توضیح نویسنده: هدف ما صرفاً واکاوی بندهای کلیدی این پیشنهادات است و تأکید میکنیم که هیچگونه قصد تبلیغ یا جانبداری از این برنامهها در میان نیست. آنچه در این بررسی به آن خواهیم پرداخت، پیامدها و تأثیرات احتمالی اجرای این پیشنهادات بر سرنوشت کشور عزیزمان ایران و آینده منطقه خواهد بود. آگاهی از چنین برنامههایی از آن جهت حائز اهمیت است که میتواند دید روشنتری نسبت به چالشهای پیشرو ارائه دهد و ما را در درک بهتر سناریوهای احتمالی آینده یاری کند.
***
موسسه اتحاد علیه ایران هستهای اخیراً برنامهای برای دولت دونالد ترامپ ارائه داده است که به طور خاص بر تشدید فشارهای حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران تمرکز دارد. این برنامه در قالب یک استراتژی جامع و چندوجهی، شامل پیشنهادات دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی است. هدف اصلی آن کاهش توان جمهوری اسلامی در انجام اقدامات بیثباتکننده در منطقه و مهار برنامه هستهای این کشور است. این برنامه که به طور ویژه بر انزوای ایران و تضعیف رژیم جمهوری اسلامی تأکید دارد، در پی ایجاد تغییرات اساسی در سیاستهای داخلی و خارجی ایران است. در این مقاله، به بررسی ابعاد مختلف این برنامه و پیامدهای آن خواهیم پرداخت.
مقدمه و مروری بر سیاستهای گذشته
در دوره نخست ریاستجمهوری دونالد ترامپ، سیاست «فشار حداکثری» علیه ایران به عنوان یکی از ارکان اصلی استراتژی خارجی آمریکا مطرح شد. این سیاست با خروج یکجانبه ایالات متحده از توافق هستهای برجام، اعمال تحریمهای اقتصادی گسترده و افزایش حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه همراه بود. ترامپ با هدف محدود کردن توان هستهای ایران و کاهش نفوذ این کشور در منطقه، به اجرای این سیاستها ادامه داد. اما در عمل، نتایج این سیاستها به طور کلی مورد بحث و تردید قرار گرفت، چرا که برخی کارشناسان بر این باور بودند که فشارها نتوانستند به تغییر رفتار جمهوری اسلامی منجر شوند و تنها باعث افزایش تنشها در منطقه و آسیب بیشتر به مردم ایران شدند.
در این میان، موسسه اتحاد علیه ایران هستهای با بررسی سیاستهای گذشته، پیشنهادات جدیدی را برای دولت ترامپ در نظر گرفته است. این برنامه جدید بر افزایش فشارها بر ایران و تشدید تحریمها و اقدامات نظامی تأکید دارد. موسسه بهویژه بر این نکته تمرکز دارد که ایران باید تحت فشارهای فزاینده قرار گیرد تا به یک تغییر رفتار در سیاستهای هستهای و منطقهای خود دست یابد. همچنین، در این برنامه به تقویت همکاریهای بینالمللی و استفاده از ابزارهای دیپلماتیک برای انزوای بیشتر ایران توجه ویژهای شده است.
هدف این برنامه، بر خلاف رویکردهای گذشته که بیشتر به دنبال محدود کردن ایران بودند، به نظر میرسد که با اعمال فشار حداکثری به دنبال تحقق تغییرات اساسی در ساختار حکومتی ایران است. این برنامه میتواند چالشهای جدیدی برای ایران ایجاد کند و در عین حال، پرسشهای زیادی در مورد عواقب آن برای امنیت و ثبات منطقه و روابط بینالمللی مطرح کند. بررسی این برنامه در شرایط کنونی میتواند به روشن شدن ابعاد مختلف سیاستهای خارجی ایالات متحده در قبال ایران کمک کند.
محور دیپلماتیک: انزوای جهانی ایران
موسسه اتحاد علیه ایران هستهای در بخش دیپلماتیک برنامه خود بر تشدید تلاشها برای انزوای جهانی جمهوری اسلامی ایران تأکید دارد. در این راستا، ترامپ پیشنهاد کرده است که با یک سخنرانی کلیدی، سیاستهای جدید آمریکا در قبال ایران بهطور واضح و شفاف اعلام شود. این سخنرانی نه تنها برای مردم آمریکا، بلکه برای شهروندان ایرانی نیز پیامهای روشنی خواهد داشت؛ پیامهایی که به آنها نشان دهد ایالات متحده به دنبال کاهش ظرفیت جمهوری اسلامی برای سرکوب داخلی و تجاوزات خارجی است. این اقدام میتواند به طور مستقیم بر افکار عمومی ایران تأثیر گذاشته و فشارهای داخلی علیه رژیم را افزایش دهد.
