Tuesday, Jan 21, 2025

صفحه نخست » پس‌لرزه‌ها‌ی دولت دوم ترامپ در خاورمیانه چه خواهد بود؟ اکبر کرمی

Akbar_Karami_4.jpg(پیش‌نویس سخنرانی‌ی من که روز جمعه ۱۷ ژانویه، در گرد‌هم‌آیی مجازی و سربودی حزب سوسیال‌دمکرات و لاییک ایران برگزار شده است. اکبر کرمی)

پیش‌آورد

به قدرت رسیدن دوباره‌ی دانالد جی ترامپ به پیش‌بینی‌ها و گمانه‌زنی‌ها‌ی بسیاری در پویش سیاست و قدرت هم در آمریکا و هم در جهان دامن زده است، که بیش از همه خود ترامپ در این بدپنداری‌ها دست داشته است. من با این دست گمانه‌ها و پیش‌بینی‌ها (۱) به ویژه در باره‌‌ی خاورمیانه چندان هم‌داستان نیستم و انتظار ندارم شاهد دگرگونی‌ها‌ی سازنده‌ای در آن منطقه باشیم؛ هرچند با افزایش خطاها‌ی آمریکا باید شاهد و آماده برای ویرانی‌ها‌ی بیش‌تری باشیم. من این بزرگ‌نمایی‌ها را برآمد هم‌وندی آماتوریزم سیاسی، اراده‌گرایی و فاتالیزم در گستره‌ی اندیشه و سیاست‌ورزی می‌دانم؛ آسیبی که از جهان کوچک ترامپ تا جان‌ها‌ی کوچک ترامپیست‌ها ادامه دارد. آسیبی که اگر ثابت آمریکا و جمهوری‌خواهی را از آن درزبگیرم سهم چندانی برای ترامپ نمی‌گذارد. شوربختانه این سهم کوچک هم بیش‌تر ویران‌گر خواهد بود.

یکم. برخلاف پندار کسانی که دهه‌ها فروپاشی آمریکا را نوید داده‌اند، آمریکا و آمریکا‌شناسی در جهان ام‌روز هر روز بیش‌تر از دی‌روز اهمیت پیدا می‌کند؛ به ویژه هر گاه پا‌ی سیاست در میان باشد، آمریکا به عنوان یک ابرقدرت نظامی، اقتصادی، و فرهنگی یک بازی‌گر چیره در سپهر جهانی است؛ سپهری که آشکارا هنوز تن به حکومت قانون نداده است و از نهادها‌ی لازم برای کاربست اراده‌ی مردمان جهان در چهاچوب قانون‌ها‌ی موجود هم برخوردار نیست. در چنین جهانی بسیار عادی است که هم‌پیمانی بیش از ۵۰ کشور و قلم‌رو در ایالت‌ها‌ی متحد آمریکا بازی‌گری بزرگ می‌آفریند. بازی‌گری که می‌تواند خطاها‌ی خود را به آسانی جبران کند.

دوم. اهمیت آمریکاشناسی برای مردمان ایران که هزینه‌ها‌ی بسیاری را هم در نزدیکی (دوران محمدرضاشاه) و هم در دوری از آمریکا (دوران جمهوری اسلامی) پرداخته است، بسیار بیش‌تر است. حتا می‌توان پیش‌تر رفت، هرگاه پا‌ی آمریکا یا قدرت‌ها‌ی خارجی در میان است، الگویی پیشینی برای توضیح «منافع ملی» یک کشور وجود ندارد؛ پارامترها‌ی بسیاری در کار است که باید در نظر آید و در بستری از شناخت (این‌جا آمریکاشناسی) نهادی و علمی (۲) به‌کار گرفته شود، تا از سودها‌ی ملی ایرانیان پاس‌داری شود. اگر نبود آمریکاشناسی درخور در ایران (آماتوریزم) را به دریافت پیشانوین‌ از سیاست (فاتالیزم/ بخت‌گرایی) مردمان و رهبران سیاسی در خاورمیانه بیفزاییم، با کمی اراده‌گرایی (و حتا آرمان‌گرایی) که در کشورها‌ی توسعه‌نایافته فراوان یافت می‌شود، دش‌واری ما در پاس‌داری از سودها‌ی ملی و منطقه‌ای کامل می‌شود.

