دولت جمهوری اسلامی به ریاست مسعود پزشکیان با امضای «توافق جامع راهبردی ایران و روسیه» یک روز پیش از برگزاری مراسم تحلیف دولت دوم ترامپ نشان داد نه تنها تغییری در تصمیم هیات حاکمه ایران برای بازنگری در سیاست خارجی پس از سقوط بشار اسد در سوریه و کاستن از اتکا به روسیه و چین صورت نگرفته است بلکه اتکا به مسکو از هر مقطع تاریخی دیگری بیشتر شده است. به عبارت دیگر مطالعه اجمالی مفاد این توافق نامه در همه ابعاد سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی که در عمل یک «عهدنامه تاریخی» است و برای حساسیت زدایی از تحریک حس ملی گرایی در ایرانیان با چنین نام بی مسمایی منتشر شده، نشان میدهد وفاق حاکمان در اتکا به روسیه از مرزهای متعارف در روابط تاریخی دو کشور گذشته و شکل نوینی از استعمار ایران به دست روسها را به نمایش میگذارد.
مطابق آنچه از مفاد برنامهٔ ۲۵ سالهٔ همکاریهای مشترک ایران و چین منهای بخشای پنهان فهمیده میشود این است که چین بنادارد بر مبنای تخمین «پترولیوم اکنومویست» سرمایه گذاری معادل ۲۸۰ تا ۴۰۰ میلیارد دلار در دوره زمانی مذکور در صنایع نفت و گاز ایران انجام بدهد. این توافق نامه که بخشی از طرح «یک کمربند یک راه» چین است دست کم در شکل علنی ورودی به مسائل امنیتی و دفاعی کشور ندارد اما در توافق راهبردی ایران و روسیه مساله کاملا متفاوت است.
در یکی از بندهای ماده هفتم این پیمان که به «مبارزه با تروریسم وهمکاریهای امنیتی» اختصاص دارد آمده است دو طرف درباره «حفاظت از نظم عمومی وتاسیسات مهم دولتی» با یکدیگر همکاری خواهند داشت وبا توجه به اینکه هیچ توضیح وتفسیری از چگونگی و سطح همکاری صورت نگرفته است متضممن این معناست که در صورت وقوع شرایط انقلابی در ایران جمهوری اسلامی برای اعاده نظم و امنیت از روسها تقاضای مداخله خواهد کرد و مطابق این توافق دخالت نظامی روسیه درایران نباید مورد اعتراض غرب قرار گیرد. در بند همکاریهای دفاعی امنیتی عملا مرز همکاریهای معمول میان کشورها که عمدتا مبتنی بر تبادل اطلاعات و خرید تسلیحات و آموزشهای مرتبط با آنهاست به عملیات نظامی مشترک و به اشتراک گذاشتن اطلاعات امنیتی، شبیه آنچه در اتحادیه اروپا وجود دارد و برنامههای مشترک توسعه تسلیحات ارتقا یافته که عملا به معنای وابستگی بیش از پیش ایران به روسیه از منظر نظامی است.
در واقع میان آنچه در دولت خاتمی تحت عنوان «معاهده اساس روابط متقابل و اصول همکاری» میان ایران و روسیه امضا شد و آنچه هم اکنون تحت عنوان «توافق جامع راهبردی ایران و روسیه» توسط پزشکیان امضا شده است تفاوت از زمین تا آسمان است و این تفاوت محتوایی نه امری مرتبط با نگرش سیاسی خاتمی و پزشکیان که هر دو درسیاست خارجی بی اختیار بودند است بلکه به شرایط بالینی سیاسی جمهوری اسلامی باز میگردد که در ضعیف ترین وضعیت خود طی ۴۵ سال گذشته به سر میبرد و با ریل گذاری اشتباه «گردش به شرق» از دولت احمدی نژاد به این سو و در شرایط تضعیف شدید به اصطلاح جبهه مقاومت جسارت و جرات بازگشت از این ریل گذاری غلط را که نتایج آن در هم پیمانی روسها با غرب در پرونده هستهای ایران و تحریمهای بین المللی روشن شد را ندارد.
در این توافق نامه راهبردی در قسمتهایی هم به مباحث اقتصادی و رسانهای اشاره شده و بیش از آنکه محل تامل باشد محل تمسخر است. به عنوان مثال در بخش اقتصادی گفته شده دو کشور ساز و کار معاملات خود را بر مبنای روبل و ریال تعین کنند تا از این مسیر مکانیزم سوئیفت که توسط امریکا کنترل میشود را دور بزنند یا در قسمت مباحث مرتبط با رسانه آمده است، دو کشور در برابر «اخبار کذب و تبلیغات منفی» علیه خود به «مقابله مشترک» دست خواهند زد تا جلوی «پخش اطلاعات جعلی دارای اهمیت عمومی که منافع و امنیت ملی هر یک از طرفهای متعاهد را تهدید میکند، و همچنین سایر اشکال سوء استفاده رسانهای» را بگیرند.
آن بندهایی از این توافق راهبردی که به مسائل اقتصادی ورسانهای پرداخته جای نگرانی ندارد به این علت بدیهی که فضایی برای اجرای آنها وجود ندارد و بیشتر حدیث آرزومندی است اما آن قسمت نگران کننده که همه احزاب و جریانها سیاسی در شاخههای مختلف اپوزسیون نظام باید نسبت به آن موضع بگیرند توافقات امنیتی و نظامی موجود در آن است که در نتیجه وفاق حاکمان جمهوری اسلامی و روسیه استقلال و حاکمیت ملی ایرانیان نقض شده است.
حامد آئینهوند
دانشآموخته دکتری روابط بین المل و عضو همبستگی جمهوریخواهان
*
سزای جنایتها، کوروش گلنام
اغوای گزیده گویی و قطعه نویسی، مهدی استعدادی شاد