علاوه بر این، یکی از پیشنهادات کلیدی این برنامه، تسریع روند بازگشت تحریمهای بینالمللی است. این کار از طریق همکاری نزدیک آمریکا با کشورهای اروپایی و استفاده از ابزارهای سازمان ملل انجام خواهد شد. ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل بهمنظور افزایش فشارهای جهانی بر ایران یکی از پیشنهادات اصلی موسسه است. این اقدام میتواند سبب ایجاد یک اجماع جهانی علیه ایران شود که فشارهای بینالمللی را بر جمهوری اسلامی بهطور چشمگیری افزایش میدهد و ایران را در موضع ضعف قرار میدهد.
برنامه موسسه اتحاد علیه ایران هستهای همچنین به پیشنهادات دیگری در زمینه دیپلماتیک پرداخته است که شامل اعمال محدودیتهای بیشتر بر دیپلماتهای ایرانی در نیویورک است. این اقدام میتواند بر روابط ایران با دیگر کشورها تأثیرگذار باشد و برای ایران مشکلاتی در زمینه دیپلماسی بینالمللی ایجاد کند. در کنار اینها، گسترش انزوای دیپلماتیک ایران در مجامع جهانی، یکی از اهداف اصلی این برنامه است که میتواند قدرت چانهزنی ایران را در مذاکرات بینالمللی به طور قابلتوجهی کاهش دهد.
محور اقتصادی: تحریمهای فلجکننده
یکی از مهمترین ارکان این برنامه، بخش اقتصادی آن است که بر اعمال تحریمهای فلجکننده علیه ایران تأکید دارد. موسسه اتحاد علیه ایران هستهای پیشنهاد میکند که ایالات متحده تمامی تلاشها برای دور زدن تحریمها توسط ایران را هدف قرار دهد. این شامل مقابله با روشهای ایران برای صادرات مخفیانه نفت و تعطیلی بانکهایی است که به نوعی با جمهوری اسلامی همکاری دارند. بهویژه مقابله با «ناوگان ارواح» ایران، که برای انتقال نفت به کشورهای دیگر بهطور غیرقانونی عمل میکند، یکی از اهداف کلیدی این بخش است. این اصطلاح به کشتیهایی گفته میشود که پنهانی نفت ایران را صادر میکنند و از ردیابی و شناسایی تحریمها فرار میکنند. این فعالیتها باعث شده ایران بهطور غیررسمی منابع مالی خود را از طریق بازارهای سیاه بهدست آورد که البته با اعتراضات بینالمللی روبهرو است. در این برنامه پیشنهاد شده که اقدامات جدی برای متوقف کردن این کشتیها صورت بگیرد و کشورهای مختلف موظف شوند با سازمانهای بینالمللی همکاری کنند تا این کشتیها شناسایی و متوقف شوند. این اقدامات میتواند بهطور قابلتوجهی توان اقتصادی ایران را کاهش دهد و به فشارهای داخلی منجر شوند.
در ادامه، پیشنهاد دیگری که در این برنامه مطرح شده است، ضبط اموال مقامات ارشد ایرانی در خارج از کشور است. این اقدام میتواند فشار اقتصادی قابلتوجهی بر افراد مرتبط با رژیم جمهوری اسلامی وارد کند و آنها را مجبور به تغییر رفتار کنند. این تحریمها میتواند بر روابط اقتصادی ایران با کشورهای دیگر نیز تأثیر بگذارد و به طور کلی بر وضعیت مالی ایران اثرگذار باشد. از سوی دیگر، این فشار اقتصادی میتواند موجب نارضایتی داخلی در ایران و افزایش تنشهای اجتماعی شود.
یکی دیگر از جنبههای مهم این بخش، استفاده از داراییهای مسدودشده ایران است که به صندوقی تحت عنوان «حمایت از آرمانهای دموکراتیک مردم ایران» اختصاص یابد. این صندوق میتواند به گروههای مخالف رژیم در داخل و خارج از ایران کمکهای مالی ارائه کند و از این طریق، حمایت از تغییرات دموکراتیک در ایران را تقویت کند. این اقدام نه تنها بر روی نظام جمهوری اسلامی تأثیر خواهد گذاشت، بلکه میتواند در راستای تقویت جنبشهای دموکراتیک در داخل ایران نیز مفید واقع شود.