سوم. برای آن که بتوانم به پس‌لرزه‌ها‌ی دولت دوم ترامپ در خاورمیانه نزدیک شویم، ناگزیر باید به آمریکا‌ناشناسی و سیاست‌ناشناسی خودمان، آمریکاناشناسی و سیاست‌ناشناسی‌ی دانالد جی ترامپ را هم بیفزاییم. چه، هرچه باشد آمریکایی‌ها ترامپ را در به‌ترین حالت «غیرعادی» می‌خوانند که معنا‌ی ساده‌ی آن، این است که ترامپ حرف‌ها و سیاست‌هایی را پیش‌‌می‌گذارد و پیش‌می‌راند که با دریافت‌ها‌ی عمومی و کارشناسی‌ی عادی و جاری بسیار بی‌گانه است. دولت ترامپ در هر معنایی اختراع دوباره‌ی چرخ سیاست در آمریکا است؛ یعنی ما با ریختی از آماتوریزم روبه‌رو هستیم؛ فردی بی‌خیر، هنگی بی‌خبرتر را از غارها‌ی تورابورای آمریکا آورده است، تا درسی را که آمریکا در تاریخ آموخته بود، دوباره و با هزینه‌ای بیش‌تر برای کودن‌ها دوباره و دوره کند. هم‌وندی آشکار این خامی (آماتوریزم) و اراده‌گرایی‌ی ترامپ و هم‌بازان (شریک‌ها ی) او با جریان ترامپیستی که در لایه‌ها‌ی زیرین آمریکا کار می‌کند و برای او رای می‌سازد، از بخت‌گرایی و اراده‌گرایی توده‌‌ها حکایت می‌کند. توده‌ها در آمریکا در جهانی که پسامردم‌سالار خوانده ‌شده است (و برگفت و آسیب‌شنایی آن را باید به فرصتی دیگر واگذاشت) با دلیل‌ها و فرنودها‌ی گوناگون و گاهی ناهم‌سو امیدوارند که دیوانه‌ای همانند ترامپ بتواند آمریکا و ناگزیر جهان را نجات دهد. یعنی در نمونه و قواره‌ی آمریکایی راهی را که جمهوری اسلامی در چند دهه‌ی گذشته پیموده است، ترامپ در ۴ سال آینده خواهد پیمود. (۳)

چهارم. برای دریافت ژرف‌تر آن‌چه در بالا آمد، نخست باید پرسید: ماشین سیاسی آمریکا چیست؟ و چه‌گونه کار می‌کند؟ الف) قدرت‌ها‌ی چندگانه و پلی آرکی (رییس‌جمهور، سنا، مجلس نماینده‌گان و دادگاه‌عالی فدرال

ب) ایالت‌ها (الگو‌ی پلی‌آرکی فدرال در ایالت هم تکرار می‌شود)

ج) نهادها بسیار خودبسنده و آزاد (دولتی و خصوصی د) رسانه‌ها بی‌شمار خودبسنده و آزاد

ه) حزب‌ها و) کمپانی‌ها‌ی بزرگ

ز) اتاق‌ها‌ی فکر گوناگون

ح) لابی‌ها‌ی رنگارنگ (لابی هوادار اسراییل، لابی‌ها‌ی مذهبی و جنگ‌طلب به‌ویژه در باره‌ی پس‌لرزه‌ها‌ی دولت دوم ترامپ در خاورمیانه

در چنین ساختاری و با چنین بازی‌گران گوناگون، قدرت‌مند، و چغری، آمدوشد افراد نقش چندانی در رفتار ماشین، در بسیاری از پهنه‌ها بازی نمی‌کند. به‌ ویژه نباید فراموش کرد که دماسنج اقتصاد کلان، آزاد و پویا‌ی آمریکا دیریازود اگر آمریکا به بی‌راهه برود، ترمز ماشین را خواهد کشید. در نتیجه برای دریافت پس‌لرزه‌ها‌‌ی دولت دوم ترامپ در خاورمیانه، ناگزیر باید لختی (اینرسی) سامانه را به سیاهه‌ی بالا بیفزاییم. یعنی خوب یا بد، ترامپ نمی‌تواند به‌گونه‌ای ژرف ماشین سیاسی آمریکا (و حتا ماشین سیاست خارجی و نظامی که آشکارا حیات خلوت رییس‌جمهور است) را دگرگون کند.

پنجم. شخصیت دانالد ترامپ هم در حساب‌وکتاب ما سهم برجسته‌ای باید داشته باشد. شخصیتی خودمرکزپندار، خودنواز، دهان‌بین، نرم‌تن، پاداجتماعی و بدپندار که با انگاره‌ها‌ی نیرنگ بسیار آلوده و پر شده است. کسی که حرف زیاد می‌زند، اما حرف حساب کم! کسی که نه شاهدها (فکت‌ها) را می‌شناسد و نه به آن‌ها وفادار می‌ماند. کسی که دوست ندارد، اما دشمن بسیار دارد و می‌سازد. کسی که هیچ احترامی به قانون و روندها ندارد؛ و همه‌ی قانون‌شکنان آمریکا را با خود هم‌راه کرده است. از چنین کسی انتظار معجزه نباید داشت، اما همیشه امکان خراب‌کاری و ویران‌گری می‌رود.

برآمد

بگذراید برآمد آن چه را در بالا آوردم فشرده کنم؛ اگر الگو‌ی چماق‌وهویج را هسته‌ی سخت سیاست‌ورزی در سپهر جهانی برای گردانش هم‌آوردان، دشمنان و‌ کشورها‌ی سرکش بدانیم، انتظار می‌رود با به قدرت رسیدن فیل جمهوری‌خواه و فیل‌بانی همانند دانالد جی ترامپ که کابینه‌ای لبریز از دشمنان جمهوری اسلامی را گردهم‌آورده است، فشار کور چماق روی جمهوری اسلامی ایران بیش‌تر شود؛ با این همه اگر ترامپ، شخصیت و کوتاهی‌ها او را به ترازو بیفزاییم، دور از ذهن است که تغییر مثبت چندانی روی دهد. جمهوری اسلامی در دوران ضعف و بسیار پست خود است؛ و بسیار آسیب‌پذیر، برآمد آن که ممکن است به دادوستد با دولت آمریکا ببیاندیشد و‌ دست بزند. جدا از آن که چه کسی در کاخ سفید باشد. اما از آن‌جا که در حزب جمهوری‌خواه به‌طور کلی و در دی‌ان‌ای ترامپ به‌طور ویژه ارزش‌ها‌ی دمکراتیک و حقوق بشری جای‌گاه چندانی ندارد، بخت این دادوستد را باید بیش‌تر از گذشته دید. اما باید از بزرگ‌نمایی «فاکتور ترامپ» در این ترازو که ترامپ‌الهی‌ها در ایران و آمریکا به آن دامن زده‌اند، پرهیخت. در داستان غم‌بار فلسطینی‌ها هم دور است که ترامپ بتواند برنامه‌ی صلح در چهارچوب دو کشور را پیش ببرد. ترامپ و جمهوری‌خواهان در جنگ فلسطینی‌ها و اسراییل بی‌هیچ شرمنده‌گی و تردیدی میانجی هوادار اسراییل هستند. یعنی آن‌ها بخشی از ماشین نظامی و امنیتی و سیاسی اسراییل هستند و گامی به سوی سود فلسطینی‌ها و کاهش رنج آن مردمان بی‌پناه نخواهند برداشت. یعنی جهان (به‌طور کلی) و خاورمیانه (به‌طور ویژه) در دوران سیاه برآمدن ترامپ در آمریکا (که در جایی دیگر به فرنودها و دلیل‌ها‌ی آن باید پرداخت) سیاه‌تر و امیدها برای زنده‌گی‌ی انسانی‌تر کم‌رنگ‌تر خواهد شد. (۴) و تا آن جا که به ایران می‌رسد، از هرگوشه به این داستان نگاه کنیم، چیزی بیش از نگون‌بختی برای ایران در چشم‌انداز حساب‌وکتاب‌پذیر دیده نمی‌شود. (۵) برای دریافت جنس دادوستدی که ترامپ می‌پسندد راه دوری لازم نیست برویم؛ به طرح صلح ترامپ برای فلسطین و اسراییل و نیز پیمان ابراهیم نگاه کنید تا تامغزاستخوان خود نگران ایران شوید. مواد لازم برای پیش‌دید آن‌چه در خاورمیانه در چهار سال آینده خواهد گذشت در آن‌جا آمده است. (۶)

اکبر کرمی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پانویس‌ها

۱- پیش‌بینی به ویژه در سیاست کارچندان آسانی نیست. اگر به این دش واری، ذهنی و برگفتی (Subjective) بودن بسیاری از رخ‌دادها و شخصیت پیش‌بینی‌ناپذیر دانالد جی ترامپ را هم بیفزاییم، دش‌واری کار دوچندان می‌شود.
۲- آوردن «نهادی» در کنار «علمی» از آن روست که می‌خواهم از انگاره‌ها‌ی گزینش خردمندانه (Rational choice theory) که روی دیگر نادانی به باره‌ی سیاست و تاریخ اندیشه است و گاهی برجسته می‌شود، بپرهیزم.
۳- اگر می‌خواهید بدانید پس‌لرزه‌ها‌ی ترامپ در خاورمیانه چه خواهد بود، به نشست سنا برای پذیرش وزیر دفاع، وزیر خارجه، و وزیر دادگستری او یعنی پیت هگس، مارکو روبیو، و پام باندی نگاه کنید. (داستان رییس اف‌بی‌آی و کش پاتال غم‌نامه‌ی بزرگ دیگری برای آمریکا است.) آن‌ها چنان ترس‌خورده و سرسپرده‌ی ترامپ هستند که حتا در سنا از امکان نمایشی خودبسنده از خود ناتوان بودند. یعنی این کابینه به آسانی لقمه‌ی لابی‌ها‌ی قدرت‌مند در آمریکا خواهد شد.
۴- جان لیمبرت که ایران‌شناس است و ۴۴۴ روز گروگان جمهوری اسلامی بوده است در نوشتاری چنین حلاجی و گمانی را پیش‌گذاشته است. چرا رهبران ایران جمهور‌خواهان را می‌پسندند؟ لیمبرت، جان، ترجمه‌ی منصور فرهنگ، تارنما‌ی ایران امروز، ۲۳ دی‌ماه۱۴۰۳
۵- برای دریافت نوع هم‌سازی و توافق‌ها‌ی ترامپی می‌توان به قرارداد او با طالبان در افغانستان هم اشاره کرد. دولت ترامپ در این قرارداد می‌پذیرد که تا جولای ۲۰۲۰ نیروها‌ی آمریکا را از ۱۳۰۰۰ به ۸۶۰۰ و تا یکم می‌۲۰۲۱ به صفر برساند.
۶- نادیده‌گرفتن حقوق ملی فلسطینی‌ها در هر دو داستان ستون فقرات سندها است. تنها اگر به فشرده‌ای از شرط‌ها‌ی طرح ۱۸۰ صحفه‌ای صلح ترامپ نگاه کنید، کافی است تا دچار بی‌خوابی شوید. سه شرط آن طرح که جراد کوشنر داماد ترامپ دلالی آن را کرد و قرار بود طرف فلسطینی هم آن را امضا کند، این‌گونه است: الف) خلع‌سلاح کامل فلسطینی‌ها ب) نفی حق اعتراض حقوقی در نهادها‌ی بین‌المللی (وکالت بلاعزل به اسراییل) ج) پذیرش و رعایت همه‌ی بندها‌ی دیگر در ۱۸۰ ص در پیمان ابراهیم هم که قرار بود به عادی‌سازی رابطه‌ی کشورها‌ی عربی با اسراییل بینجامد، کم وبیش همین خط داستان دیده می‌شود. دولت‌ها‌ی عمارت متحده‌ی عربی (با یک شرط ساخته‌گی و بی‌معنا)، بحرین (برای آن که از غافله پس نماند)، سودان (۱/۵ بیلیون کمک مالی از آمریکا گرفت) و مراکش (به بها‌ی رسمیت شناختن صحرای غربی از سوی آمریکا) به عادی‌سازی رابطه‌ی خود با اسراییل تن داند. در عمل اما سر فلسطینی‌ها بازهم بی‌کلاه ماند.

*



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy