ماجراجوییهای جمهوری اسلامی نهتنها ایران را به عمق بحران اقتصادی فرو برد، بلکه منطقه را هم به تباهی و ویرانی کشاند
بدیع یونس - ایندیپندنت فارسی
عملیات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و پیامدهای آن از واقعیتهای بسیاری در منطقه پرده برداشت. حماس با طراحی و اجرای عملیات طوفانالاقصی چنان اقدام مخاطرهآمیزی انجام داد که هم خود و هم نوار غزه را به تباهی و ویرانی کشاند. جمهوری اسلامی هم با اعلام حمایت از حمله حماس به اسرائيل که به ویرانی غزه و کشته شدن دهها هزار غیرنظامی فلسطینی منجر شد، ماهیت حمایتش را از مردم فلسطین و آرمان آنها ثابت کرد. علاوه بر آن، رژیم ایران به جای حمایت از مردم غزه و نجات آنها از کشتار، از طریق حزبالله لبنان جنگی را علیه اسرائيل آغاز کرد که نهتنها برای غزه و مردم آن هیچ سودی نداشت، که مردم لبنان را هم به سرنوشت ساکنان غزه دچار کرد.
ماجراجویی که رژیم ایران با گروههای نیابتی و متحدانش در منطقه آغاز کرد، به ضرر جمهوری اسلامی تمام شد. اسرائیل حزبالله را بهشدت تارومار و رهبران و فرماندهان ارشد آن را حذف کرد و حالا آنچه از این بازوی قدرتمند جمهوری اسلامی باقی مانده، هم در حال مرگ و فروپاشی است.
حماس هم بهعنوان بازوی دیگر جمهوری اسلامی در منطقه در جنگی که علیه اسرائيل آغاز کرد، همه چیزش را از دست داد و به فروپاشی کامل سوق داده شد.
تنها گروه وابسته به جمهوری اسلامی که هنوز اندکی از قدرت آن باقی مانده، سازمان جهاد اسلامی در نوار غزه است و حتی سوریه هم که بهعنوان سنگرگاه اصلی سپاه پاسداران و محل تجمع شبهنظامیان وابسته به جمهوری اسلامی، از جمله لشکر فاطمیون متشکل از شیعیان افغانستان و زینبیون متشکل از شیعیان پاکستان، شناخته میشد، با سقوط رژیم بشار اسد، از کنترل رژیم ایران خارج شد و راه دسترسی جمهوری اسلامی به لبنان و فلسطین را قطع کرد.
جمهوری اسلامی که دهها میلیارد دلار از داراییهای مردم ایران را برای حمایت از رژیم بعثی سوریه هزینه کرد، سرانجام در برابر اراده مردم سوریه شکست خورد و نتوانست از بشار اسد حمایت کند. همه سرمایهگذاریهای رژیم ایران در سوریه بر باد رفت و ماهیت تلاش آن را برای آزادی قدس و حمایت از مستضعفان در لبنان، سوریه، عراق و یمن هم برملا شد.
رژیم جمهوری اسلامی در حالی پول مردم ایران را برای ماجراجویی در منطقه هزینه میکند که این کشور در بحران اقتصادی شدید گرفتار است و شمار شهروندان ایرانی که زیر خط فقر میروند، پیوسته رو به افزایش است. با این حال، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، در مراسم پنجمین سالگرد ترور قاسم سلیمانی که سوم ژانويه ۲۰۲۰ در حمله هوایی به کاروان خودرو او و فرماندهان گروه حشدالشعبی در نزدیکی فرودگاه بغداد کشته شد، میگوید: «جریان مقاومت از بینرفتنی نیست. رمز پیروزی ما صبر و مقاومت است.»
