و خودخواهی خود، به توهم و میل شخصی خود، به عقیده باطل و سیاه خود در خاورمیانه به باد داده، موقعیت کشور را به خطر انداخته، برای دستیابی به بمب هسته ای کشور را در آستانه جنگ مستقیم با امریکا و اسراییل کشانده، ایرانیان را و نه فقط نظام بی هویت و بی مرام و بی معرفت جمهوری اسلامی را منفور ملل منطقه نموده و اکنون کشور را از حیث ثروت ملی و پیشرفت های تکنولوژیک و زیرساخت های توسعه به ورشکستگی و عقب افتادگی تاریخی کشانده پای میز محاکمه کشیده شود.

بدیهی است که می دانیم در میان مسئولان منصوب این رهبر خودکامه در نهادهای مثلا ناظر، افراد غیور و مستقل و وطن پرست نیست. این را قاطعانه میدانیم. به اسامی دراز و بی محتوای نهادها و شوراهای عالی شان نگاه کنید که هر کدام دهها عضو و صدها کارمند و چندین خدمه و راننده و محافظ دارند و مفت مفت بودجه مملکت را می خورند اما تنها خروجی شان برای مملکت کودی است که از خوردن شان حاصل می‌شود.

در خفتگان خبرگان که جملگی از امامان جمعه و مفتیان منصوب او در نهادهای مختلف اند؟

در شورای عالی امنیت ملی که باز منصوبان همویند؟

در مجمع تشخیص که در توهم مشاورت او به سر میبرند یا قوه قضا که آمر سرکوب و سپاه و اطلاعات سپاه که عامل سرکوب فرعون اند و صداوسیمایی که گوینده توهمات و منویات تهوع آور طاغوت و ناشر بازجویی های اجباری جوانان مبارز وطن است و مجلسی که در قعر امور به تدوین مهم‌ترین دغدغه حاکم دیکتاتور در باب سرکوب زنان و تنظیم قانون دزدی و باج گیری برای حجاب زنان مشغولند!

آیا خروجی این نهادهای بی مبنا و بی معنا جز فیلترینگ اینترنت، مخالفت با پیوستن به FATF و مضحکه دزدی قانونی به نام حجاب چیز دیگری هم بوده است؟

جز اینها خروجی‌ از این نام های دراز و روحانیان و سپاهیان عضو این درازنهادها بیرون زده است؟

مدیران و منصوبان رهبر را که می نگرید از جمله منافقان مزور، دروغگو، فحاش، بی سواد و ابلهان و سفیهان سخیفی هستند که از خود قدرت رای و عقل ندارند و تنها ویژگی شان اطاعت و وفاداری محض به خودکامه است.

از اینها نظارت و بازخواست آن دیکتاتور طلبیدن راه به بیراهه بردن است. که این نه راه قانون که چاه ویل قدرت است زیرا اساسا قوانین در جمهوری اسلامی برای کنترل و سرکوب ملت و حفظ قدرت و موجودیت نظام تنظیم می‌شود که در رهبر خودکامه و حلقه مطیع و حامی و مزدور سرکوبگر او معنا می‌یابد بنابراین راه بردن به این قوانین برای اعتراض به دیکتاتور به معنای عدم اراده ی اعتراض است و امروز هم روزی نیست که اسیر بازی با این کلمات و عناوین شویم.

اگر میخواهیم آینده مان، مملکت مان، خودمان، فرزندانمان، آب و هوا و غذایمان، ثروت ملی و آبروی ملی و سربلندی بین المللی مان را نجات دهیم و این حصاری که خودکامه با افکار پلید و توهمات تخریبگرش به دور میهنمان کشیده و ما را به بند آن کشیده باید بر پا بایستیم و به دست هایمان نگاه کنیم و به آن بندها! بندهایی که باید پاره شود که اگر پاره نشود راه نفس ما را بند خواهد آورد.

آیا می خواهیم این بندهای اسارت را پاره کنیم؟

اگر فکر می کنیم بلند فکر کنیم!

اگر زیر لب می گوییم بزرگ بگوییم!

اگر تنها نشسته ایم به میان مجامع مان برویم!

اگر در سکوت راه میرویم باهم راه برویم و خواستمان را فریاد بزنیم!

خیابان، تمامی خیابان ها، تمامی کوچه ها مال ماست!

میادین شهر مال ماست! تا خود را دوباره پیدا کنیم و از یکدیگر بپرسیم حقارت بس نیست؟

ذلت بس نیست؟

در انتظار منجی موهوم ماندن بس نیست؟

به آسمان نگریستن و زمین زیر پا را ندیدن بس نیست؟

آخر این زندگی است؟ این نکبت و هلاکت زندگی است؟ این ذلت هرچه باشد زندگی نیست!

بگوییم و چنان با صدای بلند بگوییم تا این پیرهای کور و کر ببینند و بشنوند!

بگوییم که اگر هم قسم نشویم تا ظلم این ظالمان را ریشه کن نکنیم باز این ذلت و ننگ ادامه میابد و مرگ هم پس از چندی سر می‌رسد. یا از فقر یا بیماری و چه بسیار جوان که عمرشان در گروی داروی نایابی بود که در اثر سیاست های سیاه دیکتاتور جمهوری اسلامی به یغما رفت یا جانشان حربه گلوله وحوش طاغوت شد یا دستی بر اثر فشار جنون امیز ستم گستر او بر جامعه به خودکشی کشید.

تمامی این خون ها

تک تک این جان ها

تمام این مرگ ها و خودکشتن ها بر گرده توست ظالم سیاهکار سیاه دل حاکم!

باید برخواست که نشستن ما نشستن حاکم پیر خودکامه است. نجات ما بدست ماست و در گروی فهمیدن ما تا دنیا صدایمان را بشنود تا ببیند تا بفهمد که ایران را مردمان دلیر کم نباشد که نمی نشینند تا یک خودکامه پیر با مشتی مفتی مفتگو و مفتخور مجیزگویش، زندگی ما و آینده فرزندان مان و زیبایی و آزادی زنان و دخترانمان و حیثیت تاریخی پرشکوه میهن مان، این خانه پارسایان را به یغما برند.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy