هنوز بسیار زود است که در مورد نتایج اقدام حماس در۷ اکتبر ۲۰۲۳ در مسیر رویای فلسطینی قضاوت کنیم. اما، با برقراری آتش بس ناپایدار موقت و احتمال خوش بینانه تبدیل آن به آتش بس دراز مدت و شاید نهایی میتوان به برنده و بازندهها در میدان نبرد، تاکنون، اشاره کرد.
طرفهای اصلی و میدانی درگیری، حماس و راست افراطی اسرائیل هستند.
راست افراطی اسرائیل:
جریان رو به تقویت راست افراطی که با ترور اسحاق رابین و به شکست کشاندن صلح اسلو موفق شده بود در دو دهه گذشته سکان دولت اسرائیل را با هدف جلوگیری از تشکیل کشور فلسطین و ادامه توسعه طلبی و کسب زمینهای بیشتر در دست بگیرد، با استراتژی ایجاد شکاف میان نیروهای فلسطینی عملا حماس را در غزه تقویت و به موازات محاصره این سرزمین معروف به زندان باز فلسطینیها را چه از نظر اهداف سیاسی و چه در موقعیت جغرافیایی به رویارویی با یکدیگر کشانید.
در همین ایام، پس از شکست الگور از جرج بوش در انتخابات امریکا به یکباره سیاست آمریکا هم به سمت راست افراطی اسرائیل چرخش کرد که به دنبال آن ۸ سال بی عملی اوباما و روی کار آمدن ترامپ در ۱۹۱۶ را در جهت تقویت راست افراطی اسرائیل شاهد بودیم.
دولت اول ترامپ با ابتکار پیمان ابراهیم به کمک موثر این مسیر شتافت و بعضی دولتهای عرب منطقه هم با قبول پیمان ابراهیم راه صلح و سازش با اسرائیل را گزینه بهتری برای حل مشکل فلسطینیها و خاورمیانه یافتند.
سرانجام، راست افراطی اسرائیل کار را تمام شده انگاشت و مست از پیروزی در حین رصد تمام و کمال هر اقدام ضد اسرائیلی در خاورمیانه، و اطمینان از کرایش صهیونیستی بایدن در دفاع بی چون و جرا از اسرائیل خود را در ۷ اکتبر به خواب زد تا بهانهای جهان پسند برای تصرف غزه پیدا کند.
حماس:
حماس با برجسته کردن شکست صلح اسلو مجددا ارابه ایدئولوژیک بخش بنیادگرای اخوانالمسلمین را به راه انداخت و آرمان اولیه فلسطینی دال بر سرنگونی دولت اسرائیل و ایجاد فلسطین یکپارچه را راهبرد عملی خود قرار داد. مردم غزه زیر رنج تحمیلی اسرائیل در غیاب یک اندیشه راهنمای انتقادی، حماس را به سمت حاکمیت انحصاری در غزه پشتیبانی کردند.
جمهوری اسلامی، با وجود اختلاف عقیدتی با حماس، در راستای سیاست عمق راهبردی ضد اسرائیلی به پشتیبانی وسیع نظامی و مالی حماس دست زد و قطر، زیر چشم بینا و لب خندان اسرائیل در توطئه تقویت حماس، در راستای اندیشه شبه اخوان المسلمینی و تلاش برای تبدیل شدن به قدرت منطقهای کمکهای مالی فراوانی را به سوی عزه روانه کرد که عمدتا در مسیر اهداف نظامی حماس و نه
عمران غزه مصرف شد.
حماس مست از دستاوردهای نظامی و موقعیت سیاسی، تصور تکرار یوم کیپور (حمله مصر به اسرائیل در ۱۹۷۳) را در سر پرورانید و ناگهان، زیر چشم خود بخواب زده دولت دست راستی اسرائیل فاجعه ۷ اکتبر را رقم زد.
هنوز نمیتوان پیروزی یا شکست هیچ یک از دو طرف در جنگ ۱۵ ماهه را از زاویه نتایج نهایی معین کرد؛ اما در میدان نبرد تاکنون هردو نه شکست خوردهاند و نه پیروز شدهاند.
حماس نتوانست با عملیات ۷ اکتبر به بهای بیش از ۶۰ هزار کشته، بیش از ۱۰۰، ۰۰۰ مجروح، تخریب تمام غزه و آواره گی ۲ میلیون فلسطینی:
تمام زندانیان خود را برهاند.
محاصره غزه را بشکند.
وحشت ناشی از اقدام ۷ اکتبر را در سراسر اسرائیل گسترش دهد؛ وسرانجام
جامعه جهانی را به سمت اهداف خود جلب کند.
در عوض، رهبران خود را از دست داد. نیروی پشتیبانی منطقه، حزب الله، را از دست داد. بخش قابل توجهی از نیروی انسانی و امکانات تدارکاتی و لجستیکی خود را از دست داد؛ و با آیندهای مبهم پای قرار داد ناپایدار و لغزان یک آتش بس را امضا کرد.
راست افراطی اسرائیل هم با اتکا به سیاست شتابزده و جنگ طلب بایدن و کمکهای نظامی بیدریغ او، با اقدام به عملیات انتقامجویانه به بهای ارتکاب یکی از فجیع ترین جنایات جنگی و ضد بشری که به دستور دستگیری نخست وزیر و وزیر دفاع اسراییل از طرف دیوان داوری بینالمللی منتهی شد؛ اما نتوانست:
حماس را از غزه بیرون و خلع سلاح کند.
برای تصرف سرزمین، مردم غزه را به صحرای سینا و اردن براند.
مناسبات خود را با تمام کشورهای عربی بهبود بخشد.
جامعه جهانی را به سمت اهداف خود جلب کند.
در عوض، با از دست دادن عملی پیمان ابراهیم، کاشتن بذر کینه در دل میلیونها فلسطینی و عرب و مردمان جهان، و تحمیل هزینه جانی و مالی سنگین به مردم اسرائیل سرانجام برای آزادی گروگانها، که پیش از شروع جنگ خانمانسوز انتقامی و در پرتو پشتیبانی جامعه جهانی، میتوانست حل و فصل شود؛ سرانجام ناگزیر شد حماس را به رسمیت بشناسد. با آن مذاکره کند و دست آخر پای همان قراداد آتش بس نا پایدار و مبهم را امضا کند.
در این گیر و دار، اما؛ در صورت نهایی شدن قرارداد آتش بس و اجرای کامل آن، پیش از آنکه نتایج سرنوشت ساز جنگ پیروز و شکست خورده طرفین درگیری را به ما نشان دهند، یک بازنده و یک برنده قطعی در صحنه پس از نبرد ۱۵ ماهه، خود را نشان میدهند.
برنده: شرکتهای سازنده و بانکها و موسسات سرمایه گذاری ترکیه و اروپا و امریکا هستند که صدها میلیارد دلار هزینه بازسازی غزه را دریافت میکنند.
بازنده: مردم رنج کشیده و ماتمزده غزه و تا حدودی خانواده قربانیان اسرائیلی هستند؛ همرا ه با مالیات دهندگان اروپایی و امریکایی و عرب که مخارج این بازسازی را باید به دولتهای سخاوتمندشان! بپردازند.
آلن اکباتانی
*
اپوزیسیون و بردارهای ناهمسو، محمود زهرایی