آیا عراقچی از ضربات کوبنده که شبهنظامیان وابسته به جمهوری اسلامی در چهار پایتخت عربی متحمل شدهاند، خبر ندارد؟ آیا پس از این همه شکست و ناکامی، دیگر برای گروههای موسوم به محور مقاومت جایی باقی مانده است؟
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
با کشته شدن قاسم سلیمانی پرده از روی ناتوانیهای جمهوری اسلامی کنار رفت، زیرا حتی هدف قرار دادن پایگاه عینالاسد برای پاسخ به کشته شدن قاسم سلیمانی هم یک حمله نمایشی بود. دونالد ترامپ، رئیسجمهوری وقت آمریکا، پس از مدتی ماهیت حمله جمهوری اسلامی به پایگاه عینالاسد را فاش کرد و گفت: «جمهوری اسلامی پیش از حمله به پایگاه عینالاسد با آمریکا هماهنگ کرده بود.» آنچه عمق ضعف و ناتوانی جمهوری اسلامی را آشکار و این پرسش را مطرح کرد که آیا واکنش به ترور شخصیتی مهم مانند قاسم سلیمانی باید نمایشی میبود؟
عباس عراقچی با چشمپوشی از خسارت سنگینی که رژیم جمهوری اسلامی و محور مقاومت متحمل شد، سعی کرد ضعف رژیم را با شعار توخالی دیگری توجیه کند. او گفت: «جریان مقاومت از بینرفتنی نیست، چون یک مکتب و آرمان است. جریان مقاومت وابسته به یک فرد و شخص نیست و با گلوله و بمباران از بین نمیرود.»
او بدون اشاره به تحولات سوریه و سرنگونی بشار اسد گفت: «دشمنان فکر میکنند اگر صدماتی به محور مقاومت وارد کنند، این یک پیروزی برای آنها است. آنها باید بدانند این موضوع آغاز شکست بزرگتر آنها است.»
این در حالی است که زبان حال مردم منطقه نشان میدهد زمان سر دادن شعارهای توخالی برای فریب مردم و سوءاستفاده از آنهای برای دستیابی به اهداف منطقهای به پایان رسیده است. جمهوری اسلامی که در گذشته شعار «اسرائيل را به دریا میاندازیم» سر میداد، امروز در همه ابعاد شکست خورده است. ماجراجوییهای جمهوری اسلامی نهتنها ایران را به عمق بحران اقتصادی فروبرد، بلکه منطقه را هم به تباهی و ویرانی کشاند. تهران هدف حمله قرار گرفت، سراسر نوار غزه نابود شد، لبنان خسارت بسیاری متحمل شد و یمن همچنان در معرض حملات موشکی و هوایی قرار دارد.
با سرنگونی رژیم بشار اسد و آزادی مردم سوریه، محور مقاومت جمهوری اسلامی در سراشیبی نهایی سقوط قرار گرفت. با این حال، جمهوری اسلامی هنوز به شکست فاحشی که متحمل شده است، اذعان نمیکند. عباس عراقچی که از عمق چالشهای پیش روی جمهوری اسلامی آگاه است، در اظهارات اخیرش گفت: «آنچه در چند ماه گذشته برای منطقه، ایران و مقاومت گذشت، بیانگر هماهنگی کامل میدان و دیپلماسی بود.»
این اظهارات از عمق واقعیت پرده برداشت و نشان داد که جمهوری اسلامی قدرت نرم و سخت رژیم را در خدمت توسعهطلبی و تحقق منافع فرقهای قرار داده است و برای بازی با سرنوشت مردم منطقه از همه ابزارها و گزینهها استفاده میکند. با این حال، تحولات اخیر منطقه نشان داد که جمهوری اسلامی هم در میدان و هم در دیپلماسی شکست خورده و تمامی سرمایهگذاریهایش بر باد رفته است.
بنابراین زمان آن فرا رسیده است که این بازی به پایان رسد تا مردم عراق، سوریه، لبنان و یمن خود سرنوشتشان را تعیین کنند و داراییهای ایران هم برای رفاه و آسایش مردم آن کشور هزینه شود.