محور نظامی: تهدید صریح به اقدام نظامی
یکی دیگر از مهمترین بخشهای این برنامه، بخش نظامی آن است که تهدیدات صریحی را علیه جمهوری اسلامی ایران مطرح میکند. موسسه اتحاد علیه ایران هستهای به دولت ترامپ توصیه کرده است که بهطور علنی اعلام کند هرگونه پیشرفت در برنامه هستهای ایران یا هر تهدید علیه شهروندان آمریکایی با پاسخ نظامی شدید روبهرو خواهد شد. این تهدیدات نظامی میتواند فشارهای زیادی را بر ایران وارد کند و آن را مجبور به بازنگری در سیاستهای هستهای خود نماید.
در این راستا، پیشنهاد شده است که ایالات متحده با اسرائیل همکاری کند تا از طریق اجاره بمبافکنهای B-2، امکان حمله به تأسیسات هستهای ایران، بهویژه سایتهای زیرزمینی مانند تأسیسات فردو فراهم شود. این اقدام میتواند نشاندهنده عزم جدی آمریکا در مقابله با برنامه هستهای ایران باشد و جمهوری اسلامی را در موقعیتی قرار دهد که مجبور به اتخاذ تصمیمات سخت در مورد برنامه هستهای خود شود. همچنین، ارسال تسلیحات به کشورهای عربی منطقه برای تقویت توان بازدارندگی آنها در برابر ایران یکی دیگر از پیشنهادات است که میتواند به تغییر معادلات امنیتی در منطقه کمک کند.
این تهدیدات نظامی میتواند واکنشهای شدید ایران را به دنبال داشته باشد و به تشدید تنشها در منطقه منجر شود. ایران ممکن است دست به اقدامات تلافیجویانه بزند که به نوبه خود به افزایش تنشهای منطقهای و حتی احتمال درگیری نظامی مستقیم بین ایالات متحده و ایران منتهی شود. به همین دلیل، این بخش از برنامه با دقت بالایی باید پیگیری شود، زیرا هرگونه اشتباه در ارزیابی وضعیت میتواند عواقب فاجعهباری برای منطقه و فراتر از آن داشته باشد.
پروپاگاندا و جنگ رسانهای علیه جمهوری اسلامی
یکی از بخشهای کلیدی برنامه موسسه اتحاد علیه ایران هستهای، توجه ویژه به جنگ رسانهای و پروپاگاندا علیه جمهوری اسلامی است. این برنامه پیشنهاد میدهد که ایالات متحده یک نیروی ویژه برای مقابله با تبلیغات جمهوری اسلامی و ترویج اطلاعات صحیح در داخل ایران راهاندازی کند. این کار میتواند با استفاده از فناوریهایی مانند اینترنت ماهوارهای استارلینک و حمایت از رسانههای مستقل فارسیزبان انجام شود. هدف این است که افکار عمومی ایران تحت تأثیر قرار گیرد و مردم از واقعیتهای بیشتری مطلع شوند.
این جنگ رسانهای همچنین میتواند بر تغییرات اجتماعی و سیاسی در داخل ایران تأثیر بگذارد و به شکلگیری یک جنبش اجتماعی گستردهتر در داخل کشور کمک کند. تولید محتواهای هدفمند در شبکههای اجتماعی و گسترش آنها در بین جوانان و اقشار مختلف جامعه ایران یکی از ابزارهایی است که میتواند در این راستا مؤثر باشد. همچنین، تحریمهای بیشتری علیه رسانههای حکومتی ایران نیز در نظر گرفته شده است تا فعالیتهای آنها محدود شود و نتوانند به راحتی اطلاعات نادرست را منتشر کنند.
این بخش از برنامه میتواند یک تغییر عمده در نحوه اطلاعرسانی و تأثیرگذاری رسانهها در ایران ایجاد کند. اما باید توجه داشت که این اقدام ممکن است موجب واکنشهای منفی از سوی جمهوری اسلامی شود و احتمال دارد که برای مقابله با آن، جمهوری اسلامی دست به اقدامات جدیدی بزند. جنگ رسانهای میتواند به یک ابزار مؤثر در تغییر سیاستها و شرایط داخلی ایران تبدیل شود، ولی در عین حال باید با دقت و بهطور حسابشده اجرا شود.
