بازداشت اخیر محمد عابدینی در فرودگاه مالپنسا میلان، عدالت بینالمللی را با سایههای ژئوپلیتیک درهم تنیده است. عابدینی، شهروند ایرانی که به اتهام دست داشتن در حمله به یک پایگاه آمریکایی در اردن تحت تعقیب ایالات متحده قرار دارد، اکنون به نظر میرسد سرنوشت چچیلیا سالا، روزنامهنگار ایتالیایی بازداشتشده در تهران را تحت تأثیر قرار داده است.
این داستان، قهرمانان و ضدقهرمانانی را به تصویر میکشد که در میدانی مملو از توطئه و سکوت به مصاف یکدیگر میروند. چچیلیا سالا، خبرنگار و شاهد بحرانهای بینالمللی، نمادی از رسانههای آزاد است که با رژیمی مواجه شده که به تحریف واقعیت عادت دارد. بازداشت او در ایران، به نظر میرسد پاسخی به دستگیری عابدینی در ایتالیا باشد؛ گویی مهرهای دیگر در شطرنجی است که در آن همواره جان بیگناهان بازیچه قدرتها قرار میگیرد.
استراتژی تاریک و تکرارشونده
ایران در اینگونه تاکتیکها که قساوت را با استراتژی درهم میآمیزد، سابقهای طولانی دارد. در سالهای اخیر، کشورهای اروپایی نیز بارها مجبور به پذیرش این "دیپلماسی گروگانها" شدهاند، با توافقاتی که بیشتر به تسلیم شباهت دارد تا پیروزی.
در سال ۲۰۲۳، آزادی اسدالله اسدی، دیپلمات ایرانی محکوم به تروریسم در بلژیک، در ازای آزادسازی اولیویه وندکستیل، امدادگر بلژیکی که به اتهاماتی واهی در ایران زندانی شده بود، نقطهای حساس در این روند بود. هزینهای که بلژیک پرداخت، نشان داد که قدرت رژیم ایران در بیرحمی استراتژیک آن نهفته است.
سوئد نیز در موقعیتی مشابه قرار دارد. حمید نوری، مقام سابق ایرانی محکوم به جنایت علیه بشریت، در مرکز فشارهای ایران قرار گرفت تا از طریق بازداشت شهروندان سوئدی، استکهلم را به آزادی او وادار کند.
چالش ایتالیا
ایتالیا، هرچند کمتر از سایر کشورهای اروپایی در این ماجراها درگیر بوده، اما از این چرخه فشار مصون نمانده است. در گذشته، این کشور موارد مشابهی همچون پرونده آلسیا پیپرنو را با مذاکراتی پنهانی و امتیازات ضمنی حل کرده است. اکنون، پرونده چچیلیا سالا میتواند نقطهای حساس باشد: از یک سو، ضرورت حفاظت از جان شهروند و روزنامهنگاری بیگناه؛ و از سوی دیگر، حفظ قاطعیتی که مانع از تقویت بیشتر تاکتیکهای تهران شود.
این لحظهای تعیینکننده است. این ماجرا، آسیبپذیری روابط بینالمللی و بیرحمی رژیمی را آشکار میکند که جان انسانها را به مهرههایی در شطرنج ژئوپلیتیک تبدیل کرده است. دیپلماسی ایتالیا باید خرد، قدرت و چشمانداز لازم را بهکار گیرد تا بازگشت چچیلیا سالا را تضمین کند، بیآنکه در برابر فشارها سر تسلیم فرود آورد و زمینه را برای گروگانگیریهای آینده فراهم سازد.
در این نبرد میان عدالت و قدرت، میان ارزش انسان و تکبر رژیم، ایتالیا بار دیگر فراخوانده شده تا صفحهای در تاریخ دیپلماتیک خود بنویسد که نهتنها عدالت، بلکه کرامت و استواری را نیز طنینانداز کند. آیا دیپلماسی ایتالیا در این منازعه پیروز میدان خواهد بود؟
در پایان، ضروری است شهروندان کشورهای اروپایی به هشدارهایی که مقامات این کشورها برای سفر به جمهوری اسلامی ایران ارائه میدهند، توجه جدی داشته باشند.