جمعبندی: نقشه راه ۱۰۰ روزه ترامپ
موسسه اتحاد علیه ایران هستهای بر این باور است که اجرای پیشنهادات خود در ۱۰۰ روز نخست ریاستجمهوری ترامپ میتواند به طور قابلتوجهی توانایی جمهوری اسلامی ایران را در انجام اقدامات بیثباتکننده در منطقه کاهش دهد. این برنامه شامل مجموعهای از تحریمها، فشارهای دیپلماتیک و تهدیدات نظامی است که هدف آن محدود کردن قدرت ایران در عرصههای مختلف است. برنامه پیشنهادی بر این تأکید دارد که سرعت عمل در این امر بسیار حائز اهمیت است و هرگونه تأخیر در اجرای این اقدامات میتواند به جمهوری اسلامی فرصتی برای واکنش و بازسازی موقعیتش بدهد. به همین دلیل، این رویکرد به ترامپ توصیه میکند که در روزهای اول ریاستجمهوری خود، فشارهای اقتصادی و نظامی را به سرعت افزایش دهد.
این نقشه راه میتواند نتایج قابل توجهی داشته باشد، از جمله کاهش توان نظامی ایران و محدود کردن برنامه هستهای آن. در این برنامه، بخش اقتصادی بهویژه تحریمها و فشارهای مالی از اهمیت ویژهای برخوردار است. بهطور خاص، توقف فعالیتهای «ناوگان ارواح» و مقابله با منابع مالی غیررسمی ایران میتواند اقتصاد این کشور را به شدت تحت فشار قرار دهد. در کنار آن، تهدید به استفاده از نیروی نظامی و افزایش حضور آمریکا در منطقه میتواند ایران را به تغییر رفتار وادار کند. این سیاستها ممکن است به سرعت نشان دهند که ایالات متحده جدی است و آماده است تا اقدامات سختتری را علیه جمهوری اسلامی انجام دهد.
اما این رویکرد به همراه خود خطراتی را نیز به همراه دارد که باید در نظر گرفته شوند. یکی از بزرگترین چالشها، تأثیر منفی این فشارها بر روابط ایالات متحده با سایر کشورها است. در شرایطی که اروپا و سایر قدرتهای جهانی ممکن است با سیاستهای ترامپ مخالف باشند، این برنامه میتواند باعث ایجاد شکافهای بیشتر میان ایالات متحده و متحدانش شود. همچنین، فشارهای اقتصادی و نظامی ممکن است به واکنشهای منفی در داخل ایران منجر شود، که این خود میتواند تنشها را افزایش دهد و حتی موجب افزایش سرکوبهای داخلی توسط رژیم شود. از سوی دیگر، این فشارها میتوانند موجب تشدید ناامنی در منطقه و درگیریهای بیشتر میان ایران و کشورهای همسایه شوند.
یک نکته دیگر این است که حتی اگر فشارهای اقتصادی و نظامی تأثیرگذار باشند، این سؤال مطرح است که آیا این فشارها ایران را به تغییر رفتار وادار خواهند کرد یا تنها باعث تقویت رویکرد خصمانهتر جمهوری اسلامی خواهند شد؟ به عبارت دیگر، آیا ایران بهطور واقعی تسلیم فشارها میشود و به سمت تغییرات دموکراتیک حرکت میکند، یا اینکه این فشارها موجب تقویت مواضع ضدآمریکایی در داخل کشور خواهند شد و ایران به دنبال افزایش نفوذ خود در منطقه خواهد رفت؟ تجربه گذشته نشان داده است که در مواقع فشار خارجی، رژیم جمهوری اسلامی معمولاً بهجای تغییر رفتار، موضع خود را سختتر کرده و اقداماتی را برای مقابله با تهدیدات خارجی اتخاذ میکند.
علاوه بر این، فشارهای رسانهای و جنگ تبلیغاتی که در این برنامه پیشنهاد شده است نیز میتواند به تشدید تنشها در داخل ایران منجر شود. در حالی که برخی از تحلیلگران ممکن است بر این باور باشند که ترویج اطلاعات صحیح و افزایش آگاهی در داخل ایران میتواند به تغییرات اجتماعی منجر شود، ممکن است رژیم جمهوری اسلامی از این فشارهای رسانهای بهعنوان ابزاری برای تقویت کنترلهای داخلی خود استفاده کند و مانع از گسترش آگاهی عمومی شود. این امر میتواند باعث تقویت بیشتر مواضع سرکوبگرانه و غیرشفافیت در کشور گردد.
در نهایت، اجرایی شدن این برنامه به میزان زیادی به واکنشهای ایران و جامعه جهانی بستگی دارد. اگر جمهوری اسلامی بهسرعت وارد مذاکرات جدیدی با ایالات متحده شود، ممکن است این فشارها به یک تغییر در سیاستهای داخلی و خارجی ایران منجر شوند. اما اگر ایران تصمیم بگیرد که این فشارها را نادیده بگیرد و بهجای تسلیم شدن در برابر آنها، سیاستهای خود را با شدت بیشتری دنبال کند، احتمالاً تنشها در منطقه و بحرانهای جهانی شدت خواهد گرفت. در این راستا، دولت ترامپ باید بسیار دقیق و با در نظر گرفتن تمامی تبعات این اقدامات، راهبرد خود را تنظیم کند.
در نهایت، این پرسش مطرح است که آیا این نقشه راه بهواقع میتواند به تغییر رفتار جمهوری اسلامی منجر شود یا تنها موجب افزایش تنشها و درگیریهای بیشتر در منطقه خواهد شد. تنها زمان خواهد نشان داد که این فشارها به کدام سمت پیش خواهند رفت و چه پیامدهایی را برای ایران و منطقه به همراه خواهند داشت.
نتیجهگیری
برنامه موسسه اتحاد علیه ایران هستهای یک پیشنهاد جامع و چندوجهی است که تمامی ابعاد مختلف سیاستهای ایالات متحده در قبال جمهوری اسلامی ایران را پوشش میدهد. این برنامه نه تنها به راهبردهای دیپلماتیک و اقتصادی توجه دارد، بلکه تهدیدات نظامی و اقدامات رسانهای را نیز در نظر میگیرد. هدف از این پیشنهادات کاهش قدرت ایران در منطقه، مهار برنامه هستهای و محدود کردن فعالیتهای بیثباتکننده آن است. در این راستا، برنامه به شدت بر تشدید تحریمها، ایجاد انزوای بینالمللی برای جمهوری اسلامی و همچنین استفاده از ابزارهای نظامی برای تهدید ایران تأکید دارد. تمامی این اقدامات میتوانند بهطور همزمان فشارهای زیادی را بر جمهوری اسلامی وارد کنند و به تغییرات قابلتوجهی در سیاستهای داخلی و خارجی ایران منجر شوند.
با این حال، این برنامه میتواند پیامدهای پیچیدهای داشته باشد که به سادگی قابل پیشبینی نیست. در حالی که ممکن است برخی از اقدامات به تغییرات مثبتی در سیاستهای ایران منجر شوند، احتمال دارد که این فشارها تنها موجب تقویت واکنشهای خصمانه و مقاومت ایران در برابر فشارهای خارجی شود. همچنین، این فشارها میتوانند به تشدید بحرانها و درگیریهای منطقهای بیانجامند و روابط ایالات متحده با متحدانش را تحت تأثیر قرار دهند. در این صورت، جامعه جهانی با یک چالش بزرگ مواجه خواهد شد و ممکن است ناچار به پذیرش هزینههای زیادی در راستای مقابله با ایران باشد.
آینده اجرای این برنامه بستگی به واکنشهای ایران، بهویژه سیاستهای رژیم جمهوری اسلامی در برابر این فشارها و همچنین تعاملات بینالمللی در این زمینه دارد. در نهایت، مهمترین عامل در موفقیت این برنامه، تصمیمات و استراتژیهای دولت جدید ایالات متحده در قبال ایران است. اگر دولت ترامپ در آینده بهطور جدی به این برنامه بپردازد، باید با دقت تمام جوانب این اقدامات را بررسی کرده و از تصمیماتی که ممکن است موجب افزایش تنشها و بحرانها شود، جلوگیری کند. در نهایت، نتیجهگیری این است که این برنامه میتواند به یک تغییر اساسی در سیاستهای جمهوری اسلامی منجر شود، اما با احتمال بالا، تنشها و چالشهای جدیدی نیز به همراه خواهد داشت که باید با احتیاط و دوراندیشی مدیریت شوند.
مریم عادلخانی
*
نسل پرنده، رضا فرمند